سالها قصد داشت که پدر* را حتی اگر قطعهای کوچک از بدنش باقی مانده باشد به گونهای آبرومند در مقبرهای در میهنش دفن کند.
مینهش کنگو است، کشوری به بزرگی غرب اروپا با معادنی عظیم از اورانیوم و طلا و مس و الماس و عاج و مزارع کشاورزی حاصلخیز. از اواسط قرن نوزده ملک طلق پادشاه بلژیک بود و بعدتر هم به مستعمره این کشور بدل شد و تا سال ۱۹۶۰ که مستقل شد ده میلیون نفری بر اثر فشارهای ناشی از بردهداری و گرسنگی و جور و شکنجه جان سپردند. کسی هم که در مزارع مستعمرهچیها کار نمیکرد و امتناع میورزید دستش را میبریدند.
سال ۱۹۶۰ نهایتا استقلالش را به رسمیت شناختند و او هم نخستوزیر شد. روزی که قرار بود بلژیک کنگو را به حال خود واگذارد و استقلالش را به رسمیت بشناسد، پادشاه بلژیک از "خدمات تمدنی" کشورش به مستعمره خود سخن گفت. اولین نخستوزیر منتخب کشور استقلالیافته این سخن را برنتابید و علیرغم آن که برایش فرصت سخنرانی تعیین نشده بود رشته کلام را به دست گرفت و نقدی تند را متوجه استعمارگر ساخت و غضب و خشم شاه را برانگیخت.
بعدتر نخستوزیر منتخب به ملیکردن منابع کشورش اراده کرد و مستعمرهچیها را بیشتر مغبون ساخت از عدم قول و قرارهای مبنی بر کمکهای اقتصادی استعمارگر سابق هم که سرخورده شد عزم سمتگیری به سوی شوروی کرد، و همه آینها بهانهای شد که تصمیم گرفتند برایش سرنوشت شومی را رقم زنند.
سیا طرح برنامه ربودن نخستوزیر را تنها چند ماه پس از به قدرت رسیدنش ریخت و به وسیله عاملان و متحدان محلی به اجرا گذاشت و بلژیک هم از ماجرا باخبر ساخت، که البته خشنود بود و نه نگفت. ابتدا بعد از ربودن زندانش کردند، ولی در زندان هم آرام نگرفت و حذفش "لازم آمد". کشتنش تحت مراقبت و نظارت افسران بلژیکی صورت گرفت. چند روز بعد دو افسر پلیس بلژیکی جنازهاش را از خاک درآوردند و به درون جنگل بردند، تکه تکه کردند و در اسید حل ساختند تا اثری از او باقی نماند و به معیادگاهی برای هموطنان ستایشگر او و استقلال میهنشان بدل نشود.
یکی از دو افسر اما دو دندان و یک استخوان انگشت نخستوزیر را به عنوان "یادگاری" به بلژیک آورد. سال ۲۰۰۰ که او فوت کرد، دستکم یکی از دندانهای نخستوزیر را برای دخترش "به ارث" گذاشت و دختر هم همان ایام با غرور و افتخار به روزنامهنگاران نشانش داد.
تا این که روزنامهنگاری که در کار تحقیق گسترده در ماجرای کودتا در کنگو و قتل نخستوزیر بود از مجرای قضایی خواهان استرداد دندان نخستوزیر به خانوادهاش شد و خانواده هم به جدیت به دنبال آن افتاد تا نهایتا اثری از نخستوزیر را در مقبرهای دفن کند و نمادی از او که در راه استقلال میهنش کشته شد به یادگار بماند.
تصمیم استرداد که نهایی شد هر بار بهانهای در کار آمد. برای بلژیک که پادشاهش دو هفته پیش در کنگو بود و صرفا به معذرتی بسنده کرد و از قبول مسئولیت سرباز زد تا عقوبت قضایی و حقوقی دامن کشور استعمارگر سابق را نگیرد ارجح این بود که بقایای مختصر نخستوزیر را در سکوت به خانواده تحویل دهد و قال قضیه را بکند.
بهانهها هم زیاد بود، اول کرونا را دراز کردند، بعدتر گفتند که مقبرهای که باید دندان به عنوان جزیی از جسد نخستوزیر در آنجا دفن شود آماده نیست، سپستر مسئله مالی انتقال عمده شد و ...و در اکثر این موارد هم این گمانه در کار بود که فلیکس تشیسکدی، رئیس جمهور کنونی کنگو زیاد دلخوشی از انتقال دندان نخستوزیر و برپایی بنایی یادگار برای او ندارد، چرا که پدرش از سیاستمداران مخالف نخستوزیر بود و از ایده حذف نخستوزیر استقبال کرده بود.
القصه هنوز هم نه در بلژیک و نه در خود کنگو پرونده قتل فجیع نخستوزیر استقلال کشور به درستی گشوده نشده است. پروسهای قضایی سالهاست که در بلژیک در جریان است، آن هم در حالی که از ۱۲ مظنون ماجرا ده نفر دیگر در حیات نیستند.
در کینشازا هم در موزه ملی کشور کمتر اثری از اولین نخستوزیر وماجرای قتل او دیده میشود. لوحی را با چند خط به موضوع استقلال اختصاص دادهاند ودر گوشهای از موزه نصب کردهاند و البته نامی هم از نخستوزیر هست، ولی ناقص و حتی نام خانوادگی او را هم ننوشتهاند.
القصه امروز در مراسم انتقال دندان نخستوزیر به دختر و پسرانش نخستوزیر بلژیک دوباره از عذرخواهی سخن گفت و از بار اخلاقی این قتل فجیع برای کشورش، بدون آن که راجع به امر حقوقی ماجرا سخنی بگوید.
دندان نخستوزیر، پاتریس لومومبا در مراسمی خاص در کاخ نخستوزیری بلژیک امروز در یک تابوت اختصاصی به فرزندانش تحویل داده شد و همان روز هم با هواپیما به کنگو انتقال یافت، تا در شهرهای مختلف کشور گردانده شود و نهایتا در آرامگاهی مخصوص در پایتخت دفن شود، آرامگاهی که بر سقف آن مجسمهای از نخستوزیر برپا شده و کار ساختش را نه شرکتها و کمک مالی بلژیک که شرکتهای چینی و دولت پکن به عهده داشته است.
فرزندان نخستوزیر گفتهاند که فعلا از این عدم همراهی بلژیک در این زمینه هم گلایهای نیست ، با این امید که انتقال دندان نخستوزیر آغاز روندی اساسی در بازخوانی کارنامه پر جرم و جنایتی باشد که بلژیک و در مجموع استعمار در کنگو و کل آفریقا رقم زد. امیدی که تحقق خواهد یافت؟
* در ادبیات معاصر ایران برای لومومبا کم شعر گفته نشده است، از عبدالله بهزادی که "بهاران خجسته باد" را سرود و اسفندیار منفردزاده بعدها بر آن آهنگ گذاشت
https://parand.se/?p=5430 ، تا شعر "اشکی بر گذرگاه تاریخ" فریدون مشیری، تا "دیباچه خون" سایه و تا
حبیب حسینی فرد