در فروردین ۱۳۵۸ کمکم بحث لزوم تشکیل نیرویی نظامی که از انقلاب مراقبت کند در شورای انقلاب گرم میشد، نتیجهی این گفتوگوها به توافق دربارهی تشکیل نهادی به نام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» منجر شد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در کتاب «کارنامه و خاطرات سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸» صص ۲۶۱-۲۶۲ موضوع تشکیل سپاه را اینطور روایت کرده است. بحث تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پیش از آنکه در زمرهی مباحث شورای انقلاب قرار گیرد، توسط گرایشهای مختلف انقلابی مذهبی و غیرمذهبی و خارج از کنترل دولت موقت، جریان داشت و عملا در حال شکلگیری بود و چند گروه از وفاداران به انقلاب پیشبینیهایی نیز کرده بودند.
شورای انقلاب ساماندهی مسئلهی سپاه را به خاطر ارتباط خوبی که من از قبل از انقلاب و در جریان مبارزه با آنها داشتم، به من محول کرد و اولین بار من با اینها، در جمشیدآباد تهران جلسه گذاشتم و برای سازماندهی بهتر توافقهایی کردیم و کمی بعد، تشکیل این نیروی مردمی، اعلام شد و بلافاصله فعالیت آن خصوصا در جریان مقابله با گروههای سیاسی که نیروهای خود را مسلح کرده بودند و نیز در مواجهه با مدعیان مسائل قومی، تجزیهطلبان و بالاخره آشوبگرانی که همچون قارچ از گوشهکنار سر برمیآوردند، برای انقلاب و نظام ضرورتی اجتنابناپذیر تلقی شد. حتی دولت موقت – که با فعالیت نهادهای انقلابی، سر سازگاری نداشت – با توجه به ضعف دستگاههای انتظامی موجود، بر ضرورت تاسیس و سازماندهی نیرویی تازه و قابل اعتماد تاکید میورزید.
البته برخی از اعضای دولت موقت و دوستانشان که معتقد بودند ما از اینگونه مسائل آگاهی نداریم، در یک مقطع پیش از این، خواستند به نیروهای اصیل انقلاب رودست بزنند، بنابراین سپاهی تشکیل دادند و ادارهی آن را به دست نیروهای مورد نظرشان سپردند؛ ما جلوی آن را به سرعت گرفتیم و با جمع کردن گروههای متفرق، سپاه اصلی را تشکیل دادیم. این کار با اشارهی امام آغاز شد. بعد امام (ره) مرا مامور کردند که آنها را سازماندهی کنم. بعد از من، آیتالله خامنهای رفتند و به سازماندهی و ادارهی سپاه پرداختند.
همچنین آییننامه و اساسنامهی سپاه پاسداران را که نخستین چارچوبها و ساختارهای سپاه را مشخص میکرد و شش واحد «شورای فرماندهی»، «عملیات»، «ایدئولوژی»، «تدارکات و امور مالی»، «تعلیمات» و «اطلاعات» در آن پیشبینی شده بود، من تهیه کردم و [در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۵۸] به شورای انقلاب ارائه دادم و در گزارشی به این شورا اعلام کردم که چهار گروه جداگانه از پاسداران وجود داشتند که هماینک تحت امر واحدی درآمدهاند و اینها دوازده نفر را برای شورای فرماندهی سپاه به شرط تصویب شورای انقلاب، انتخاب کردهاند. این بحثها در چندین جلسهی پیدرپی شورای انقلاب [در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۸] ادامه یافت تا سرانجام تشکیل سپاه و تصویب اساسنامهی آن به نتیجهی قطعی رسید.
در شورای انقلاب بعضیها معتقد بودند «ساختار داخلی سپاه ضمن اینکه دموکراتیزه است باید مبتنی بر اصل تمرکز باشد، با حفظ فرماندهی و رعایت اجرای اصول و خط مشی کلی» و میگفتند: «تعیین و تایید صلاحیت فرماندهی را شورا بپذیرد و نمایندهی دولت دخالتی نداشته باشد.» ما تاکید داشتیم که اعضای سپاه باید مومن به انقلاب اسلامی، مومن به اسلامی بودن انقلاب و جمهوری اسلامی باشند.
بعد از شکلگیری اولیهی سپاه، بحث فرماندهی آن و چگونگی نظارت شورای انقلاب و یا دولت موقت بر عملکرد آنها، همچنان بین ما و اعضای دولت باقی ماند و تا تعیینتکلیف نهایی از طرف امام، محل مناقشه بود.
شناسنامه: اکبر هاشمی رفسنجانی، «کارنامه و خاطرات سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸؛ انقلاب و پیروزی»، به کوشش عباس بشیری، تهران: دفتر نشر معارف انقلابی، چاپ دوم.
کتابان