ابن مسکویه, فیلسوف اخلاق، در طهارة الاعراق درباره فضیلت اخلاقی معیاری کاربردی وضع می کند: هر عملی که توسط حیوان یا ابزار (تعمیم به ابزار از نگارنده است)، بهتر از آدمی انجام شود، فضیلت انسانی به شمار نمیآید.
یعنی وزنه برداری، رقص، قالیبافی، نقاشی رئال، اجرای سازه های کابلی، پرواز، چهچهه و بسیاری از بارزههای تکنیکی و هنری دیگر فضیلت انسانی محسوب نمیشوند.
وبسایت میدجرنی با دادن چند کلمه تولید میمند. کافی است چند کلمه تحویلش بدهید و ظرف چندثانیه تصویری تخیلی تحویل بگیرید. هرچه تعداد کلمه ها بیشتر و یا همسوتر باشد، نتیجه به خواسته شما نزدیک تر است. در حوزه معماری اینکه، ماکت می خواهید یا ترسیم دستی و یا تصویر سه بعدی فانتزی و یا رئال به سهولت قابل انتخاب است. سبکها، متریال، رنگ، محل، تعداد طبقات و موارد دیگر نیز. بین معماران و بسیار بیشتر بین تصویرسازان و گرافیست ها بحثی بحرانی شکل گرفته که شغل ما چه خواهد شد؟!

هرچند مجله ها و رویدادها و جوایز معماری، پر است از تصاویر تخیلی اعجاب آور، اما خلق این تصاویر نرم افزاری ، برای معمار فضیلت محسوب نمی شود. چرا که مساله مساله است! کشف مساله، خلق مساله و ارتقای مساله. معماری بر پایه مساله، نه قابل واسپاری است و نه کپی شدن. تا وقتی که به همه شبکه مسائل محیط زیستی، اجتماعی، فرهنگی، ایدئولوژیک، طبقاتی، سیاسی، جنسیتی و البته روانشناسانه مخاطب فکر کنیم، و برایش پاسخ های گوناگون را آزمون کنیم، صندلی مان سر جایش است. اما اگر روحمان را به فرمالیسم مصرفی سرمایه داری فروختیم، این بازار زود از ما سیر خواهد شد.
بازار امروز معماری بیش از حد به رندرهای حیرت آور و هوشربا اعتیاد پیدا کرده است. صدای خوش بر کلام با محتوا غلبه کرده و ساختمان هایی که به ساده ترین شکل، داستان های پیچیده را حل می کنند، در این مهمانی تجملاتی، جایگاهی ندارند. حقیقت آن است که یک اکسپورت ساده اسکچ آپ برای توضیح هر پدیده حجمی در معماری کفایت می کند و هرچه بیش از آن است، رقابت است بر سر تاثیرگذاری. پزشکی که نسخهاش را با آب طلا و به نستعلیق بنویسند و در جلد چرمین تقدیم کند نه تنها الزاما پزشک بهتری نیست، بلکه تا حدی نیز محل شک و تامل است.
محسن اکبرزاده