گرچه انیمیشن روح در حد یک شاهکار سینمایی نیست اما جالب و تماشایی است.
بررسی و ارزیابی فنی این فیلم به عهده دوستانی که تخصصشان نقد فیلم میباشد اما نکته حائز اهمیت نوع نگاه به رابطه نفس و بدن در این فیلم و البته سایر محصولات سینمایی و هنری و حتی فلسفی غرب است. شناخت نفس ازجمله مسائل پرمناقشه فلسفه میباشد. نگاه مشهور مبتنی بر تفسیر مشائی از چیستی روح و نفس و رابطه آن با بدن است.
اینکه نفس و جسم دو امر متباین میباشند که در این دنیا مجاور یکدیگر قرار گرفته و حیات فردی انسان را رقم میزنند.بنابر این نگاه نفس و بدن دو مقوله از هم جدا بوده که هیچ سنخیتی ندارند. گویی انسان مرکب از دو جزء متباین است یکی نفس مجرد و دیگر بدن جسمانی عنصری،که با ریسمانی به یکدیگر گره خوردهاند.
تفسیر مشائی از روح و نفس توسط ابن رشد به حوزه فلسفی غرب وارد شد.نگاه فوق در طول تاریخ متاخر قرون وسطی و حتی عصر مدرن بر فلسفه و کلام غرب حاکم بود.حتی در هنر دینی غرب ثنویت و دوگانگی نفس و جسم برقرار است و در عصر مدرن این نگاه مشائی توسط دکارت خوانشی اومانیستی یافت و او تباین نفس و جسم رابه ثنویت سوژه و ابژه تبدیل کرد.به عبارتی غرب هیچگاه نتوانست ازتفسیرمشائی_اومانیستی نفس و بدن فراتر رود و آنرا به نحو واحد تفسیرکند.اما حکمای مسلمان ازاین نگاه فراتر رفته و صدرالمتالهین تفسیری دیگر از این مساله ارائه کرد.به اعتقاد صدرا نفس و بدن ارتباطی وثیق دارند، چنانچه گویا یک چیز میباشند.او دوگانه نفس و بدن را نمیپذیرد بلکه به اعتقاد وی نفس و جسم یک چیز هستند،نفس صورت رقیقشده بدن، و بدن حالت غلیظ شده نفس میباشد.لذا انسان ترکیبی از دو جوهر غیر همجنس نمیباشد.انسان یک حقیقت واحد است، ساحتی از او مجرد و مرتبه دیگرش جسمانیاست.منتهی به اشتباه این دو ساحت را دو مقوله استقلالی در نظر میگیریم و به ثنویت نفس و بدن قائل میشویم. به سبب این تفسیر وحدانی ازحقیقت انسان، ثنویت دکارتی مجال ظهور در حکمت اسلامی را نیافت.
الغرض آنکه انیمیشن روح تکرار نگاه مشائی به رابطه نفس و بدن آنهم با روکشی اومانیستی میباشد. در تمام آثار هنری غرب این نگاه درحال تکرار است.پرسشی که مطرح میشود این است که آیا سینما میتواند بانگاه صدرایی به نفس و بدن فیلم بسازد؟ گرچه نگاه فوق در شعر و ادبیات عرفانی ما وجود دارد و در نگارگری و تذهیب با حذف پرسپکتیو و ابعاد جسمانی سعی بر فراروی از دوگانه مشائی شده و هنرمندانی مثل استاد فرشچیان با تکیه براین نگاه آثار بینظیری را خلق کردهاند، اما آیا سینما قابلیت این را دارد که با تفسیر صدرایی تولیداتی داشته باشد؟
محسن بهرامی