آن سائل چه سئوال خوبی از وجود مبارک امام کرده است.
عرض کرد: شما که میگوئید در بهشت حزنی نیست، غمی نیست، اندوهی نیست؛ نوح (سلام الله علیه) در بهشت است و پسرش در جهنّم دارد می سوزد؛ این چگونه محزون نمی شود؟!
فرمود: در آن روز اصلاً یاد حضرت نوح نیست که یک همچنین پسری داشت!* هیچ کسی نسبت به دیگری، پدر نسبت به پسر، پسر نسبت به پدر _اگر خدای ناکرده یکی اهل جهنّم باشد_ اصلاً یادش نیست. این همه مشرکین که سالیان متمادی بت را میپرستیدند، این همه کسانی که سالیان متمادی در برابر پیغمبر صف آرایی کردند، بعد از فتح مکه _واقعاً_ ایمان آوردند؛ (اسلموا)، نه ((استسلموا))؛ اینها واقعاً مسلمان شدند، اصلاً یادشان نیست که در برابر پیغمبر شمشیر کشیدند؛ این یک همچنین عالمی است!
اگر فرمود: (و نزعنا ما فی صدورهم من غل)*، خاطرات را هم خدا نزع می کند؛ این یک همچنین عالمی است! یعنی صحنه قلب را تطهیر می کند، تائب اصلاً به یادش نیست که معصیت کرده تا شرمنده بشود!
آیت الله جوادی املی
ر.ک الاحتجاج / جلد ۲ / صفحه ۲۴۸ و ۲۴۹ و تفسیر نور الثقلین / جلد ۵ / صفحه ۴۸۴
سوره اعراف / آیه ۴۳ و سوره حجر / آیه ۴۷
درس خارج تفسیر قرآن کریم
قم ؛ ۱۳۹۳/۱۰/۱۳