اصلی و علت تورم، کسری بودجه، رشد بالای نقدینگی و رشد پایین تولید و سرمایه گذاری، … بی ثبات کردن پول ملی و بی ارزش کردن مستمر آن است.
لذا هم نرخ های ترجیحی و یارانه هایی که بر اساس پرشهای نا موجه ارزی تعریف شده و موضوعیت مییابد مبنای منطقی و منصفانه ندارد همه تأکید ما این است که این مارپیچ خطرناک را متوقف کنید. طبق نظریه پولی و تورمی تعیین نرخ ارز، شاخص قیمت ها از سال ۱۳۵۷ تا امروز دو هزار برابر شده ارزش دلار آمریکا به ۱/۴ تقلیل یافته و نقدینگی مستعد برای پوشش دادن تولید حقیقی ۶۸۰۰ برابر شده است لذا این نرخ ارز رایج کنونی ۵، ۶ برابر نرخی است که با نظریه برابری قدرت خرید و نظریه پولی و تورمی تعیین نرخ ارز به دست میآید.
گفته میشود که هزینه تولید در کشور ما بالا است و اگر ما بخواهیم کالا صادر کنیم باید نرخ ارز بالا باشد پاسخ ما این است که وقتی در بسیاری از صنایع شما مسئله محوری مقیاس را نادیده گرفته اید و تشکیلات تولیدی را در ابتدای منحنی LAC قرار داده اید جبران نادیده گرفتن ابتدایی ترین اصول اقتصادی یعنی رعایت مقیاس بهینه را که نباید مردم پرداخت کنند پرش دادن نرخ ارز به نرخ های بالاتر از آنچه متغیرهای بنیانی فوق اقتضاء می کند تشویق نا کارایی، نا بلدی، فساد و سوء مدیریت های گسترده است.
وقتی چند بار استراتژی توسعه صنعتی ارائه می کنیم و در آن به عامل حیاتی و در عین حال ابتدایی مقیاس اشاره ای نمی کنیم در عمل هزینه های تولید را به چند برابر متوسط جهانی افزایش می دهیم راه حلش اصلاح مقیاس و ایجاد نقشه صنعتی واقع گرا و قابل اجرا است نه بی حیثیت کردن پول ملی.
بنابراین از دید من باید ترجیحی بودن ارز و یارانه های ادعایی را در این چارچوب تحلیلی که ارائه کردم ارزیابی کرد. در این چارچوب مسئله کاملاً متفاوت می شود و اشارات سیاستی آن هم متفاوت خواهد بود. اینهمه بی ثباتی، این شکاف طبقاتی، این رشد بی رویه فقر، رواج بزهکاری و سرقت، رشد پایین سرمایه گذاری و تولید نتایج منطقی بازی کردن اینگونه با نرخ ارز است و دولت ها اگر این مارپیچ را از کار نیندازند مشکلات فوق الذکر به طور فزاینده ای باز تولید خواهد شد و جامعه روی ثبات به خود نمی بیند بنابراین باید ریل سیاستگذاری را از اساس تغییر داد و مارپیچ مذکور را از کار انداخت.
اساساً این که تورم دو رقمی و بالا و نا متناسب برای چند دهه در کشور ماندگار شده است به طور عمده معلول بی ثباتی نرخ ارز است، و اساساً باز تولید تورم های بالا در کشور و اوج های تورمی حاصل شوک های ارزی بوده است. اساساً اصلاح و جراحی اگر مبنای منطقی داشته باشد و درست طراحی و اجرا شود باید قیمت های نسبی را تصحیح کند و توازن و تعادل و ثبات در اقتصاد را بالا ببرد.
این چه اصلاحات و جراحی است که روز به روز نیروی انسانی را در مقابل میلگرد و آهن و پلاستیک و خودروهای بی کیفیت و اخیرا هم در مقابل غذا و دارو به شدت بی ارزش می کند و عدم تناسب منطقی میان منظومه قیمت ها را به بدترین وضع می رساند. آیا فرار مغزها و سرمایه ها، قماری شدن اقتصاد، افت رشد تولید و سرمایه گذاری و گسترش و تعمیق فقر و شکاف طبقاتی پیامد محتوم این نوع جراحی ها و اصلاحات نیست؟
در این چند سال اخیر که حدود ۱۰ برابر پول ملی را بی ارزش کرده ایم، ذخایر ارزی حفظ شد و فرار سرمایه کم شد؟ در این چند سال اخیر ایرانیان بیشترین ملک و خانه را در بعضی کشورهای همسایه و غیر همسایه خریده اند و فرار سرمایه شدت یافته است باز هم تأکید می کنم باید این مارپیچ مخرب و پر مخاطره را از کار انداخت جراحی و اصلاح واقعی در این است نه چیز دیگر.
دکتر عباس شاکری
کانال با اساتید اقتصاد