با شکلگیری ادبیات مدرن در ایران، سرقت از آثار اندیمشدان و شاعران جهانی ابتدا توسط شاعران و داستاننویسان ایرانی آغاز شد و سپس این استراتژی به مترجمان رسید.
نقد ادبی مدرن بسیار تلاش کرده است که مسئلهی سرقت ادبی را با مسئلهی «بینامتنیت» جزیره بودن متون و تکه تکه بودن حافظه تطهیر کند اما واقعیت چیز دیگری است. آن کسی که برای جهان خود فکر نمیکند دیگری برای جهانش فکر خواهد کرد. گوته جار زد که من از حافظ و سعدی وام گرفتهام اما وقتی صادق هدایت از ریلکه مستقیما وام میگیرد سکوت می کند. یا وقتی که یدالله رویایی از سن ژون پرس وام میگیردچیزی را آشکار نمیکند.
این وضعیت سرانجام به ساخت مشکوکی به نام ترجمه و تألیف منجر می شود. بنابراین طبیعی است که در چنین جهانی مترجم خود را متفکر و نظریه پرداز بداند. حداقل سه دهه است که برخی از مترجم ایرانی خود را فیلسوف و نظریهپرداز معرفی کردهاند اما خنده دار اینجاست وقتی از نظریه پردازان نقد ادبی غرب سرقت میکنند سکوت و فراموشی را ترجیح میدهند اما وقتی دزد از دزد میزند فریاد میکشد که اثرم به سرقت رفته است آقای مترجم که خود را متفکر میدانی دزدی که از دزد میدزدد شاه دزد است.
هرگز مترجمی که اندیشهاش از راه ترجمه بدست آمده است متفکر نیست تو دچار توهمی. فراموش کردهای که در مغز تو یک اندیشمند یا چند اندیشمند غربی نشستهاند. به همین دلیل وقتی کتابی را شکل میدهی نمیدانی که خود نوشتهای یا ترجمه کردی! تو دچار از خود بیگانگی شدهای به همین دلیل از ادبیات ایران خبر نداری. نمیدانی که چه اتفاقات بزرگی در ادبیات کلاسیک اتفاق افتاد است تو از همهی این راهها، فقط خبر از راهی داری که به چند شاعر معروف معاصر ختم میشود. تو چه میدانی که در تاریخ ایران چه اتفاق افتاده است.
زبان دانی همان اندیشهدانی نیست. گیرم چند روز از جهل کسانی استفاده کردی تا اثبات کنی که من چیزهای زیادی میدانم اما دروغگو کم حافظه است. راز سرقتهای تو با بیحافظگی دوستانت به زودی بر ملا خواهد شد. معلوم نیست چه کسی از چه زبانی ترجمه میکند! چه بسیارند که از فارسی به فارسی ترجمه میکنند! عدهای حتی بدون زباندانی با ماشینهای ترجمه، ترجمه کنند. شک ندارم مترجمانی در ایراناند که اصلا وجود خارجی ندارند ناشران شیادی مترجم خیالی ساختهاند.
مشکل ما فقط سانسور ممیزی نیست. جهان ایران هراسانگیز شده است؛ بسیار هراسانگیز. زیرا سرقت به شکل یک مکانیزم در جهان ما عمل میکند. هر روز در تمام ساحتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و .. سرقت میکنند. از همه چیز زدهاند؛ همه چیز با سرقت نازک و شکننده و بیکیفیت شده است؛ از قاشق و بشقاب بگیرید تا آثار بزرگ ادبی از مصالح ساختمانی تا مصالح هنر.
همه در حال سرقتاند. در زیر هیچ خانهای امنیت نیست. کسی نمیداند چه متنی را چه کسی گفته است. هیچ کس نمیداند خانهای که در آن زندگی میکند کی ویران خواهد شد. ما به زودی در زیر آوار سرقت نابود خواهیم شد. اختلاس و پولشویی فقط در اقتصاد ما رخ نمیدهد، سرقت با تمام ابعادش همه جا را گرفت است. حافظ از تظاهر و ریا میگفت عصر ما آلوده به انواع سرقت است.
مقالهها از مقالهها ساخته میشود. کماند محققانی که کتابی را که ارجاع میدهند دیده باشند. صنعت مقالهسازی شیر تو شیر است. منابع یک مقاله مثل ویروس به مقالات دیگر راه پیدا میکند. اینترنت برای ما یکی از عظیمترین ماشینهای سرقت است. سرچ میکنند هر چیز را به هر چیز میآمیزند. دیگر نمیدانیم چه کسی سخن اول را گفته است دیگر نمیدانیم چه کسی از حقیقت میگوید.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab