س- یک عدهای هستند که میگویند [از طرف حکومت] به اندازهی کافی زور به کار نرفت در اواخر [سلطنت پهلوی]. وگرنه اینجور [انقلاب] نمیشد.
ج- آخر همه را بکشید؟ من به عواقبش کار ندارم. شما [اگر] میخواهید نظم را برقرار کنید خب درست. نظم برقرار کردن [را] بنده قبول دارم. اما این مستلزم این نیست که شما همینطور بزنید اینطرف و آنطرف بکشید [و خون بریزید].
خب [من یک بار] به شاه گفتم. گفتم: «آقا [برای مقابله با تظاهرات خیابانی] گاز اشکآور هست. چوب و چماق هست.» [شاه] گفت: «بله ما راجع به پلیس کوتاهی کردیم.» گفتم: «خب آقا، این تانک که در خیابان میآورید، این برای جنگ است نه برای توی خیابان.» گفت: «بله، ما خیال نمیکردیم که مردم اینجور باشند.»
گفتم: «آقا! مردم اینجور باشند، به ستوه آمدند [که] اینجور شدند. آخر مردم اغتشاش را برای چه میخواهند؟ [خیال میکنید] حتماً خارجی باید انگولک کند؟ باید یک محیط مساعدی باشد تا دیگران انگولک بکنند. اگر محیط مساعد نشد و مردم یک رضایت نسبی - نمیخواهم بگویم صددرصد، چون صددرصد نمیشود تقاضای آنها را انجام داد - اما [یک رضایت] نسبی که [هرکس بگوید] آقا واقعاً از این ثروت [کشور] من هم سهم دارم سهیم بودم.
خب وقتی این [رضایت نسبی] نیست [مردم اعتراض میکنند و] آن وقت شما میگویید «مردم چرا اینجور شدند؟ خیال نمیکردم.» [خب نتیجه] همین است. [در نظرتان] مردم حیوان [اند]؛ بنابراین این [مردم در برابرتان] تسلیم محضاند نه.»
[آن تفکر] نتیجهاش این شد که دیدند.
بخشی از مصاحبه علی امینی (۱۲۸۴-۱۳۷۱) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار پنجم
تاریخ مصاحبه: ۱۳ آذر ۱۳۶۰
مصاحبه کننده: حبیب لاجوردی
پروژه تاریخ شفاهی ایران