تقریبا تمام نیروهای روس کشتهشده در اوکراین متعلق به طبقهی کشاورز/ نژادِ پست هستند پس زندگیشان هیچ ارزشی ندارد.
در افعانستان متفاوت بود. در ۱۹۸۵ حزب اشتباهی مرگبار مرتکب شد و دانشجویان را حتی از مشهورترین دانشگاهها به خدمت گرفت و به افغانستان فرستاد.
این کار نوعی خودکشی بود. پیش از آن خانوادههای خوب میتوانستند با فرستادن فرزندانشان به دانشگاه آنان را نجات دهند. در دانشگاه میتوانستند دورههای رهبری نظامی را پاس کنند، در نتیجه اگر هم از ارتش سر درمیآوردند، به عنوان افسر خدمت میکردند که خیلی بهتر از سربازی معمولی بود.
در ۱۹۸۵ این در بسته شد. هر کسی ممکن بود به خدمت فراخوانده و به افغانستان فرستاده شود، حتی بچههای سرآمد و دُردانهی دانشگاه دولتی مسکو؛ تصمیمی انتحاری.
بله، خانوادههای دهقان شاید نخواهند بچههایشان بمیرند اما چه کار میتوانند بکنند؟
وضعیت الیتهای فرهنگی تفاوت دارد.
اگر به این فکر کنید که در ۱۹۸۵ با شروع سربازگیری و فراخواندنِ بچههای الیتهای فرهنگی به خدمت، حزب مجبور به رویارویی مستقیم با آنان شد، کل گفتمان شوروی سابق دربارهی افغانستان و دهشتهای نظامی برایتان قابل فهمتر خواهد شد. فکر نمیکنم پوتین قصد داشته باشد چنین اشتباهی را مرتکب شود.
درسته، اگر کرملین میگفت دانشجویان باید به افغانستان بروند، الیتهای فرهنگی قادر نبودند مانع فرستادن پسرشان شوند. اما میتوانستند بحث در باب جنگ و هراسهای نظامی را به دلِ عرصه عمومی بکشانند، کاری که انجام دادند و موفق شدند جنگ افغانستان را تمام کنند.
* این متن پاسخ کامیل گالیو به کسی است که مدعیست شمار بالای مرگ سربازان روس میتواند مانند جنگ افغانستان باعث عقبنشینی روسیه از اوکراین شود.
نویسنده: Kamil Galeev
مترجم: سودابه قیصری