آیا الحاد و خداناباوری، انسان را ملزم به اخلاق میکند و چرا باید اخلاقمدار بود؟ آیا ملحدین با اخلاق هستند؟
وقتی در مورد اخلاق در آتئیسم صحبت میکنیم و میگوییم اخلاق در تفکر ناباوری معنایی ندارد، سریع به ما میگویند پس فلان افراد ملحد که انسانهای با اخلاقی هستند را چه میکنید؟
برای اینکه این فهم اشتباه برطرف شود در ابتدا لازم است ما دو موضوع را از همدیگر جدا کنیم و آن هم تفاوت «تفکر» از «پیروان یک تفکر» است. وقتی میگوییم در تفکر خداناباوری (الحاد یا آتئیسم) اخلاق معنایی ندارد، به این معنی نیست که ملحدِ بااخلاق وجود ندارد یا هرکسی که ملحد باشد، بیاخلاق است. نه، هرگز این منظور ما نیست.
همچنین وقتی میگوییم در الحاد و ناباوری، اخلاق معنایی ندارد به این معنی نیست که تفکر آتئیسم به بیاخلاقی یا اخلاقمدار بودن «دستور» میدهد، بلکه منظور این است که در مقابل مسائل اخلاقی، حالتی خنثی دارد و اخلاق در آن بیمعنی است.
حتی اگر به ملحدین میدان بدهیم و کمی کوتاه آمده و بگوییم که مثلا برایمان ثابت کردند که در تفکرشان خوب، خوب است و بد، بد (یعنی دارای معیار اخلاقی هستند)؛ بعد از آن با مشکل بسیار بزرگتری روبرو میشوند و آن هم لزوم پایبندی به این اخلاقیات است! چرا باید پایبند به کار خوب بود و از کار بد دوری کرد؟
چون در این تفکر به وجود قیامت (روز حساب و کتاب) و وجود خالق و قاضی باور ندارند، بااخلاق بودن بیمعنی (بیهدف) است چون در آخر، همه مثل هم هستند و به نیستی و عدم میروند و با مرگ همه چیز تمام میشود.
اخلاق در تفکر آتئیستهای مادهگرا (ماتریالیست) معنایی ندارد چون آنها فقط به ماده باور دارند و معنویات و چیزهای دیگر بیمعنی است. جهان از ماده است و هر آنچه که با علم تجربی یا دنیای مادی قابل درک و اثبات نباشد، وجود خارجی ندارد. مثلا قتل، یک کار غیراخلاقی نیست چون مثلا وقتی چاقویی به شکم انسان زده میشود صرفا یک جامد (چاقویی که از اتمها تشکیل شده) وارد چیزی شده که از پوست و گوشت و خون است و آن هم ماده و از اتمها تشکیل شده است. در این تفکر ماتریالیست، اخلاق وجود خارجی ندارد. مثلا شما یک سنگ را از وسط نصف کنید، آیا کار غیر اخلاقی است؟ خیر
نزد تفکر آتئیسمِ مادیگرا نصف کردن یک انسان هم همینگونه است چون صرفا از ماده ساخته شده و به قول استیون هاوکینگ: «انسان تنها یک پسماندهی شیمیایی در یک سیاره با اندازهی متوسط است»
Interview with Ken Campbell on Reality on the Rocks: Beyond Our Ken (1995)
علی عزت بگوویچ:
"ملحدِ با اخلاق یافت میشود، اما الحادِ اخلاقی وجود ندارد و دلیلش آن است که سرچشمهی اخلاقیاتِ بیدینان هم به دین برمیگردد. دینی که در گذشته بوده ولی بعدها به فراموشی سپرده شده است، اما اثر خود را بر چیزهای پیرامون آنها بر جای گذاشته است... درست است که آفتاب غروب کرده، اما سرچشمهی گرمایی که در دل شب باشد همان آفتاب روز است. به راستی که ما کماکان هم گرمای آن را در اتاق خویش حس میکنیم."
در واقع، اخلاق در تفکر آتئیستی یک ذائقه شخصی است و هر کسی طبق سلیقه و مولفههای دیگری که بر او تاثیر دارند، نوعی اخلاق را برمیگزیند دقیقا مثل انتخاب میوه!
مثلا شخصی سیب دوست دارد و شخصی دیگر موز دوست دارد و شخصی دیگر پرتقال و...
در اینجا هر کسی طبق ذائقه و میل شخصیاش اینها را انتخاب میکند نه طبق یک معیار و برنامه.
در تفکر آتئیستی و خداناباوری هم دقیقا اینگونه است و چون در آن هیچ امر مقدسی (خط قرمز) وجود ندارد و چون هیچ قید و بندی معنا ندارد، پس اخلاق در این تفکر هیچ جایگاهی ندارد و یک توهم است.
آتئیستی که بااخلاق است این ذائقه شخصیاش است وگرنه در تفکر آتئیسم اصلا اخلاق معنایی ندارد چون معیارِ اخلاقی ندارند و هرچیزی هم بعنوان معیار اخلاقی معرفی کنند (مثلا فرض کنید کوتاه آمدیم و توضیحاتشان برای اثبات معیار اخلاقی را پذیرفتیم، اگرچه بازهم تاکید میشود که هیچ معیار اخلاقی ثابتی نزد آنها وجود ندارد)، معضل بزرگتر این است که پایبند بودن به آن معیار، بیمعنی است و هرگاه بتوان از پیامدهای زیرپا گذاشتن آن معیار و بیاخلاق بودن در امان بود (مثل ترس از مجازاتهایی که برای بعضی بیاخلاقیها گذاشتهاند، یا ترس از طرد شدن از سوی افراد جامعه و سرزنش شدن و...) بااخلاق بودن و نبودن (پایبندی به آن معیار اخلاقی) هیچ فرقی با هم نخواهد داشت.
اخلاق فقط زمانی «معنا» دارد که انسان به خدا و صفات خدا، قیامت (بازخواست) و جاودانگی ایمان داشته باشد.
[البته توجه شود که انسان بصورت فطری بسیاری از مسائل اخلاقی را «تشخیص» میدهد چون خداوند در خلقت انسان، قدرت شناخت اخلاق کلی را قرار داده است:
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
پس به او پليدكارى و پرهيزگارىاش (شر و خیر) را الهام کرد. (الشمس/٨)
اما این فطرت با توجه به شرایط جامعه، نوع تربیت خانواده، ذائقه و میل شخصی و... منحرف میشود و همینگونه سالم باقی نمیماند]
مطلب دیگر این است وقتی که میگوییم در آتئیسم، اخلاق معنایی ندارد بعضیها سریع میگویند خب فلان مسلمانها هم بیاخلاق هستند!
اولا. این ربطی به موضوع ندارد! بد بودن دیگران، بیمعنا بودن اخلاق نزد آتئیستها را توجیه نمیکند و این مغالطه است! (سوال: چرا آن ده کودک را کشتی؟ پاسخ: من کار زیاد بدی انجام ندادهام چون هیتلر عامل مرگ چند میلیون انسان بود!)
ثانیا. در اینجا «دین اسلام» با «پیروان دین اسلام» باید از هم تفکیک شوند. وقتی مسلمانی دزدی یا فحاشی میکند درحالی که دین اسلام از آن نهی کرده است در اینجا شخص متهم است چون دینش یا تفکرش، از آن نهی کرده است اما او مخالف آن عمل کرده و میتوان او را سرزنش کرد که از اصول فکری و معیار اخلاقیاش، منحرف شده است.
اما چون در تفکر آتئیسم ،اخلاق معنایی ندارد و معیار اخلاقی ندارند رابطه جنسی با محارم (مثل مادر و خواهر و پدر و برادر و فرزند) بیاخلاقی نیست. دروغ گفتن، بیاخلاقی نیست. تجاوز به زنان، کشتن انسان و آدمخواری و هر کار دیگری که بگویید، بیاخلاقی نیست. شخص آتئیست با انجام این کار از اصول فکریاش منحرف نشده و نمیتوان او را سرزنش کرد چون تفکرش این موارد را خوب یا بد نمیداند بلکه طبق ذائقه و سلیقه شخصی است و عدهای از آتئیستها طبق ذائقهشان آن را انجام میدهند و عدهای دیگر طبق ذائقهشان به آن علاقهای ندارند. (هیچ کسی هم نمیتواند در تفکر آتئیسم، حدود اخلاقی را تعیین کند و فقط نظر شخصی خودش است چون آتئیسم، مرجع و منبعی ندارد و دقیقا مشکل کار اینجاست که چیزی در آن مقدس نیست و قید و بندی برای آن وجود ندارد و هرکسی ادعای قیدوبندهای مطلق را کند، نظر شخصی خودش است و نمیتواند آتئیستهای دیگر را ملزم به باور و پایبندی به آن کند چون او مرجع و منبع نیست)
دقت کنید که ما هرگز نمیگوییم یک آتئیست با مادر یا خواهر یا فرزند خود رابطه جنسی برقرار میکند یا همسرش را در اختیار دیگران قرار میدهد یا آدمخواری میکند یا به کودکان دو سه ساله تجاوز میکند (این ادعاها تهمت زدن به یک شخص ملحد است) بلکه میگوییم اگر این کار را هم انجام دهد در نزد عقیده آتئیستی مشکلی ندارد و هیچ کسی نمیتواند بنابر تفکر الحادی و آتئیستی چنین کارهایی را محکوم و رد کند چون خوب و بد و معیار اخلاقی در دنیای مادی، معنایی ندارد و همه چیز فقط ماده است ولاغیر.
اگر به مرد مسلمانی گفته شود چرا چهار زن نمیگیرد، به او توهین نشده بلکه میتواند توضیح دهد که بنابر میل شخصی یا عدم توانایی در رعایت موارد مربوط به چندهمسری (مثل رعایت عدالت، سرپرستیکردن آنها و تامین نفقه) این کار را نمیکند و اگر چهار زن هم بگیرد طبق تفکرش اشکالی ندارد چون در اسلام، چندهمسری مجاز است.
وقتی ما میگوییم آتئیست میتواند با مادر و دختر و سایر محارم رابطه جنسی داشته باشد یا تجاوز و آدمخواری کند و...، به او توهین نکردهایم بلکه میگوییم این کار در تفکر آتئیستی مجاز است و اگر کسی آن را انجام نمیدهد، بخاطر میل شخصی یا مسائل دیگر است وگرنه در تفکر آتئیستی این موارد هیچ اشکالی ندارد.
برای مثال جفری دامر (jeffrey dahmer) قاتل سریالی ١۵ مرد جوان که بعد از کشتن آنها، به جنازهشان تجاوز کرده و سپس با تکهتکه کردن بدنشان، آنها را میخورد در دادگاه گفت: «من همیشه باور داشتم که دروغِ «تکامل» حقیقت است. و ما همه از گل و لجن آمدهایم و زمانی که میمیریم، همه چیز تمام میشود. اگر شخصی به خدا اعتقاد نداشته باشد، برایش چه اهمیتی دارد که چه کاری خوب و چه کاری بد است؟»
حال که ثابت شد نزد تفکر آتئیسم (الحاد) اخلاق معنایی ندارد، در تمام شبهاتی که ملحدین پیرامون مسائل اخلاقی در مورد قرآن و اسلام و پیامبر مطرح میکنند [مانند قتل مرتد، سنگسار زناکار محصن، محرم نبودن پسر خوانده، وجود کنیز و بردهداری، وجود عذاب جهنم و نبود رحم برای کافران و...] در همان ابتدا ما توپ را به زمین آنها میاندازیم و میگوییم: شما قبل از ایراد گرفتن از احکام شرعی و آیات قرآن و احادیث که پیرامون مسائل اخلاقی است ابتدا برایمان ثابت کنید که نزد تفکر شما، اخلاق معنایی دارد و معیار اخلاقی که دارید را به ما معرفی کنید و ثابت کنید که آیا تفکر شما میتواند انسان را ملزم به اخلاقمدار بودن کند یا نه؟
زمانی که شخصی با تفکر آتئیستی در مورد اهمیت اخلاق و پایبندی به اخلاق صحبت میکند مانند این است که یک بازیگر فیلمهای مستهجن در مورد پاکدامنی و حیا صحبت کند! دقیقا به این مضحکی است و به جوک شباهت دارد.
البته توجه شود شبهاتی که در مورد مسائل اخلاقی در اسلام مطرح شدهاند به همهشان در جای خودش پاسخ داده شده اما اگر این شبهات را یک آتئیست مطرح کند باید قبل از هر چیزی برایمان ثابت کند که در تفکر آتئیسم، اخلاق معنی دارد تا بعد از آن، بخواهیم در مورد اخلاقی یا غیراخلاقی بودن موضوعی با او صحبت کنیم. (چون این کارها در تفکر آتئیستی مجاز است پس دیگر دلیلی ندارد به آنها ایراد بگیرد! مانند این است که مسلمانی به وجود قانون چندهمسری در یک دین دیگر اعتراض کند!)
اگر پیروان ادیان دیگر و سایر کافران (غیر از خداناباوران) به مسائل اخلاقی در اسلام اعتراض کنند، به آنها مستقیم پاسخ میدهیم و همچنین آن را با دین و تفکر خودشان هم مقایسه میکنیم اما آتئیست (ملحد) قبل از هر سوالی باید معنادار بودن اخلاق (معرفی معیار اخلاقی مطلق) و سپس لزوم پایبندی به اخلاق را ثابت کند تا بعد از آن به او اجازه طرح سوال در مورد مسائل اخلاقی در اسلام داده شود.
دقت شود وقتی میگوییم ملحدِ با اخلاق، در اینجا منظورمان از اخلاق روابط بین انسانها و روابط اجتماعی است و نه اخلاق بصورت کلی چون با در نظر گرفتن تمام جنبههای اخلاق، هیچ آتئیستی بااخلاق نیست زیرا چه بیاخلاقی بزرگتر از انکار وجود خالق؟ آیا بیحیایی و وقاحتی بالاتر از این است که کسی خالق و آفرینندهی خود را توهم و دروغ بداند و یا افرادی را با او شریک قرار دهد؟!
در آخر سوالاتی که در ابتدا پرسیده شد را با توجه به توضیحات اینگونه پاسخ میدهیم:
آیا در تفکری آتئیستی، اخلاق معنایی دارد؟ خیر معنایی ندارد.
آیا شخص ملحد میتواند بااخلاق باشد؟ بله برخی از ملحدین با توجه به ذائقه و سلیقه شخصی، بااخلاق هستند و برخی دیگر با توجه به ذائقه و سلیقه شخصی، بیاخلاق هستند.
آیا تفکر یک ملحدِ بااخلاق، باعث شده که او اخلاقمدار باشد؟ خیر. بلکه سلیقه شخصی و مسائل محیطی و... اینگونه بوده است. اگر بیاخلاق هم باشد، در تفکر آتئیسم مادیگرا فرقی ندارد. چون اخلاق در آتئیسمِ ماتریالیستی (مادیگرایی)، بیمعنی است و اخلاق یک چیز معنوی است تا مادی.
آیا تفکر آتئیستی میتواند انسان را ملزم به رعایت اخلاق کند؟ خیر در تفکر آتئیستی، اخلاق معنی ندارد تا بتوان پایبندی به آن را ارزشمند دانست.
نویسنده: دکتر م.ا
تهیه شده در: «رد شبهات ملحدین»