همه رنجی از بهر بیشی بُوَد/ مبادا که با آز خویشی بُوَد. (فردوسی، شاهنامه)
آز: حرص و طمع و زیادهخواهیست. این واژه، واژهای اهریمنیست.
آز، خوی و خصلتی همیشه منفی است. زیادهخواهی و طمعی است که در پی رسیدن به نعمت و ناز، از شخص سلب آسایش میکند.
نیاز: این واژه نیز جزء واژههای اهریمنیست. انسان نیازمند نیز فرصت اندیشیدن به نیکی و پرداختن به کار نیک را ندارد و چه بسا که برای برآوردن نیاز خود به کار بد دست بزند و به پرتگاه بداخلاقی سقوط کند.
ز تو دور باد آز و مرگ و نیاز
مبادا به تو دستِ دشمن دراز
(فردوسی،شاهنامه)
در شاهنامه آز و نیاز دو دیو خطرناک و زورمند معرفی شدهاند که روان آدمی را به دوزخ میکشانند:
چنین داد پاسخ که آز و نیاز
دو دیوند بیچاره و دیوساز
یکی را ز کمی شده خشک لب
یکی از فزونیست بیخواب شب
همی رای داری که افزون کنی
ز خاک سیه مغز بیرون کنی
روان ترا دوزخ است آرزوی
مگر زین سخن بازگردی به خوی
(فردوسی، شاهنامه، پادشاهی اسکندر)
ناز: به معنی رفاه و آسایش و متضاد با واژه نیاز است. اگرچه این واژه اهریمنی نیست ولی ممکن است کسانی برای رسیدن به آن دچار آز شوند و هر راهی را برای رسیدن به آن بپیمایند و بعد از رسیدن و برخورداری نتوانند میل به زیادهخواهی و تمامیتخواهی خود را کنترل کنند و همه چیز را برای خود بخواهند و نتوانند دیگران را تحمل کنند. یعنی ممکن است ناز به آز تبدیل شود و حتی به بخل و خساست نه تنها در مورد دیگران که حتی در مورد خود شخص بینجامد. یعنی شخص نه تنها نتواند ببخشد؛ بلکه نتواند خود نیز از ثروت خود استفاده کند. ناصر خسرو گوید:
ای تو را آرزوی نعمت و ناز
آز کرده عنانِ اسبِ نیاز
عمرت از تو گریزد از پس آز
تو همی تاز در نشیب و فراز
بر در بخت بد فرود آید
هر که گیرد عنان مرکبش آز
چونکه سوی حصار خرسندی
نستانی ز شاهِ آز جواز؟
زانچه داری نصیب نیست تو را
جز شب و روز رنج و گرُم و گُداز
چون نپوشی، چه خز ّو چه مهتاب
چون نبوئی، چه نرگس و چه پیاز
با تو انباز گشت طبعِ بخیل
نشود هر کجا روی ز تو باز
رنجِ بیمال بهرهٔ تو رسید
مالِ بیرنج بهرهٔ انباز
آن نه مال است کهش نگهداری
تا نپرد چو باز بر پرواز
آن بود مال کهت نگه دارد
از همه رنجها به عمر دراز
(ناصرخسرو،دیوان اشعار،قصاید)
خرسندی: حسّ رضایت است به داشتهها. این واژه به معنی نفی تلاش و درجا زدن و کوشش نکردن نیست. بلکه حسّ رضایت است نسبت به داشتههای خود به میزان تلاش و کوشش. به معنی تجاوز نکردن به حریم و حرم دیگران است. همان که حافظ میگوید:
در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
احمد رضا نادری
کانال نقل معانی