علی دایی و عادل فردوسیپور را میتوان به نوعی جزو افرادی تلقی کرد که دچار «اثر یأس» یا Discourage Effect شدهاند. اثر یأس در ادبیات اقتصاد کار به این معنی است که افرادی بهدلیل عدم یافتن شغل مناسب برای خود از جستوجوی شغل ناامید میشوند و دیگر در پی یافتن شغل نخواهند بود.
البته که علی دایی و عادل فردوسیپور نه بیکار هستند و نه غیرفعال؛ اما انتظار میرود فردی که قهرمان ورزشی یک کشور است و رکورد دومین گلزن برتر دنیا را دارد و علاوه بر آن مدارج عالی دانشگاهی را نیز طی کرده و همچنین از شواهد و قرائن بسیاری برمیآید که دغدغه بهبود اوضاع و احوال کشور، حداقل در زمینه تخصصی خود را دارد، در جایگاهی فراتر از کسبوکارهای شخصی فعال باشد.
به همین ترتیب انتظار میرود عادل فردوسیپور نیز که بیش از دو دهه محبوبترین برنامه ورزشی را خلاقانه طراحی، مدیریت و اجرا کرد، برای ادامه حرفه تخصصی خود مورد استقبال قرار بگیرد و برای حضور او در تلویزیون ملی فرش قرمز پهن شود.
اما آنچه مشاهده میکنیم، آن است که هر دو فرد محبوب ما از کار تخصصی خود دور ماندهاند و طی گفتوگو با یکدیگر اذعان میدارند که «چشمانداز» امیدوارکنندهای برای فعالیت وجود ندارد.
این دو نمادی هستند از بسیاری دیگر از متخصصان که در جایگاه خود قرار ندارند و از اثرگذاری دور نگه داشته شدهاند. در مقابل شاهد آن هستیم که افرادی با کمترین دانش و تجربه و بدون دستاوردی روشن در یک زمینه تخصصی مشخص به بالاترین جایگاههای سیاستگذاری رسیدهاند.
این وارونگی در جایگاه فرزانگان و نادانان، تصویرگر چشماندازی است که دانشجویان و متخصصان بالقوه امروز از جایگاه آینده خود در جامعه ایران مشاهده میکنند؛ چشماندازی که با جایگاه مورد انتظار آنها در کشور خود یا جایگاهی که در کشوری دیگر میتوانند بهدست بیاورند، فاصله زیادی دارد.
مهران بهنیا
sociology_of_sport@