امیرالمومنین(ع) یک الگوی بتمام معناست که باید از او دررآداب و روش انسانی و دینی راهنمایی بگیریم.
فخر رازی عالم بزرگ سنی در تفسیر قران تصریح میکند ؛«هرکس علی را امام خود قرار دهد قطعاً به دست گیره محکمی در دین و جانش دست یافته است ؛ مَن اِتّخِذ عَلَیاً اماماً لِدینه فَقَد اِستَمسَک بالعروه الوثقی فی دینه و نَفسهِ.» [تفسیرالکبیر ؛ ج۱ ص۲۱۲].
ما شیعیان در عین نزدیک بودن به "حق" بجهت پذیرش حضرت امیر (ع) به عنوان امام اول معصوم و خلیفه بلافصل پیامبر خدا (ص) ، اما از او بسیار دوریم. استاد مطهری مینویسد؛ "باید اعتراف کنیم که به او ظلم و لااقل کوتاهی کردهایم! اساساً کوتاهیهای ما ظلم است.ما شیعیان ما نخواسته و یا نتوانستهایم علی (ع) را بشناسیم!" پس واجب و ضروری است در مسیر نزدیک شدن به آن حضرت و دوری از چنین ظلمی که تلاش کنیم.
گام نخست؛ تلاش درباره تبیین و تکثیر فضائل
آن بزرگوار و دوری از دشمنان آگاه او یک فریضه ی فقهی و کلامی است. اما باید متوجه باشیم که به تعبیر برخی از متفکران؛ تبیین فضائل او، آشنا سازی با بوی خوش اوست برای جذب او شدن و نه اینکه به آن قناعت کنیم. پس این مهم ؛ اما تمام و کمال مسئولیت ما نیست. مسئولیت ما شناخت او و گام های بعدی در مسیر اوست. نشود که امام علی (ع) شیعه ای را به عنوان درد خود معرفی کند همانطوریکه برخی را چنین معرفی نمود؛ [نهج ، خ ۱۲۱]
گام دوم؛ توجه به چرائی جایگاه امام علی (ع) در نزد پیامبر
کسی در عالَم اسلام و متفکر اسلام شناسی در شرق و غرب عالَم نیست مگر اینکه از جایگاه امام علی (ع) در نزد پیامبر رحمت (ص) اجمالا مطلع است. ضروری است که ما به عنوان یک شیعه به آن "رازورمز" آگاه و آراسته شویم.
امام صادق در مورد این جایگاه فرمود: "حضرت امیر این جایگاه را بوسیله راستگویی و امانت داری و اداء امانت پیدا کرد ؛ فَإِنَّ عَلِيّا عليه السلامإنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِندَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِصِدقِ الحَديثِ ، وأداءِ الأَمانَةِ."[اصول کافی ؛ ج۲ص۱۰۴]
امروز جامعه از کسانی در رنج است که یا زبان صادقی ندارند و یا دستِ امانت داری ندارند. کسانیکه وقتی در رقابت قدرت هستند خود را ابوذر نشان میدهند ولی وقتی دستشان به چرب و شیرین حکومت میرسد از اشعث هم بدترند!
گام سوم؛ تقوای جامع در تمام ابعاد انسانی
حضرت امیر (ع) وقتی از شرائط سخت زندگی خود میگوید و می فرماید : «اينك امام شما از همه دنيايش به پيرهنى و ازارى و از همه طعامهايش به دو قرص نان اكتفا كرده است. البته شما را ياراى آن نيست كه چنين كنيد ؛ بدانید که شما چنین نتوانید کرد لیکن مرا یاری کنید در پارسایی و کوشیدن و پاکدامنی و درستی ورزیدن. ؛ أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد» [نهج؛نامه ۴۵]
شیعه در جهان باید مظهر تمام اخلاق پاکی و انتخاب بهترین روش های درست و حساب شده در بخش های مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و صنعتی و پزشکی و .. باشد ، نه اینکه اخلاق و روش های ناپسند و مهارت های ناقص و پوشالی عده ای که متاسفانه در امور علمی و مدیریتی و یا صنعتی هستند ، باعث آبروریزی باشد! این ضعف ها نشان دهند این است که به حضرت امیر (ع) و مطالباتی که از ما دارد نزدیک نشده ایم و این درد بزرگی است!
گام چهارم؛ تحقق رفاه برای شهروندان
امام علی (ع) آنچه رفاهی را مد نظر خود معرفی میفرماید که نه تنها مسلمین ، بلکه کافری که عنوان شهروند دارد به راحتی بتواند زندگی کند. [نهج ؛ خ ۴۰] خود آن جناب به این مسئولیت مهم وفادار بود و برای مردمانش عملیاتی کرد یعنی در طول ۵ سال کوفه که تنها نقطه تسلط کامل وی بود ، نان گندم، آب آشامیدنی سالم و مسکن و سرپناه فراهم کرد. و فرمود: «مَا أَصْبَحَ بِالْكُوفَةِ أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً لَيَأْكُلُ الْبُرَّ وَ يَجْلِسُ فِي الظِّلِّ وَ يَشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَات»؛ [بحارالانوار، ج ۴۰، ص٣٢٧]
حتی وقتی بر پیرمردی عبور کرد که گداییمیکرد علت را جویا شد و آنانگفتند، وی مسیحیاست، امام(ع) فرمود: « از او کار کشیدید تا پیر شد، حال که عاجز شده است از او دریغ میدارید، از بیتالمال به او بپردازید ؛ استعملتموه حتی اذا کبر و عجز منعتموه انفقوا علیه من بیتالمال»(وسائل ۴۹/۱۱)
وقتی رفاه در سراسر جامعه برای همه شهروندان رقم خورد نه تنها مسلمین بلکه اقلیت های دینی به اسلام نگاه مثبت پیدا میکنند و روابط عاطفی بهتری خواهند نه اینکه براساس دزدی و اختلاس و اجحاف در جامعه و یا حکومت دینی هر روز انگشت اتهام به دین و حکومت دینی بیشتر شود و حتی عده ای از انجام مناسک دینی دست بشورند!
گام پنجم؛ تحقق عدالت و دوری ازباندبازی
تحقق عدالت و جلوگیری از باندبازی های سیاسی و اقتصادی از الگوگیری های مهمی است که باید در آن مورد بصورت جدی وارد شویم و در نتیجه در استفاده از بیت المال باند بازی و عناوین و .. را کنار گذاریم. «وقتی خلیفه دوم به قدرت تکیه زد فرد و یا گروهی را بر افراد و گروهی دیگر برتری بخشید. مثلا عنوانِ سابقین را بهانه قرار داد و سهم مهاجران را بر انصار از بیت المال بیشتر قرار داد..»[شرح نهج،ج ۴ ص ۳۰۶]
ولی با آمدن حضرت علی(ع)،درست روز بعد از بیعت فرمود:
"آگاه باشید! هیچ فردی از مهاجرین و انصار از اصحاب رسول الله (ص) بخاطر مصاحبت با پیامبر(ص) دارای فضل نیست بلکه فضل روشن در فردای قیامت نزد خدا است و ثواب و اجر و پاداش با خدا است.. پس شما بندگان خدا هستید و مال مال خدا است، بین شما به صورت مساوی تقسیم میکنم، هیچ کس در برابر کس دیگر دارای برتری نیست... آنچه نزدمان است ؛ میانتان تقسیم خواهم کرد و نسبت به هیچ یک از شما تخلف نخواهد شد چه عرب باشد و چه عجم، اهل عطا باشد و یا نه.» [شرح نهج؛ ج ۲ ص ۱۷۱]
در جامعه ای که مدعی حکومت بر مدار حکومت علوی است نباید رانت های مختلفی براساس ریاست و سابقه ارزشی و مجاهد بودن و... وجود داشته باشد.
گام ششم؛ حاکمیتی کاملا صادقانه
امام علی (ع) نه تنها در مسیر باطل و هوای نفسانی و برتری جویی از وسیله ای بنام "بی صداقتی و خیانت" استفاده نکرد که این زشتی ها از ساحت زیبایش دورست بلکه در مسیر حق و حقانیت هم از مسیر "صداقت" جدا نشد و حتی وقتی به حکومت رسید و تریبون و قدرت داشت، نسبت به اتفاقات روز سقیفه که حق او را بردند و خیانت کردند، از حربه افشاگری و توبیخ و حبس و حصر استفاده نکرد. با اینکه در زمان او این فریبکاری ها رایج بود، حضرت فرمود: «ای مردم! وفا همراه راستی است که سپری محکم تر و نگه دارنده تر از آن سراغ ندارم. آن کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد، خیانت و نیرنگ ندارد؛ ولی امروز در محیط و زمانه ای زندگی می کنیم که بیشتر مردم حیله و نیرنگ را راه زیرکی می پندارند و افراد جاهل، آنان را اهل تدبیر می خوانند.» [نهج؛ خ۴۱] و در برابر درخواست یارانش در مورد "زرنگ بازی" های متعارف حکومت داران فرمود: "اگر نیرنگ و دور زدن افراد و خلاصه خیانت ، قبیح نبود می دیدید که از به کار گیری آن بی خبر نیستم..."[ نهج؛خ۲۰۰ ]
گام هفتم؛ دوری از معرکه گیری در حکومت
او هیچ گاه مغلوب قدرت و ریاست نشد و برای تثبیت خود دست به معرکه گیری نزد. در اوج قدرتی که بر تمام جهان اسلام داشت هیچ گزارشی از برو وبیا و به راه انداختن کبکبه و دبدبه به ما نرسیده. بلکه؛ "در سفری، وقتی که مردم دنبال مرکبش دويدند، ذوق نکرد، برعکس برسرشان فرياد زد! و فرمود :سوگند به خدا، زمامداران شما از اينگونه كار، سودي نميبرند و شما خود را در دنيا با اين كار به مشقت و سختي مياندازيد، و در آخرت بدبخت خواهيد بود و چقدر زيانبار است مشتقي كه مجازات الهي را در پي داشته باشد؟ و چقدر پر سود است آرامشي كه در پرتو آن، انسان از عذاب الهي محفوظ بماند" [نهج؛حکمت۳۷]
و روزي در كوفه سوار بر مركب بود، حرب بن شَرَحْبيل يكي از سران قبائل ، پياده در ركاب حضرت علی(ع) حركت كرد، امام به او فرمود: "باز گرد! زيرا پياده آمدن شخصي مثل تو، در ركاب مثل من، مايه غرور حاكم، و ذلت براي مؤمن است ؛ اِرْجِعْ، فَاِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي فِتْنَةٌ لِلْوالي، وَ مَذَلََّةُ لِلْمُؤْمِنِ"[نهج؛ حکمت۳۲۲]
نمونه دیگر خیلی مهم، آن است که حضرت در بستر مرگ بود و میتوانست نسبت به ترور کننده و خاندان او و حزب او، دستور شدید دهد، اما فرمود: "مبادا در خون مردم بيفتيد و بگوييد وای علی کشته شد ؛يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ... "[نهج ؛ نامه ۴۷]
از مدعیان حکمرانی دینی و شیعی و ولائی انتظار است ذره ای شبیه آن امام معصوم و مظلوم اول شیعیان باشند و از هوای ریاست و رفاه زدگی و تشریفات و مسافرت های هزینه بر خارجی و داخلی دوری جسته و از هر گونه حماسه سازی برای رسانهای شدن و بقاء خود بهره نگیرند.
هادی سروش