شاید عجیب به نظر برسد که بنیانگذاران توافق هستهای (برجام)، با اقداماتی که انجام دادند و ریلی که گذاشتند، نهایتا مانع از احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ شدند اما یه واقعیت است که در این نوشته میخواهم توضیح بدهم.
ماجرا از بهار ۱۴۰۰ شروع میشه؛ یعنی زمانی که دولت حسن روحانی با اصرار، مسیر مذاکرات برای بازگشت آمریکا به برجام رو آغاز کرد. چرا اشتباه؟ چون اساسا بازگشت آمریکا به برجام، نیاز به مذاکره نداشت. کاخ سفید میتونست اعلام کنه که از این به بعد قصد داره تا تعهدات برجامی خودش رو اجرایی کنه و کمیسیون مشترک هم تاییدش میکرد.
آژانس هم به عنوان ناظر فعالیتهای ایران، نظارت میکرد که ایران به تعهدات برجامیش برگردد و تمام... اما اینطور نشد؛ چون اصلا قرار نبود برجام ۲۰۱۵ احیا بشه؛ بلکه آمریکا دنبال این بود که یک برجام جدید (حالا اسمش را بگذاریم برجام پلاس یا برجام ۲۰۲۲ یا هر چی؛ یعنی تعهدات فرابرجامی برای ایران) رو کلید بزنه و جواد ظریف و عباس عراقچی هم باهاش همراهی کردن؛ یعنی دقیقا در همین مسیر پیش رفتن. وندی شرمن هم صراحتا اعلام کرد که آمریکا در سال ۲۰۲۱ دنبال برجام ۲۰۱۵ نیست.
پیشنهاد اولیه که اصلا این بود: چند میلیارد دلار به ایران داده بشه و آمریکا دوباره عضو برجام بشه؛ بدون انجام دادن تعهداتش. این پیشنهاد از سوی مذاکرهکننده ارشد ایران – یعنی عراقچی – پذیرفته و به تهران منتقل شد که خب طبیعی بود با مخالفت جدی روبرو بشه.
در چنین شرایطی، مذاکرات ادامه پیدا کرد ولی نه مذاکرات احیای برجام ۲۰۱۵ بلکه مذاکرات شکلگیری یه برجام جدید. چندبار هم این روند بالا و پایین شد تا نهایتا به وین۶ رسیدیم؛ جایی که آقای عراقچی اومد تهران و خیلی محکم و صریح گفت دیگه من بیشتر از این نمیتونم؛ یا همین رو قبول کنید یا هیچی.
حالا چیو باید قبول میکردیم؟ نابودی سانتریفیوژهای پیشرفته (نابودی یعنی نابودی؛ انبار کردن و کنار گذاشتن و اینها نه)، ادامهی اقدامات سیاسی آژانس دربارهی پروندهی PMD، عدم لغو تحریمهای پسابرجامی، عدم خروج نام سپاه از لیست تروریستی، عدم ارائه تضمین از سوی آمریکا مبنی بر ترک برجام حتی در دولت بایدن و پذیرش گفتگوهای دوجانبه با آمریکا بر سر راهبردهای منطقهای و موشکی؛ یعنی دقیقا یک برجام پلاس. اینجا بود که دولت عوض شد و کار از تیم ظریف – عراقچی گرفته شد و به باقری تحویل داده شد. حالا و با وجود تمام انتقادات و حتی مخالف جدی برخی از دوستان و مسئولان انقلابی، دولت تصمیم گرفت که بنا به دلایلی اقدام به احیای برجام بکنه که تازه فهمید اول ماجراست!
یعنی ریل و مسیری که جواد ظریف و عباس عراقچی گذاشتند و حتی کار را به پیشنویس توافق هم رساندند، اساسا احیای برجام نیست؛ بلکه یه توافق کاملا جدیده که کلی هم تعهد فرابرجامی برای ایران داره. از اون روز تا همین الان، تمام تلاش باقری و تیمش این بوده که برجام رو احیا کنند و موفق هم بودند و با رویکرد فنی و جدی، توانستند برجام ۲۰۱۵ را احیا کنند و طرف مقابل را راضی به پذیرشش کنند.
خب؛ پس چرا الان توافق هستهای ایران و ۵+۱ در سال ۲۰۱۵ احیا نمیشه؟ چون دقیقا نکات اختلافی، همون درخواستهای فرابرجامی آمریکا هستند که ظریف و عراقچی یکبار پذیرفته بودن و حالا طرف غربی انتظار داره که الان هم پذیرفته بشه.
در واقع، مشکلِ الان برای احیای برجام فقط یه چیزه: تعهدات فرابرجامی که تیم مذاکرهکنندهی سابق دادند و مانع از احیای برجام شدند؛ مثلا جدیترین بحثی که الان در همین مذاکرات وین هم وجود داشت، موضوع PMD هست. مساله تضمین و سپاه و اینها رو هم که شما بهتر از من میدونید.
وقتی شما یک بار «درِ باغ سبز» نشون بدید، طرف مقابل دیگه به سختی به کمتر از اون راضی میشه؛ یعنی متهم ردیف اول در عدم احیای برجام، دکتر محمدجواد ظریف و سیدعباس عراقچی هستند که با اقداماتشون، این مسیر غلط رو پیش بردند.
مهدی خانعلی زاده