نطق صلاح الدین بیانی در مخالفت با طرح عدم کفایت رییس جمهور
[بیانی -نماینده خواف و رشتخوار- تنها نماینده ای بود که علاوه بر مخالفت با این طرح، به آن رای منفی هم داد و با عدم مشارکت در رای گیری و یا غیبت، در میانه نایستاد.]
بسم الله الرحمن الرحيم،
خدايا بمن توانائی آن را بده که حقیقت را بگویم و از این جوی که دراینجا ایجاد شده است، نترسم. من تا همین ساعت که اینجا بودم قصد صحبت بعنوان موافقت از آقای بنی صدر نداشتم. شاید رأی بعنوان موافقت با بنی صدر می دادم، چون برای من الان ثابت است که ملت ایران هنوز بنی صدر را می خواهد.(همهمه نمایندگان)
و اما آنچه که مرا وادار کرد که در اینجا صحبت کنم، این بود که در اینجا آقای دیالمه اسنادی را ارائه داد که آقای بنی صدر در ۱۵ سال قبل فلان و فلان بوده، عضو جبهه ملی بوده، با فلان شخص رابطه داشته، با فلان کس چکار کرده است. من می خواهم ببینم وقتی که ما امام را مدير و مدبر می دانیم، وقتی که به امام معتقدیم که حکم ریاست جمهوری بنی صدر را که امضاء کرده اند، حتما تحقیق کرده اند، حتما در مورد سابقه و علم و تدبیر ایشان در تمام این موارد تحقیق کرده اند [پس] ما [یا] باید در تدبیر امام شک بکنیم و با در سیاست بنی صدر. ما در تدبیر امام هيچ شک نداریم. امام هم تا بحال ایشان را رد نکرده است. اگر نظری داده اند بعنوان یک نظر مشورتی دادهاند.
در اسلام نظر [در نظر] مشورتی تمام نظرها مساوی است. درآن جائی که پیامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) جلسه تشکیل می داد از همه باران مشورت می خواست. هرکس هر نظری را که داشت می داد. هیچ وقت پیامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) نظر خودش را از نظر دیگران برتر نمی دانست. گاهی نظر علی بن ابیطالب (عليه السلام)، گاهی نظر فاروق اعظم و گاهی نظر بقیه اصحاب را قبول می کرد.
دراینجا در این چند روز و از صبح افرادی که اینجا صحبت کردند گفتند که امام ایشان را رد کرده است. خیر، امام رد کردن ایشان را به نظر ما نمایندگان ملت واگذار کرده است. ما در اینجا باید خودمان تحقیق و بررسی بکنیم و به نتیجه برسیم که آیا ملت هواخواه بنی صدر هست یا نیست؟ ما باید در این مورد تحقیق بکنیم که آیا بنی صدر عدم سیاست داشت یا افرادی که با او درگیر بودند؟
اگر من بجای بنی صدر بودم، اگر صد مرتبه هم مجلس نخست وزیر را رد می کرد، باز من برای صدویکمین مرتبه معرفی می کردم. در آنجا این فشار مجلس بود که بنی صدر آقای رجائی را انتخاب کرد و این عدم سیاست بنی صدر نبود. در مورد شورایعالی قضائی تذکر می داد و لازم بود که تذکر بدهد. من هم که نماینده هستم این وظیفه را دارم. باید تذکر بدهم. تنظیم کننده قوا بود، باید تذکر می داد.
در آنجا هیچ اثر و نشانه بی سیاستی به نظر من در او پیدا نشد غیر از اینکه مجلس از حزب خاصی که اکثریت دارد و این حزب خاص از اول بنی صدر را نمی خواست اما ملت ایران خواست و با یازده میلیون رای داد، با آن تدبیری که امام از او می دانست. امام او را تأیید کرد. امام اگر در آن زمان تحقيق نکرده اند، امام اصلا در مقابل خدا مسئولند اما من معتقدم امام تحقيق کرده اند و تدبیر و درستی و صداقت ایشان را دانسته اند یعنی در آنجا در مورد ولایت فقیه هم که رأی می داده، دلیل نبوده که تمام نمایندگان مجلس خبرگان بولایت فقیه رای بدهند.
اگر اینطور بوده است که به رای گیری احتیاج نبوده است. هر کسی نظری دارد . بحث در این است که بعد از اینکه حکومتی و رژیمی پذیرفته شد به آن وفادار باشد. اگر قرار باشد در آنجا که بر آن استناد می کنید، که بولايت فقیه رای نداده است این، نظرش بوده است. بعد که این رژیم را پذیرفت، الزام داشت نظر اکثریت را اجراء کند و بنظر من نظر اکثریت را تا بحال اجراء کرده است و چون من بیش از پنج دقیقه قصد صحبت نداشتم به همین اندازه اکتفا می کنم و من با عدم کفایت بنی صدر موافق نیستم...
کانال تاریخ تحلیلی