از بس که غلبهء رحمت و برکات، از آسمان و زمین و غیب و شهود بر سر محمد صل الله علیه و آله و سلم ریخته است، او فقط دستش روی دستش است، هیچ کاری نمی تواند بکند.
او کنه "الفقر فخری" را گرفته است. اولیای دیگر این طور نیستند. آنها همه، خدا را می خوانند. مناجاتهای امیر المومنین و ائمه علیهم السلام ، مومنین و مومنات و انبیای سلف را ببین. اما پیامبر (ص) چون حبیب خداست ، لذا هستی او را بغل گرفته است و او راه ندارد. او عبد خداست. خدا، یک عبد دارد آن هم محمد (ص) است. حالا اگر قرار است قاطی بشویم و بالا برویم و نجات پیدا کنیم، باید از طریق این عبد باشد.
لذا پیامبرمان (ص) فرمود : اگر می خواهید خدا را دوست داشته باشید، من را دوست بدارید و مطیع من شوید و فرمان ببرید تا خدا شما را دوست بدارد. بال هستی را روی سر شما می خواباند . مثل بلا نسبت جوجه ای که زیر بال مادر یا پدرش برود. آن وقت پرهای این مادر چه می شود ؟ همهء بچه ها را می گیرد و می پوشاند. می گوید: بیایید من را اطاعت کنید ، تابع من شوید . چقدر خوب است! صلوات که می فرستید یعنی تابع هستید . عبادت هم می کنید یعنی تابع هستید.
حاج محمد اسماعیل دولابی - طوبای محبت - جلد چهارم - ص ۱۴۶