از ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران که همزمان فرماندهی کل نیروهای مسلح را نیز بر عهده داشت نوشتم که او امکان کودتا را در روزهای پایانی تصدی فرماندهی کل نیروهای مسلح سنجیده بود.
تعدادی از دوستان خواستار سند برای این ادعا شدند و حتی از لفظ توهم برای نوشته بنده استفاده کردند، از آن جا که هر سخنی بایستی به استناد سندی باشد در این نوشته سند را منتشر و تحلیل مختصری به آن می افزایم؛
بنیصدر در روزهای پایانی تصدی فرماندهی کل نیروهای مسلح در سفری به همدان و کرمانشاه می رود، او در مصاحبه ای که در کتاب «درس تجربه » منتشر شده می گوید: « برای این كه در تاریخ نماند كه امكان كودتا بود و به بنی صدر پیشنهاد هم شد و او نكرد [در کرمانشاه] گفتم، الان می آییم بررسی می كنیم كه چقدر امكان كودتا هست، اگر بخواهیم برویم تهران و این آقایان را خلع ید کنیم؟ بله، این کار، کودتا نیست و اینها، حکومتشان غیر قانونی است و می خواهیم از دستشان بگیریم... این موضوع را هم باید توجه بكنید. آن ها هر چه نیرو از پاسدارها داشتند، از همه جای ایران، توی تهران جمع كرده بودند...
بعضیها گفتند: شما باید به طریقی با صدام حسین ارتباط پیدا كنید و او در مدتی که ما در تهران مشغول حل مسئله هستیم، به اصطلاح عملی نکنند. گفتم: «یعنی با دشمن گفت و گو کنیم؟! به او بگوئیم، ما می خواهیم در تهران، دست [عده ای] را از حکومت کوتاه کنیم و در این مدت که داریم عملیات می کنیم، شما در جبهه های جنگ هیچ کاری نکنید تا ما نیروهایمان را از جبهه جنگ ببریم تهران.
حالا اگر او گفت آری ولی بعد نیروهایش را آورد جلو، چه کار کنیم؟... این ملت چنین کاری را به ما خواهد بخشید؟!...کودتا یعنی این که، شب که خوابیدند و صبح بیدار شدند، کارها تمام شده باشد، نه این که شما [برای این کار] به مدت یک ماه بخواهید قشون ببرید به تهران.آیا در تمام این مدت آنها هم ایستاده اند که تماشا کنند؟! و بگذارند که شما با سلام و صلوات وارد مرکز کشور بشوید؟! پاسدارهای آن ها هم، اسلحه را بگذارند زمین و دستها را بگیرند بالا؟! این، به خواب و خیال بیشتر شبیه است تا تصمیم به یک کودتا.»
آن چه ذکر شد متن خاطرات و سخنان شخص بنی صدر است، در کتاب او که خارج از ایران منتشر شده نیز آمده و در دسترس همگان هست و نکاتی چند؛
یک: بنیصدر به صراحت میگپید چون امکان کودتا به واکنش سپاه و وقوع جنگ داخلی نیست و در یک کلام نمیتوانیم در یک شب همه کار را تمام کنیم با این پیشنهادی که شده بود، مخالفت کردمیعنی اکر خیالم از این مسئله راحت بود دست به چنین کاری میزدم.
دو: میگوید پیشنهاد مذاکره با صدام و آتشبس موقت برای کشاندن نیروها به تهران مطرح شد که به دو دلیل مخالفت شد. یک: واکنش مردم به چنین اقدامی که آنان نخواهند بخشید و دو: احتمال خلف وعده صدام و این هم یعنی بنیصدر اگر خیالش از وفای به عهد صدام راحت بود، چنین پیشنهادی را علیرغم خیانتآمیز بودن آن میتوانست مزمزه کند.
سه: فرمانده کل نیروهای مسلح جهموری اسلامی در شرایط جنگ با دشمن خارجی کودتا را امکان سنجی میکند و به دلایلی پیروزی آن را محتمل نمیداند و در نتیجه فرار را ترجیح میدهد، این یعنی خیانت در امانتی که به او سپرده شده بود. برخی سارقین زمانی که میخواهند دست به دزدی بزنند، میگویند شکست این قفل آسان است و زمان کمی میبرد و تا برگشتن صاحبخانه کار را تمام کردهایم ولی این قفل شاید نیم ساعت بازکردنش زمان ببرد و صاحبخانه و پلیس سر برسند و گرفتار بشویم. اینکه سارق احتمال گرفتاری را مطرح میکند و دست به سرقت نمیزند نافی این نیست که اگر مقدمات امر فراهم بود باز دست به این کار نمیزد. آیا میشود به چنین فردی کلید همان خانه را هم سپرد که در مسافرت ما مراقب اموال خانه باش؟
سید روحالله امینآبادی