بزرگمردی که شکلگیری آرامگاه ظهیرالدوله، و قوام و دوام آن، در سایۀ عظمت نام و یاد و خاطرۀ اوست، مندرج بر رقعۀ حاوی ماده تاریخ درگذشت او؛ و نیز در تابلو نقاشی با عنوان: صفاعلی ظهيرالدوله اثر زندهیاد استاد علیمحمد حيدریان که از روی آخرین عکس او، ترسیم شده است.
دربارۀ تاریخ درگذشت علیخان ظهیرالدوله، در متون و منابع مختلف مشتمل بر زندگینامۀ او، دو روایت به چشم میخورد. از جمله بنا به روایت مشهورتر و رایجتر:
«... سرانجام ظهیرالدوله پایهگذار انجمن اخوت در سال ۱۳۴۲ قمرى وفات یافت و جانشینى هم تعیین ننمود. وی که هنگام فوت ۶۱ سال داشت، در روز سه شنبه بیست و چهارم ذیقعده سنه ۱۳۴۲ ھجری قمری [که در تبدیل تاریخ قمری به شمسی برابر با ۶ تیر ۱۳۰۳ خورشیدی است] در اثر سکته در باغ جعفر آباد شمیران درگذشت»
«ظهیرالدوله در اواخر ذیقعده ۱۳۴۲ در تهران درگذشت و در بین راه امامزاده قاسم و تجریش که امروز به قبرستان ظهیرالدوله یا سر قبر ظهیرالدوله معروف است مدفون گردید. ..»
«...ظهیرالدوله و در قرب باغ خود در قبرستان عمومى که بین تجریش و امامزاده قاسم واقع بود در زیر درختى موسوم به داغداغان مدفون گردید (ظهیرالدوله در ایام حیات خود اغلب در سایه این درخت مینشست). وی به وسیله مولوى رشتى تغسیل گردید [مقصود زندهیاد هادی مولوی ملقب به وفاعلی یا وفاعلیشاه است که به مولوی گیلانی نیز مشهور بود و خود نیز در همین آرامگاه آرمیده است(شرح ملکمحمد)]. انجمن اخوت، سپس این قبرستان عمومى را محصور ساخته و قبرستان "ظهیرالدوله" نامیدند و عواید سرشارى از جهت فروش زمینهاى مقبره بدست آوردند...».
«...وفات ظهیرالدوله در ۲۴ ذیقعده سال ۱۳۴۲ قمری مطابق با ۸ تیر ۱۳۰۳ هجری شمسی روی داد و در مکانی به وصیت خود او مابین تجریش و امامزاده قاسم مدفون گردید همان که بعدها به نام آرامگاه ظهیرالدوله معروف گردید...»
«...وی سرانجام در ۲۴ ذیقعده ۱۳۴۲ قمری برابر با ۸ تیرماه ۱۳۰۴ خورشیدی درگذشت و در گورستان کهنهای زیر ده امامزاده قاسم دفن شد.»
«صفا در ۷ ربیع الاول ۱۲۸۱ قمری در قریۀ اراج شمیران متولد و در روز سه شنبه ۲۴ ذیقعده ۱۳۴۲ قمری در اثر سکته در باغ جعفرآباد شمیران درگذشت و در نزدیکی باغ خود، زیر درخت داغداغان مدفون گردید»
«...فوت او در ۲۴ ذیقعده سال ۱۳۴۲ قمری مطابق با ۸ تیرماه ۱۳۰۳ هجری شمسی در جمال آباد شمیران اتفاق افتاد و بنا به وصیت خودش او را در مزرعه ای زیر یک درخت در نزدیکی امامزاده قاسم شمیران دفن نمودند که از آن به بعد بسیاری از اهالی هنر و رجال سیاسی، بنا به وصیت خود در کنار ظهیرالدوله دفن شدند که اکنون آرامگاه بسیاری از هنرمندان و رجال سیاسی است»
با این همه، زندهیاد ابراهیم صفائی مورّخ و محقق برجستۀ تاریخ معاصر که پدرش فخرالدین صفائی از صوفیان مُرید ظهیرالدوله بود و بر مبنای آثارش اطلاعات دقیق و گستردهای دربارۀ علیخان ظهیرالدوله داشت، تاریخ متفاوتی را برای درگذشت ظهیرالدوله ذکر میکند که کمتر نقل شده، اما به جهاتی جالب توجه است:
«...[ظهیرالدوله] سرانجام در هفتم خرداد ۱۳۰۳ خورشیدی در خانۀ ییلاقی خود در خیابان دربند شمیران دچار سکته شد و در روز نهم خرداد درگذشت و در نزدیک خانۀ خود در زمین اختصاصی که داشت، دفن شد که [این زمین یا باغ]، اکنون به "آرامگاه ظهیرالدوله" معروف است. مجلس ترحیم ظهیرالدوله به وصیّت خودش به سادگی و بدون تظاهر، با حضور اخوان الصفا و جمعی از شخصیت های معروف آن زمان برگزار گردید»[۱]
[۱] صفائی، ابراهیم؛ تاریخ مشروطیت به روایت اسناد؛ پیشین، صفحۀ: ۴۸۸
شرحی دربارۀ آخرین عکس ظهیرالدوله
یکی از مریدان ظهیرالدوله یعنی زندهیاد دکتر "اقبالالحکماء الهامی" که از کحالان و چشم پزشکان معروف، و در خدمت ارتش (پزشک نظامی) بود[۱]، در سوگ ظهیرالدولۀ صفا مادۀ تاریخ زیبایی برای تاریخ درگذشت وی سرود که بعدها در ذیل یکی از مشهورترین عکسهای ظهیرالدوله که در واقع آخرین عکس برجای مانده از اوست[۲]، درج شده و توسط سایر مریدان و دوستداران ظهیرالدوله، بوفور تکثیر یافت [عکس مندرج در این پست]، و از جمله همین عکس در زمان رونق خانقاه و گورستان او بر دیوارهای این اماکن به چشم می خورد. بیت زندهیاد دکتر الهامی، این بیت بود:
یکی اندر درون دل شد و گفت:
در کنار صفی است جای صفا
[مقصود از صفی، زندهیاد صفیعلیشاه است که ظهیرالدوله با عنوان صفاعلیشاه جانشین او شد]
گفتنی است که زندهیاد اسمعیل نواب صفا در یکی دیگر از نوشتههای خویش با عنوان: "چند آگاهی دربارۀ ظهیرالدوله" [مندرج در نشریۀ ارزشمند آینده یادگار ارزندۀ زندهیاد استاد ایرج افشار] از قول تکثیرکننده این عکس نوشته است:
«در تاریخ محرم ۱۳۴۲ [قمری] بزیارت حضرت آقا قدس سرّه [مقصود ظهیرالدوله است که مریدانش به وی حضرت آقا میگفتند]، مشرف بودم، این تمثال را مرحمت و فرمودند: "دیگر از برداشتن عکس خسته و مایلم این [عکس] را گراور نموده، برسم یادگار بعموم آقایان اخوان بدهم"؛ همانطور که اراده فرمودند، شکرت یا مولی فقیر به انجام این خدمت موفق و حضور آقایان محترم تقدیم میدارد» [۳]
پانوشتها:
[۱] زندهیاد اسمعیل نواب صفا در خاطرات خواندنی خود با عنوان "قصۀ شمع"، ضمن پرداختن به وقایع دوران کودکی خود در کرمانشاه، اشاراتی به دکتر اقبالالحکماء و نحوۀ درمان تراخم و مالاریای دانش آموزان کرمانشاهی توسط او دارد که مربوط به اوایل عصر پهلوی می شود و برای تاریخ پزشکی ایران در آن عصر حائز اهمیت است. در این مورد نگاه کنید به: نواب صفا، اسمعیل؛ قصۀ شمع (خاطرات هنری نواب صفا)؛ پیشین، صفحۀ: ۴۷
[۲] زندهیاد دکتر محمداسمعیل رضوانی ضمن درج این عکس در کتاب خود، آن را آخرین تصویر ظهیرالدوله دانسته است. (رضوانی، محمّداسماعیل؛ سفرنامۀ ظهیرالدوله همراه مظفرالدین شاه به فرنگستان؛ پیشین، صفحۀ: ۳۷۸ و ۳۸۸)؛ با این وجود در هیچیک از منابع مکتوب موجود، خبری از سرایندۀ تک بیت و ماده تاریخ زیبای درج شده در ذیل این عکس (که آن را از سالها قبل بارها دیده بودم و دربارۀ آن کنجکاو بودم)، نیافته بودم تا این که خاطرات هنری نواب صفا (قصۀ شمع)، راز این معما را بر من گشود.
[۳] نواب صفا، اسمعیل؛ چند آگاهی دربارۀ ظهیرالدوله؛ مجلۀ آینده، سال پانزدهم، شهریور تا آذر ۶۸، شماره های ۶ تا ۹، صفحۀ: ۴۵۹