شعر خاقانی مثل شکنج ورقهای غنچه توبرتوست. پر است از نکتههایی که علوم و باورهای عصر خاقانی را بازتاب میدهد.
به بیت زیر توجه کنید:
کِرم قَز میرد ز بانگ رعد و تنّین فلک
میرد از کوسش که آوا برنتابد بیش از این (دیوان خاقانی٬ تصحیح سجادی٬ ص۳۳۸).
شاعر در این بیت بانگ و آوای مهیب و بلند کوس لشکر ممدوح را وصف میکند. این مضمون شایعی در دیوان او و بسیاری از شاعران است: بانگ کوسی که آنقدر بلند است که کوه میترسد پژواکش را بازتاب دهد:
آوازهی کوست نپذیرد به صدا کوه
ترسد که شود سستدل از سختصدایی (همان٬ ص۴۳۷).
بانگ کوسی که آنقدر بلند است که در افلاک طنینافکن میشود:
زیبد فلکالبروج کوست
کز نوبهزدن نوان ببینم (همان٬ ص۲۶۹).
نکتهی دیگر تقابلی است که میان کرم قز/ابریشم با تنّین/ اژدها درست کرده است؛ آن هم تنّین فلک. اهل نجوم نوشتهاند تنّین نام صورتی فلکی بوده است. (نک: لغتنامه دهخدا). میگوید همانطور که کرم ابریشم از بانگ رعد میمیرد، تنّین فلک هم از شنیدن آواز کوس ممدوح شاعر میمیرد.
دربارهی رابطهی کرم ابریشم با رعد توضیحاتی در بخش مربوط به درخت توت کتاب "آثار و احیاء" که اثری ارجمند در علم کشاورزی است٬ میتوان یافت. در این کتاب دربارهی پرورش کرم ابریشم نکات ارزشمندی آمده است. از جمله در زمینهی «تلف و آفت» کرم ابریشم آمده:
«مشهور است که کرم [ابریشم] از آواز رعد بترسد و بسیار بمیرد و آن نه از رعد است بلکه چون رعد باشد در هوا تغییری بادید (اصل: بازدید) شده باشد و به سبب تغییر هوا [کرم] چون حیوانی نازک است رنجور شود و تدارکی که ممکن است این است که گفته شد» (آثار و احیاء، خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی، تصحیح منوچهر ستوده و ایرج افشار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۶۸، ص۳۵).
خواجه رشید قول مشهور ترس و تلف کرم بر اثر آوای رعد را نقل و تأویل کرده است. آن را زیر مجموعهی مرگومیر کرم ابریشم بر اثر سرمای ناگهانی هوا دانسته و چاره کار را نیز همانجا نوشته است.
میلاد عظیمی