حبیبالله ثابت معروف به ثابت پاسال ( تولد : ۱۲۸۲ تهران ، درگذشت : اول اسفند ۱۳۶۸ لس آنجلس ) بازرگان، صنعتگر و کارآفرین ایرانی در دوران پهلوی است . او با آوردن تکنولوژیهای روز دنیا و گرفتن نمایندگی شرکتهای خارجی و تأسیس کارخانههای متعدد ، کمک بزرگی به مدرن و صنعتی شدن ایران کرد .

حبیب ثابت در سال ۱۲۸۲ خورشیدی در تهران ، در خانوادهای بهائی و اهل کاشان زاده شد. پدرش ، عبدالله ثابت، تحصیلات نداشت ولی یک تاجر پارچه زیرک و سختکوش بود . مادرش ، کشور ارجمند ، از خانواده پزشکان برجسته بود.
وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه تربیت و سپس مدرسه سن لویی تهران انجام داد ، مدرسه ای فرانسوی که عموماً فرزندان اشراف در آن ثبت نام میکردند، از آن جا که وضع مالی وی از سایرین پایینتر بود برای تامین هزینههای تحصیل، با هماهنگی مدیران مدرسه و موافقت غلامحسین مصدق ، فرزند محمد مصدق قرار شد که وی به منزل مصدق رفته و درسهایشان را با هم مرور کنند و در عوض مبلغ ۶۰ ریال به عنوان کمک هزینه تحصیلی به وی بپردازند.
در کنار اینها او درتابستان در یک دکان دوچرخه سازی متعلق به محمد تقی تام از بهاییان تهران کار میکرد و پس از چندی به پیشنهاد او ، ثابت شعبه ای از مغازه دوچرخه سازی و تعمیر آن را در خیابان شمیران مقابل خیابان دولت راه اندازی کرد که در آخر هفته به کسانی که برای تفریح به شمیران و قلهک میرفتند دوچرخه کرایه میدادند تا به تهران برگردند. او در کنار محمد تقی تام رانندگی و مکانیکی را نیز آموخت و پس از چندی یک کامیون کوچک را تبدیل به اتوموبیل حمل مسافر کرد که در تابستان تهرانیها را از میدان توپخانه به قلهک و تجریش میبرد. در سن ۱۸ سالگی در حالیکه هنوز مشغول تحصیل بود با پولی که از کار در دوچرخه سازی بدست آورده بود، یک خودروی سواری فورد خرید و به نقل و انتقال مسافر از توپخانه به قلهک و سپس در مسیرهای خارج شهر پرداخت. وی بعدها با مشاهده تعداد روزافزون مسافرانی که برای زیارت به عراق و کربلا میرفتند به نقل و انتقال مسافر در مسیرهای دورتر پرداخت و به بغداد و بیروت و فلسطین رفت .
وی در این سفر ها یک اتوموبیل سواری از بیروت خرید و توانست به دوبرابر قیمت آن را در تهران بفروشد، او این کار را بارها تکرار کرد و بعدها به فرانسه و ایتالیا برای آشنایی با کارخانجات ماشینسازی سفر نمود. در سال ۱۳۱۵ ثابت به فرانسه مسافرت کرد. او دو دستگاه کامیون در فرانسه خرید و پس از بازگشت به ایران، اولین شرکت حمل و نقل مدرن را در ایران با نام" اداره حمل و نقل ثابت" تأسیس نمود . با کمک دایی خود ، رحیم ارجمند که معاون وزیر پست و تلگراف بود موفق به اخذ امتیاز حمل مرسولات پستی شمال کشور شد که در سالهای بعد، به دلیل حسن انجام وظیفه امتیاز مرسولات پستی شهرهای دیگر نیز به وی واگذار گردید.
در جریان ساخت راهآهن ایران نیز وی توانست قراردادهایی برای حمل و نقل مصالح منعقد نماید.
به مرور در سالهای بعد ثابت فعالیتهای خود را گسترش داد. وی که از کودکی به نجاری علاقهمند بود ، کارخانهای را تأسیس کرد که تولید لوازم خانگی و اداری چوبی میکرد. او ماشین آلات مورد نیاز را از آلمان خریداری نموده و شروع به تولید نمود. او سفارشهای ساخت فراوانی از سوی وزارت کشور میگرفت و این به معنی موفقیتآمیز بودن فکرش بود ، با این وجود ، شرکت وی به علت عدم پرداخت هزینه لوازم اداری خریداری شده از سوی وزارتخانههای کشور در آستانه ورشکستگی قرار گرفت. وقتی وی پول لوازم را از وزارت کشور مطالبه کرد بازداشت شد و سه ماه در زندان به سر برد، با این وجود پس از آزاد شدنش، رضاشاه مداخله کرد و با شرکت وی قرارداد انحصاری تأمین تمام لوازم اداری قوه قضائیه و وزارت شهرداری آن زمان، منعقد گردید .
حبیب ثابت در سن بیست و پنج سالگی توسط یکی از دوستانش با دختری در شهر رشت به نام بهاره باقروف (خامسی) آشنا شد و با وی ازدواج کرد. این ازدواج که در ابتدا وجههای منطقی و حساب شده داشت، مبدل به زندگی عاشقانه گردید و تا پایان عمر ثابت، به طول انجامید. آنها صاحب دو فرزند پسر به نام ایرج و هرمز شدند.
در سال ۱۳۱۸ (۱۹۳۹) جنگ جهانی دوم آغاز شد . در این ایام ، ثابت اموال خود را نقد کرده و به همراه همسر و دو پسرش به آمریکا رفت. در سال ۱۳۲۰ ثابت تا میتوانست لباسهای کهنه و دست دوم آمریکایی میخرید . او آنها را پس از شستن به ایران صادر کرده و سود سرشاری از این راه به دست آورد . او سپس شرکت ثابت را در آمریکا ثبت کرد .
از این به بعد کار ثابت ، صادرات جورابهای زنانه و مردانه و لوازم آرایش و دارو و اقلام لوکس به ایران بود . برای گسترش کار ، چهار نفر در تهران شرکتی تأسیس کردند به نام پاسال که حروف اول نام آنها بود ( پناهی، امیل عبود، سافیان، لک ) . چندی بعد شرکت پاسال در تهران و شرکت ثابت در نیویورک ، شرکتی جدید در ایران به ثبت رساندند به نام " ثابت پاسال" و از این به بعد حبیب الله ثابت با نام این شرکت یعنی ثابت پاسال به شهرت رسید . ثابت تا پایان جنگ جهانی دوم در آمریکا ماند و در اوایل دهه سی به ایران بازگشت .
بعد از بازگشت به ایران ثابت تصمیم گرفت یک کارخانه تولید و تصفیه روغن موتور راه اندازی کند . برای این کار با شرکت اِسو وارد مذاکره شد و با وجود مخالفتهای اولیه شرکت اسو به دلیل قرارداد با شرکت ملی نفت ایران ، سرانجام موفق به این کار شد . پس از این ثابت ، کارخانه "جنرال تایر” را تأسیس کرد
یکی دیگر از کارخانههای مورد علاقه ثابت ، کارخانه پپسی کولا بود . بطریهای نوشابه که نام شرکت پپسی کولا بر آنها به فارسی نقش بسته بود ، از آلمان وارد شد . سرپوش بطریها نیز، همراه عصاره محرمانه نوشابه از آمریکا به ایران رسید . کارخانه مرکزی در نیویورک اعلانهای بسیار بزرگی به ایران فرستاد که از دیوارها و درختان برای تبلیغ آویزان شدند .
امتیازات حبیب الله ثابت اغلب انحصاری بود ، واردات و تولیدات تلویزیون در انحصار گروه او بود. او بود که لوازم جراحی و پانسمان وارد میکرد و امتیاز ورود دارو نیز به او تعلق داشت . در بخش کشاورزی نمایندگی انحصاری واردات ماشینهای کشاورزی، واردات انحصاری مصالح ساختمانی از جمله آهن و ماشین آلات ساختمانی و دهها فعالیت دیگر همگی به ثابت پاسال تعلق داشت .
او همچنین دارای نمایندگی خودروی دوج ، چند نوع تلویزیون و یخچال، کارخانه لاستیک سازی بی اف گودریچ و چند کارخانه قند بود. ثابت دارای بیش از چهل شرکت بازرگانی بود که حدود ده هزار نفر در آنها مشغول به کار بودند .
شرکتهای تجاری ، مالی و صنعتی که حبیب ثابت آنها را پایهگذاری کردد به قدری زیاد است که حتی شمردن آنها گیج کننده است : شرکت پپسی کولا، شرکت فیروز، شرکت ایران فولکس ، تلویزیون ایران ، شرکت سیکاب ، شرکت ایران گاز، شرکت ایران سیلندر، شرکت ترانسپیک ، شرکت جانسون اند جانسون ، شرکت میناب ، شرکت چوب پنبه ، شرکت اتونور، شرکت جنرال تایر، شرکت ایرامز، شرکت اسکوئیب ، شرکت شرینگ ، شرکت تولید و تصفیه روغن اسو، بانک ایران و خاورمیانه ، بانک ایرانیان ، بانک ایران و انگلیس .
تاسیس تلویزیون ایران :
آشنایی حبیبالله ثابت با تلویزیون به صورت کاملاً اتفاقی بود . پسرش ایرج پس از اتمام تحصیلاتش در راه بازگشت به ایران ، یک کیت مدار بسته تلویزیون را برای پدرش آورد . ثابت از آنجایی که از دوستان نزدیک تاجالملوک آیرملو مادر محمد رضا شاه بود ، برنامه ای شبانه در قصر مادر شاه ترتیب داد . در یک اتاق دوربینی نصب شد و در اتاق دیگر قصر، تلویزیون قرار گرفت . حضار که برای اولین بار بود که تلویزیون را میدیدند ، دختر کوچکی را بر روی پرده تلویزیون دیدند که آواز میخواند که این دختر کوچک همان گوگوش بود . شاه که در میان آن حضار در آن شب بود ، به تلویزیون علاقهمند شد و از ثابت پرسید که آیا امکان آوردن این وسیله به ایران وجود دارد یا نه. ثابت که زمینه تجارتی نو برایش فراهم شده بود مشتاقانه قبول کرد و بدین ترتیب اولین ایستگاه فرسنتده تلویزیونی در سال ۱۳۳۷ در تهران افتتاح گردید . چند ماه طول نکشید که ساکنان تهران صاحب تلویزیون گردیدند . برنامههای تلویزیون آن زمان ، فیلمها و سریالهای عمدتا آمریکایی ، مسابقات پرسش و پاسخ ، برنامههای مذهبی و شوهای موسیقی بود .
در اواسط دهه چهل در پی تصمیم حکومت برای بومی سازی رادیو تلویزیون و تاسیس سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران ، ثابت مجبور شد که در سال ۱۳۴۸ ایستگاه تلویزیونی اش را به دولت بفروشد .
خروج از ایران :
در اوایل دهه پنجاه در پی اقدامهای شاه در ایجاد تجارت آزاد و سیاست کاهش قیمتها ، در طرحی که دولت برای مقابله با گرانفروشی در سال ۱۳۵۴ پیاده کرد ، ثابت به اتهام گرانفروشی تحت نظر قرار گرفت . در این ایام به او هشدار داده شد که در صورت عدم تبعیت از این سیاست ، از ادامه فعالیت او جلوگیری خواهد شد که ثابت بیان داشت که دیگر ایران جایی برای افراد مسن نخواهد بود و در سال ۱۳۵۵ از ایران مهاجرت و به همراه همسرش به خانهاش در پاریس که پر از لوازم عتیقه بود رفت و آخرین بخش زندگی اش که دوران آرامی بود را شروع کرد .
کاخ ثابت پاسال در تهران :
کاخ ثابت در خیابان جردن تهران ، با مساحت تقریبی ۱۱ هزار مترمربع ، بزرگترین و گرانترین خانه در تمام شهر تهران است . این کاخ قبل از انقلاب پانزده میلیون دلار ارزش داشت که امروزه ارزشی چندین برابری دارد .
ساخت این بنا اگرچه در سال ۱۳۴۰ انجام گرفت ، اما با در نظر گرفتن جریانهای رایج معماری در جهان و حتی در ایران دهه ۴۰، باید گفت این بنا به هیچ وجه فرزند زمان خود نیست . گفته میشود این خانه از روی اقامتگاه قرن هجدهمی مادام دو پاری و بعدها ماری آنتوانت ، قصر پتی تریانو در کاخ ورسای ساخته شده که آنژ ژاک گابریل آن را طراحی کردهاست. در کنار اینها اما نمای اصلی کاخ ثابت شباهتی انکارناپذیر به نمای جنوبی کاخ سفید دارد .
منبع:پنجره ای رو به دیروز