ناصرالدین شاه خلقتی زیبا و اخلاق ملکی داشت، هر که او را دیده بود می داند برای پادشاهی اگر هیکلی می خواستند بایستی به آن شمایل ساخته می شد. بشرة سفید و لطیف اندام، موزون و ظريف، دست و پا کوچک و خوش نما، ابروان کشیده و پیوسته، چشمان درشت با مژگان بلند، موی سر و ریش و سبیل نازک و خوشرنگ، قامت و گردن به اندازه بلند.
با آنکه از ادبیات عرب و اشتقاقات بهره و اطلاعی درست نیافته بود، در گفتن و نوشتن کمتر غلط داشت. در صناعت خطاطی ریاضتی نبرده [ولی] خطی موزون می نوشت و در سیاقت تحریر مطلب را به خوبی ادا می کرد. در انشا و انشاد صاحب طبعی دقیق و رقیق و در فهم مطالب دارای قریحه و هوش عجیب بود، با تکلفی که در تکلم و آهنگ صوت به خود می بست که شاهانه فرمایش کند بیانش خوش و دلنواز و به هر موقع و محل آن می گفت که در خور و در ساز بود.
در اخلاق حيا وشرم حضورش به دیگر محامد شاهانه غلبه می کرد، به خلاف سلوك وفا داشت و پاس هر کس را از ضعیف و قوی و دورو نزديك منظور می کرد. این خلقت تمام و شخص کامل که با جوانی و سلطنت متعبد و پارسا بود، پس از عزل و فنای میرزا تقی خان دستخوش متملقين در باری و پیشخدمتان و اصحاب خلوت شد که برای حصول يك مقصود نالایق و تحميل بك مبلغ بی مقدار به گزاف و مبالغه پايه تملق را از اندازه بیرون می بردند و به نیت فتح الباب مداخلات خودشان به کارهای مملکتی شاه را به تصرفات مستبده در امور دولت تحریص می کردند.
منبع: خاطرات سیاسی میرزا علی خان امین الدوله، به کوشش حافظ فرمافرمائیان ، تهران ، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۰ ، صص ۱۰ -۱۱