تصور کنید به شما پیشنهاد شده به سبک زمان باستان وارد یک خزینه یا حمام عمومی شوید که در آن هیچ خبری از تخلیه مکرر و جریان پیوسته یا تصفیه و پاکسازی آب نیست.
شما بهطور بالقوه در معرض آلودگی با بقایای چرک و آلودگی بدن دیگران هستید که از مدتها پیش در این آب باقی مانده و بعید است چنین پیشنهادی را بپذیرید.
نتایج یک مطالعه در شماره اخیر مجله آسیبشناسی بالینی آمریکا نشان میدهد قرار گرفتن قالبهای بافت در داخل ظرف پر از فرمالین باعث افزایش احتمال آلودگی بافتی میشود. مطالعات مشابه نشاندهنده احتمال آلودگی بافتی در سایر مراحل فرآوری بافت به روش سنتی شامل تیشو فلوت (قرار دادن برشهای بافت روی آب) یا رنگآمیزی (قرار دادن اسلایدها داخل ظروف رنگ) نیز وجود دارد و همه اینها احتمال خطای تشخیصی را بالا میبرد.
هیچیک از مراحل آمادهسازی بافت از آلودگی ایمن نیست. در همه مراحل (از هنگام قرار دادن نمونه در ظرف فرمالین در اتاق عمل جراحی، تا پذیرش و برچسب زدن، برش و قرار دادن بافت درون قالب، فرآوری بافت و تهیه قالب پارافین، برش ظریف، تهیه اسلاید و رنگآمیزی) احتمال خطا وجود دارد.
قدمت روشهای پایه آسیبشناسی به اواسط قرن ۱۹ بازمیگردد. با وجود معرفی روشهای نیمهخودکار در اوایل قرن بیستم، آمادهسازی بافت همچنان یک سیستم باز است که احتمال آلودگی در آن وجود دارد و بهاستثنای استفاده از بارکد برای شناسایی نمونه، در بقیه مراحل پیشرفت چندانی اتفاق نیافتاده است.
در صورت ارسال نمونههای متعدد بیوپسی (تکهبرداری) از یک بیمار، احتمال آلودگی بین نمونههای یک بیمار واحد نیز وجود دارد. منابع بالقوه آلودگی شامل دستکش، پنس (فورسپس)، تیغه چاقو و میکروتوم، خطکش، و ابزارهای مختلفی است که در تماس با بافت هستند.
براساس تجربه پاتولوژیستهای ۲۷۵ آزمایشگاه هنگام مرور اسلایدها از نظر آلودگی در قالب برنامه ارتقای کیفیت کالج آسیبشناسان آمریکا در ۱۹۹۴، آلودگی بافتی خارجی در حدود نیم درصد از اسلایدها گزارش شده است. وقتی از این پاتولوژیستها خواسته شد این اسلایدها را بهطور گذشتهنگر دوباره مرور کنند، این رقم به حدود ۳ درصد افزایش یافت.
آلودگی در حدود ۷۰ درصد موارد تنها در یک اسلاید بود (آلودگی اسلاید) اما در حدود ۱۵ درصد موارد در همه اسلایدهای مربوط به یک قالب پارافین وجود داشت (آلودگی قالب پارافین). منشاء بیشتر موارد آلودگی از بافت سایر بیماران بود و در حدود ۱۰ درصد موارد ماهیت نئوپلاستیک (سرطانی یا پیشسرطانی) داشت که در حدود نیم درصد موارد میتوانست منجر به خطای تشخیصی جدی شود.
امروز خوشبختانه به کمک فناوری دِنا (دیاِناِی) میتوان در موارد مشکوک به شناسایی ماهیت واقعی آلودگی بافتی کمک کرد اما این در صورتی است که پاتولوژیست به احتمال آلودگی شک کند و در موارد غیرمشکوک خطر اشتباه همچنان وجود دارد. احتمال خطا با اقداماتی مانند آموزشهای دورهای، کنترل کیفی، ارزیابی صلاحیت نیروی انسانی، و توصیه به دقت بیشتر کاهش مییابد اما حذف نمیشود. یک مثال از حذف قطعی احتمال آلودگی بافتی، استفاده از ابزارهای یکبارمصرف (مانند پنس) برای آمادهسازی بافت است.
ایمنی قطعی در بسیاری از مراحل مستلزم آن است که تولیدکنندگان و شرکتهای عرضه تجهیزات پزشکی بر روی فنآوریهای مبتکرانه و بدون خطا سرمایهگذاری کنند و ایمنی بیماران را در اولویت قرار دهند. لازمه ایمنی بیمار یک تحول سازمانی در حرفه آسیبشناسی با راهبرد شش سیگما است اما آیا امکان حذف قطعی همه منابع خطا وجود دارد؟ پاسخ نهایی به این پرسش نزد انجمنهای حرفهای در سطح کشوری و جهانی است.
دکتر بابک عزیزافشاری
منبع: مدسکیپ
پزشکان گیل