انس ما با بعضی واژهها به قدری زیاد است که معمولاً توجهمان به شیوهٔ ساخت و اجزای سازندهشان جلب نمیشود.
کافی است تأمل و توجه کوتاهی کنیم تا برایمان آشکار و شفاف شوند.
«باران» یکی از همین واژههاست. به قدری دیدهایمش که حواسمان کمتر درگیر ساختواژهاش شده.
باران: «بار» (ستاک حال از «باریدن») + «-ان» (پسوند اشتقاقی)
این واژه با همان روشی ساخته شده که صفتهای ناپایدار یا صفتهای حالیه ساخته میشوند. کلمات زیر نمونههایی از صفات ناپایدار یا حالیه هستند:
پرسان (پرس+-ان)،
تابان (تاب+-ان)،
جوشان (جوش+-ان)،
خندان (خند+-ان)،
درخشان (درخش+-ان)،
گریان (گری+-ان)،
لرزان (لرز+-ان)،
هراسان (هراس+-ان).
این صفتها معمولاً به کیفیتی زودگذر اشاره میکنند، همچنانکه باران نیز در بیشتر شهرها زودگذر و موقتی است. «باران» من را یاد این شعر قیصر امینپور میاندازد:
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک... چک چک... چکار با پنجره داشت؟
سجاد سرگلی
کانال زبان شناسیک