این درد دوباره سردرد آورد

شکست‌خورده‌ترین کتابم همین معجون عشق است.

روزی که اولین گفتگوی‌اش انجام شد، همان روز، مصمم بودم کتاب‌اش کنم؛ پاییز ۱۳۸۸ و اگرچه قبل از این هم در حوزهٔ گفتگو شکست خورده بودم اما گمانم بود که این یکی خیلی فرق دارد.

شکست قبلی برای کتاب نسل سوم بود؛ گفتگو با نویسندگان نسل سوم‌ داستان نویسی امروز ایران که نشر مرکز سال ۱۳۸۰ در ۲۷۲ صفحه منتشرش کرد.

سال دوم دانشکده بودم که اولین گفتگوی‌اش را انجام دادم؛ پاییز ۱۳۷۵. بعد توی سرم انداختند که این گفتگوها معرکه است و چند جلد کتاب‌اش کن. حتی دو سه تا ناشر هم پیشنهاد شد بهم. گفتگوها خیلی زیاد شد؛ متن پیاده شدهٔ آن گفتگوها نزدیک به ۴۵۰۰ صفحه می‌شود؛ چیزی نزدیک به ده جلد. مشکل آنجایی پیش آمد که هیچ ناشری حاضر نشد تمام‌اش را یک‌جا چاپ کند.

یکی می‌گفت فلان نویسنده را می‌خواهم و دیگری می‌گفت فلان نویسنده را و قبول نکردم. بعد هم دورهٔ دانشجویی تمام شد و آن خواب و خیالی که در بیست و سه‌چهار سالگی داشتم که با انتشار آن مجموعه ده جلدی لابد چیزی می‌شوم، سراب ماند؛ الان که فکر می‌کنم بهتر که منتشر نشدند.

و سرآخر بعد از سربازی و سال ۱۳۷۹ چکیده‌ای ازش را سپردم به نشر مرکز و منتشر شد و سال‌ها روی دست‌شان باد کرد. قیمت‌اش ۱۹۵۰ تومان بود. آخرین سری شنیدم که یک کسی از این‌ها که کوهی از کتاب‌ها را در میدان انقلاب به جلدی ۱۰۰۰ تومان می‌فروخت، بخشی از کوه‌اش همین کتاب است و رفیق‌ام بهنام ناصح ده‌جلدی ازش برایم خرید که به این و آن هدیه دادم؛ کاری عبث.

بعدها هم که به لطف آقای رمضانی و مرکز، مجوز این کتاب به دستم رسید، هرگز جرات نکردم منتشرش کنم.

اما معجون عشق:

با خودم فکر می‌کردم خب نویسنده‌های نسل سوم پرفروش نبودند و برای همین این کتاب زمین خورد؛ با آن همه تعریف و تمجید در رسانه‌های داخلی و خارجی. فکر کردم گفتگوهای کتاب معجون عشق می‌فروشد چون نویسنده‌هایش همه پرفروش هستند؛ به پیشنهاد دو نفر از بزرگان نشر، دو چاپ ۱۵۰۰ تایی ازش زدم سال ۱۳۸۹ و نشد آنی که همه و خودم فکر می‌کردیم و اگر دروغ نگویم بیش از ۵۰۰ جلد از این کتاب هنوز در زیرزمین خانه‌ام تارعنکوبت بسته است.

و بعد یادم هست نهاد کتابخانه‌های عمومی گفت اگر آن مقدمهٔ منتشر نکرده بر پیشانی کتاب را بهش اضافه کنی ۳۰۰۰ جلد ازش می‌خریم. گفتم «نه.» و فقط اندکی ازش خریدند که مثلا چاپ سوم زدیم روی جلدش.

و امروز بعد از یک‌سال، یک جلد از این کتاب را یکی خرید و این درد دوباره سردرد آورد.

همین

یوسف علیخانی

مطالب مرتبط