کد خبر: ۳۱۸۴۱
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۱:۲۸-28 August 2022
سلمان هراتی در سال ۱۳۳۸ در روستای مرزدشت تنکابن مازندران در خانواده‌ای مذهبی متولد شد.
درس‌های ابتدایی تا پایان دوران متوسطه را در زادگاهش خواند. سپس در دانشسرای راهنمایی تحصیلی پذیرفته شد و پس از دو سال در رشتهٔ هنر، مدرک فوق دیپلم اخذ کرد. وی پس از پایان تحصیلات در یکی از مدارس روستاهای دور لنگرود مشغول تدریس شد.

تخلص او در اشعارش «آذرباد» بود و در شعرهایش میتوانیم تاثیر از سهراب سپهری و فروغ فرخزاد را نگاه کنیم او حتی یکی از شعرهایش را تقدیم به سهراب سپهری کرده بود دوستی او با سیدحسن حسینی و قیصر امین‌پور زبانزد است ، سیدحسن حسینی بعد از مرگ سلمان یکی از بهترین آثار ادبیش یعنی کتاب "بیدل ، سپهری و سبک هندی” را تقدیم به او کرد و قیصر امین پور هم کلیات او را منتشر کرد. سلمان هراتی به عنوان شاعری دگراندیش به حساب میآید.

ویژگی‌های شعر سلمان

سلمان هراتی از شاعران بنام عصر انقلاب است که زبان و اندیشه و دیدگاه نوینی در اشعارش جلوه گر است شعر سلمان با تصاویر بدیع از طبیعت و حالات درونی انسان  ارتباط با خدا ، ویژگی خاص و لحن مختص به خود است.

زبان شعر او صمیمی و ساده است او تمام صداقت و صمیمیت خود را در قالب شعر هایش میریخت .شعر او در عین ارتباط داشتن تنگاتنگ با طبیعت و راز و نیاز با خدا دارای مضمونی اجتماعی و پر شور است .

شعر سلمان از نظر لحن و بیان تصاویر طبیعت و زندگی و سادگی گفتار ، شباهت هایی با شعر سهراب دارد، سلمان در ثالبهای گوناگون شعر سروده است اما بیشترین سروده های او در قالب شعر منثور – شعر سپید – است.

در اشعار او تاثیرهایی از شاعرن مطرح معاصر دیده میشود که البته تقلید گونه نیستو در خلال زبان شعر او اصالت و خلاقیت شاعر در آ،رینش تصاویر و اندیشه و نوگرایی ذهن و زبان او هویداست.

شعر سلمان

خواننده شعرهای سلمان هراتی، در وهله نخست بیش از هر چیز با ایدئولوژی شاعر مواجه می شود. بیشتر اشعار سلمان، مستقیم یا غیر مستقیم به بازگویی جهان بینی، اعتقادات و برداشت های اجتماعی و سیاسی او می پردازد. سلمان هراتی شعر را برای ادای تعهد اجتماعی و حتی گاه سیاسی خود می داند. 

آنجا که سلمان از وطن می گوید، منظورش ایران معاصر است و در وصف آن، نه به تاریخ سرک می کشد و نه مختصات فرهنگ ملی را برجسته می کند، بلکه از ایرانی سخن می گوید که نام خیابان هایش را شهیدان برگزیده اند، بهشت زهرایی دارد که آبروی زمین است، میزبان حضرت امام رحمه الله بوده و به واسطه جنگ، چندین تابستان است که در خون و آفتاب می رقصد.

زبان شعر سلمان

زبان شعر سلمان هراتی، زبان شعر انقلاب است. او را می توان از تأثیرگذارترین شاعران در حوزه زبان این دوره دانست. کمتر خواننده ای است که در ارتباط برقرار کردن با شعر سلمان به مشکل بیفتد. در شعر او، کلمات طوری در کنار هم چیده شده اند که هیچ کدامشان برای بقیه غریب نیست. سلمان در شعرهای نو خود ثابت کرده که توانایی بهره گیری از عامیانه ترین لغات را دارد. البته ۲۷ سال سن و ۱۰ سال شاعری، زمان اندکی برای هراتی بود تا زبان شعر خود را بارور کند و شعرهای جدید بیافریند.

شاعر شعر جنگ

زنده یاد سلمان هراتی، جزو پانزده شاعر برگزیده بیست سال شعر جنگ است که در سال ۱۳۷۹ معرفی شد. او یکی از شاعران برجسته و توانا در عرصه انقلاب و شعر جنگ است که خیلی زود انقلاب را درک و آن را در اشعارش منعکس کرد. شعر سلمان، سرشار از عشق، ایمان و خلوص است که ارزش های بی بدیل هویت انسانی را نشان می دهد. در شعر او جنگ عنصری ضدبشری و ویران کننده نیست، بلکه زیبا و واجب است و رنگ دفاع مقدس به خود می گیرد:

وقتی که از هوای گرفته بودن.

به سمت جبهه می آیی.

تمام تو در معیت آفتاب است.

زیر کسای متبرک توحید.

نگاه معنوی

پیوند مسائل اجتماعی با دنیای انتزاعی، نقطه عطفی در شعر متعهد بعد از انقلاب است. نگاه معنوی به موضوعات اجتماعی، در شعر سلمان هراتی به اوج خود می رسد.این نوع نگاه، شعر سلمان را سرشار از امید و بشارت کرده است. او در شعرهایش به مردم آینده ای درخشان را نوید می دهد. این بشارت و امید از سرچشمه باوری است که سلمان به انقلاب اسلامی دارد. از این رو چنین می سراید:

دیروز اگر سوخت ای دوست غم  برگ و بار من و تو‌‌

امروز می آید از باغ  بوی بهار من و تو

دیروز درغربت باغ  من بودم و یک چمن داغ

امروز خورشید در دشت  آیینه دار من و تو

شعر اعتراض و هشدار

پس از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی، رفته رفته ناکامی ها و نامرادی ها که معلول عواملی چون از یاد رفتن برخی از ارزش ها بود، نمایان شد. شعر اعتراض سلمان، زورگویان و زراندوزانی را مورد خطاب قرار می دهد که بدون توجه به مفاهیم و ارزش های انقلاب، در پی منافع خویش هستند.

چرا سهم عبداللّه

جریب جریب زحمت است و حسرت

و سهم ناصرخان

هکتار محصول است و استراحت؟…

ما در مقابل آمریکا ایستاده ایم

اما چرا هنوز کیومرث خان خرش می رود

عبدالله با داس

هر شب چند خوک سر مزرعه می کشد

اما وقتی ارباب می آید، مجبور است تعظیم کند

چرا عبدالله مجبور است به این خوک تعظیم کند؟…

آثار:

از آسمان سبز (مجوعه شعر ۱۳۶۵).
دری به خانهٔ خورشید (مجوعه شعر ۱۳۶۸).
از این ستاره تا آن ستاره (شعر برای کودکان ۱۳۶۷)

***

من هم می‌میرم

من هم می‌میرم اما نه مثل غلامعلی

که از درخت به زیر افتاد

/ پس گاوان از گرسنگی ماغ کشیدند

/ و با غیظ ساقه های خشک را جویدند

/ چه کسی برای گاوها علوفه می ریزد؟

من هم می میرم

اما نه مثل گل بانو

که سر زایمان مرد

/ پس صغرا مادر برادر کوچکش شد

/ و مدرسه نرفت

/ چه کسی جاجیم می بافد؟

من هم می میرم

اما نه مثل حیدر

که از کوه پرت شد

/ پس گرگ ها جشن گرفتند

و خدیجه بقچه های گلدوزی شده را

/ در ته صندوقها پنهان کرد

/ چه کسی اسبهای وحشی را رام می کند؟

من هم می میرم

اما نه مثل فاطمه

/ از سرماخوردگی

/ پس مادرش کتری پر سیاوشان را

/ در رودخانه شست

/ چه کسی گندم‌ها را به خرمن جا می‌آورد؟

من هم می‌میرم

اما نه مثل غلامحسین

از مار گزیدگی

/ پس پدرش به دره ها و رود خانه‌های بی پل

/ نگاه کرد و گریست

/ چه کسی آغل گوسفندان را پاک می‌کند؟

من هم می میرم

اما در خیابان شلوغ

در برابر بی‌تفاوتی چشمهای تماشا

زیر چرخهای بی رحم ماشین

ماشین یک پزشک عصبانی

وقتی از بیمارستان دولتی برمی‌گردد

پس دو روز بعد

در ستون تسلیت روزنامه

زیر عکس ۴*۶ خواهند نوشت

ای آنکه رفته‌ای

چه کسی سطلهای زباله را پر می‌کند؟

تابستان ۶۵، تنکابن




منبع: مردان پارس 

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان