در دهههای اخیر بهموازاتِ نهادهای رسماً و عملاً حکومتی، نهادهای و موسسههایی نیز فعال بودهاند که با حفظِ فاصلهٔ ایمنی، اما با استقلالِ نسبی، رسالتِ فرهنگیِ خویش را بهخوبی ایفاکردهاند.
کانونِ پرورشِ فکریِ کودکان و نوجوانان، نهادی خوشنام است و همچنان نیز میتوان به فعالیتهای فرهنگیِ آن اعتماد کرد. این کانون که در دههٔ چهل و به ریاستِ فرحِ پهلوی پاگرفت با فراهمآوردنِ فضای فرهنگیِ مناسب توفیقیافت طیفِ گستردهای از هنرمندانِ عرصههای گوناگون را به خود جذب کند.
در این پنجشش دههای که از تأسیسِ آن میگذرد چهرههای درخشانی با آن همکاری کردهاند. و حیرتآور است نگاهی به فهرستِ این نامها: نورالدینِ زرینکلک، پرویزِ کلانتری، غلامحسینِ ساعدی، احمدرضا احمدی، بهرامِ بیضایی، فرشیدِ مثقالی، ناصرِ تقوایی، عباسِ کیارستمی، پریِ زنگنه، امیرِ نادری، بهزادِ غریبپور، سیروسِ طاهباز، ابراهیمِ فروزش.
این فهرست، تنها بخشی از نامهای درخشانی را که در دهههای پیش با کانون همکاری داشتند، شامل میشود. و من هنوز طعمِ خوشِ مطالعهٔ برخی داستانها (برگردانِ محمد قاضی) و قصههای زیبای دوره نوجوانیام (ازجمله آثارِ نیما) را که کانون منتشرکردهبود، درخاطردارم.
در دهههای اخیر نیز مهمترین چهرههای برجستهای که در شعر و داستانِ امروزِ کودکان و نوجوانان میشناسیم، با کانون همکاری داشتند و دارند: ناصرِ کشاورز، مصطفی رحماندوست، اسدالله شعبانی، افسانه شعباننژاد، شکوهِ قاسمنیا، جعفرِ ابراهیمی و .... و این اعتبار گرچه نه در سطح و طرازِ دهههای گذشته، اما کموبیش و همچنان باقی است.
امروز کانون در سراسرِ کشور صدها مرکز و موسسهٔ فعال دارد و فوائدِ فرهنگیاش به کودکان و نونهالانِ این مرزوبوم میرسد. پسرم که اکنون هفتساله است و در دوسهسالِ اخیر برای سرگرمی و آموزش مراکزی را تجربه کرده، بهترین لحظههاو خاطرههایش را در کلاسهای تابستانهٔ کانونِ پرورشِ فکری تجربهکردهاست.
یکی از کارهای مفیدِ کانون، طبقهبندیِ سنیِ کودکان و نوجوانان به گروههای سنی «الف» (۷_۴ ساله)، «ب» (۷ سال بهبالا)، «ج» (۹ سال بهبالا)، «د» (۱۱ سال بهبالا) و «ه» (۱۴ سال بهبالا) بود. این طبقهبندی دههها نهتنها در کانون که در دیگر نهادهای فرهنگی نیز مرسوم بودهاست.
در خبرگزاریها خواندم کانون طبقهبندیِ تازهای ارائهدادهاست. در این طبقهبندی، که «باتوجهبه تغییرِ نظامِ آموزشی و درعینحال تغییراتِ نسلی و دانشِ مخاطبان» صورت پذیرفته، جای حروفِ الفبا را واژهایی دلالتکننده بر سن و نیز تواناییها و تفاوتهاییِ مهارتی کودکان و نوجوانان، نشسته:
۰+: نوزاد
۲+: نوگام
۴+: نوباوه
۷+: نوخوان
۹+: نونهال
۱۲+: نونگاه
۱۵+: نوجوان
چنانکه ملاحظه میشود برخی از این واژهها جاافتاده است و پیشتر نیز کموبیش در طبقهبندیهای سنی رایج بوده («نوزاد»، «نونهال»، «نوجوان»)؛ اما برخی گویا بهتازگی انتخاب شدهاند: «نوگام»، «نوباوه»؛ و «نونگاه» نیز گرچه زیبا است اما کمتر شنیده شده است.
بهطورکلی انتخابها زیبا و مناسباند. هرچند سرنوشتِ واژهها را چندان نمیتوان پیشبینی کرد، اما بابِ نقدونظر باز است. مثلاً و بهگمانِ من، «نوگام» که هم واژهٔ زیبایی است و هم به سن تقریبیِِ راهافتادنِ بچهها اشارهدارد، انتخابِ مناسبی است. اما «نوباوه» که گمان میکنم نوجوانان و بسیاری از خانوادهها و چهبسا مربیان، برداشتِ روشنی از معنای آن ندارند، چندان انتخابِ مناسبی نبوده است.
باید زمان بگذرد تا شایستها و ناشایستهای این نامگذاری در بوتهٔ ارزیابیِ آن غربالبهدستِ مشهور، آشکار شود.
احمدرضا بهرامپور عمران
@azgozashtevaaknoon