اشغالِ ایران ازسوی متفقین درسال ۱۳۲۰ و نیز تصرف آذربایجان ازجانبِ شوروی در سالِ ۱۳۲۵، بهرغمِ همهٔ مصائبی که درپیداشت، موجبِ تقویتِ همبستگی ملیِ ایرانیان نیز شد. این تأثیر را حتی در توجهٔ بیشترِ محمدرضاشاه به فرهنگستان، تاریخ و فرهنگِ ایران و زبانِ فارسی میتواندید.
ازجمله، برحسبِ احضاری که ازسوی محمدرضا شاه اعضاء فرهنگستان ساعتِ دهِ صبحِ سهشنبه ۲۲ بهمنماهِ ۱۳۲۵ در کاخِ مرمر «شرفیابگردیدند». جز ادیبالسلطنه سمیعی (رئیسِ فرهنگستان)، این شخصیّتها نیز در جلسه حضورداشتند: دهخدا، بهار، علیاکبرِ سیاسی، عیسی صدّیق، علیاصغرِ حکمت، نفیسی، همایی، بهمنیار، گلگلاب و ... . استاد فروزانفر نیز در این جلسه حضورداشت. بنابه گزارشِ «نامهٔ فرهنگستانِ»، پساز سخنانِ مقدماتیِ رئیسِ فرهنگستان ملکالشعّراء در جایگاهِ رئیسِ انجمنِ ادبیِ فرهنگستان و استاد فروزانفر در مقامِ منشیِ هیئترئیسهٔ فرهنگستان «شمّهای از جریانِ امورِ فرهنگستان» را به «پیشگاهِ مقدّس» رسانیدند.
سخنانِ ملکالشعراء بر دو نکته متمرکز بود:
۱_ ضرورتِ تدوینِ «فرهنگِ جامعِ لغاتِ زبانِ فارسی» که بنابه اشارهٔ یکی از «بزرگترین رجالِ علم و ادب» (دهخدا) اگر انجامشود، «بزرگترین کتابِ لغتِ دنیا خواهدبود». در نگاهِ بهار، اهمیتِ این امر از آنجا است که «حیات و استقلالِ ایران بسته به زبان و زبان بسته به تدریسِ ادبیاتِ آن زبان است». بهار اهمیتِ «انجمنِ ادبیِ فرهنگستان» (که روزِ قبل (۲۱ بهمن) تأسیس شدهبود) را نیز در همین نکته میداند.
۲_ تأکید بر تأسیسِ انجمنی دیگر که همچون انجمنهای ادبیِ معهود که «به خواندنِ اشعار اکتفامیکردند» «واردِ بحث و انتقاد در تمامِ شئونِ ادبی» شود.
پساز بهار، استاد فروزانفر با اشارهبه برخوردارشدنِ اعضاء فرهنگستان از «تفقّداتِ شاهانه» در سالهای گذشته، میافزاید: «شاهنشاها [...] کشورِ ایران دراینمدت با حوادثِ ناگواری مواجه بود که درطیّ تاریخِ چندهزارسالهٔ خود نظیرِ آن را کمتر دیدهاست». و یادآوری میکند در سالهای اخیر آسودگیِ خاطر و امیدواریِ به آینده از «علما و فرهنگیان» سلبشدهاست. سپس دربارهٔ همان «فرهنگِ جامع» که بر چهلودوهزار لغت بالغ خواهدشد، توضیحاتی میدهد و البته آن را درکنارِ «فرهنگِ جامع و مبسوطِ آقای دهخدا که یکی از کارهای کمنظیر و جامع است»، «فرهنگِ مختصر» میخوانَد.
استاد فروزانفر نیز «زبان و ادبیاتِ فارسی» را «ثابتترین ستونها و پایههای کاخِ ملیتِ ما» میخوانَد. ازهمینرو «پادشاهانِ ژرفبین و دقیقهیاب و عاقبتاندیشِ روزگارِ صفاریان و سامانیان» در حفظ و حمایتِ از زبان و ادبیاتِ فارسی «سعی بلیغ و جهدِ وافی مصروفداشتهاند».
و میافزاید: «شاید اگر در رعایتِ این اصلِ خطیر مراقبتِ کافی بهعملمیآمد، بسیاری از این حوادثِ جانگداز که با آن روبرو شدیم روینمینمود». ادامهٔ سخنانِ استاد فروزانفر دربارهٔ ضرورتِ ایرادِ سلسله سخنرانیها و خطابهها دربارهٔ مطالبِ تاریخی و لغوی و نیز دعوت از ایرانشناسانِ نامدار برای سفر به ایران است.
چنانکه آمد هم بهار و هم فروزانفر در سخنانشان به «حیات و استقلال ایران» و «حوادثِ جانگداز که با آن روبرو شدیم» اشاراتی دارند. و این اشاره به حوادثِ ناگوارِ اخیر، با تأکید پادشاه در «بیاناتی ملوکانه» نیز تأیید میشود:
«اگر در تقویتِ ارکانِ ملیتِ خودمان پیش از این وقایع آنچنانکه میبایست اقدامِ موثری میکردیم یا اصلاً آن حوادثِ ناگوار روینمیداد و یا اگر هم رویمیداد به این درجه از شدّت نمیرسید».
و میافزاید:
«ما هم در میدانهای جنگ شکستخوردهایم اما در میدانهای علم و ادب هرگز شکستنخوردهایم [...] حوادث و غیره هم چشمِ ما را بیشتر بازکردهاست و بر تجربهٔ ما افزودهاست و امیدوارم بتوانیم مصالحِ کشورمان را ازاینحیث کاملاً تامینکنیم. [...] یقیندارم بدینوسیله از حوادثِ ناگواری که ممکن است بدبختانه برای کشور پیشبیاید جلوگیریخواهیمکرد و شاید در دنیای امروز یگانه راهِ جلوگیری همین باشد». (نامهٔ فرهنگستان، سالِ پنجم، ش اول، فروردینِ ۱۳۲۶، صص ۷_۱).
دلیری فروزانفر در حضورِ شاهنشاه خواندنی است: پساز سوءقصد به شاه در دانشگاه تهران (۱۵ بهمن ۱۳۲۷) دکتر علیاکبر سیاسی که رئیسِ دانشگاه بود، بازداشتشد. بعدها که آبها از آسیاب افتاد، ایشان و دیگر رؤسای دانشکدهها برای عیادت نزد شاه میروند. فروزانفر که رئیسِ دانشکدهٔ معقول و منقول بود، مجالی به شاه نداد و از اهانتی که نسبتبه رئیسِ دانشگاه رواداشتهشدهبود، شکایتکرد. شاه نیز از این مسأله اظهارِ بیاطلاعی و از حاضران دلجوییکرد (یک زندگی سیاسی، نشرِ ثالث، صص ۷۰_۲۶۹).
این اشارات نشانمیدهد ادیبانِ بزرگِ آن روزگار همیشه بلهقربانگو نبودند و هشدارها و ترغیبهایشان در سیاستِ روز و فرهنگِ عمومی موثر بودهاست.
احمدرضا بهرامپور عمران
کانال از گذشته و اکنون