در این بیتِ حافظ از بهترین و آرمانیترین راه برای بیدارکردنِ افراد یادشده:
دیدهی بخت ز افسانهی او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم؟!
چنانکه میبینید در مصراعِ نخست از شیوهی مرسومِ بهخوابرفتن که همانا شنیدن افسانه، بهخصوص افسانههای دنبالهدار ("هزار و یک شب"، "امیرارسلان نامدار" و ...) بوده یادشده؛ خوابی که ازراهِ گوش به چشم منتقلشود. نیما در "پادشاهِ فتح" در توصیفِ حیلهگریِ حاکمانِ مستبد، به همین نکته اشارهدارد:
[...] وان جهانافسا، نهفته در فسونِ خود
ازپیِ خوابِ درونِ تو
میدهد تحویل از گوشِ تو خوابِ تو به چشمِ تو
در مصراعِ دومِ بیتِ حافظ نیز به لطیفترین روش برای بیدارکردنِ افراد اشارهشده.
حتماً دیدهاید که افرادِ باتجربه برای بیدارکردنِ نوزاد، آرام بر پلکهایش فوتمیکنند یا با پشتِ انگشت پوستِ کودک را نوازشمیکنند. یکی از خوشترین خوابها خوابی است که در دامن طبیعت یا کنارِ پنجرهای خوابیدهباشی و نسیمی آرام پلکهایت را نوازشکند و بیدار شوی. این گونه بیدارشدن را بسنجید با بیدارشدنِ دلهرهآور با زنگِ ساعت یا تلفنِ همراه. یا بدتر از آن آشفتهی بینوایی که با صدایی بلند وخشن یا احیاناً تیپایی بیدارشکنند!
نکتهی آخر آنکه اینها دربارهی بیدارشدن با "نسیم" بوده؛ حال چه لطفِ مضاعفی دارد آنگاه که خوابیدهباشی و نسیمی که از جانبِ "عنایتِ" دوست (یا "حضرت دوست") میوزد، بیدارتکند. بساکه مرادِ شاعر از "نسیم" "بادِ صبا" بودهباشد. همان نسیمی که پیغامی از دوست با خود دارد.
احمدرضا بهرامپور عمران
@azgozashtevaaknoon