فرهادمیرزا معتمدالدوله (۱۲۳۳–۱۳۰۵ ه.ق) از شاهزادگان و دولتمردان عصر قاجار، پسر پانزدهم عباس میرزا نابب السلطنه و عموی ناصرالدین شاه قاجار، والی فارس و بنادر جنوب ایران، حاکم خوزستان، لرستان و کردستان بود.
اردکان فارس تیول فرهاد میرزا بود. فرهاد میرزا دستی بر قلم داشت و شعر نیز میگفت. از او کتابهای مذهبی، ادبی و سفرنامه بر جای مانده است.
فرهاد میرزا در سال ۱۲۵۰ به حکومت لرستان و خوزستان و سپس حکومت اردلان (کردستان) منصوب شد. ناصرالدین شاه در نخستین سفر خود به فرنگ او را به عنوان نایبالسلطنه برگزید.
آثار فرهاد میرزا:
• قمقام الزخار و صمصام البتار در احوالات مولی الکونین ابی عبدالله الحسین علیه السلام
• هدایت السبیل و کفایت الدلیل (سفرنامه مدینه)
• جام جم
• زنبیل
• کنزالحساب
• منشآت
• نصاب انگلیسی
• دیوان اشعار
عرض ادب فرهاد میرزا به نظامی
شاهزاده فرهاد میرزا معتمدالدوله فرزند دانشمند عباس میرزا نایب السلطنه ولیعهد در مسیر سفر حج خود در ۲۴ رمضان ۱۲۹۲ از گنجه و مزار حکیم عالیقدر زبان و ادب فارسی دیدار و به ساحت وی عرض ادب و احترام می کند بیان این زیارت عارفانه به قلم فرهاد میرزا:
در یمین راه گنبد کوچکی بود که خراب شده قبر شیخ نظامی است که تا شهر گنجه هفت ورس است.
پیاده شده به سر قبر او رفتم. قراولخانه که در این نزدیکی است قراول ها آن قدر کاه برای اسب های خود ریخته بودند که ممکن نبود میان گنبد بروم و یادم امد که شیخ در اسکندر نامه فرموده:
بیادآور ای تازه کبک دری
که چون بر سر خاک من بگذری
گیا بینی از خاکم انگیخته
سرین سوده، بالین فرو ریخته
همه خاک فرش مرا برده باد
نکرده ز من هیچ هم عهد یاد
نهی دست بر شوشه خاک من
بیادآری از گوهر پاک من
فشانی تو بر من سرشکی ز دور
فشانم من از آسمان بر تو نور
دعای تو بر هرچه آرد شتاب
من آمین کنم تا شود مستجاب
درودم رسانی رسانم درود
بیایی بیایم زگنبد فرود
مرا زنده پندار چون خویشتن
من آیم به جان گر تو آیی به تن
حالا نمیداند که کاه ریختهاند. از دم در فاتحه خوانده برگشتم.
عریضۀ فرهادمیرزا معتمدالدوله به ناصرالدین شاه
هوالله تعالی شأنه
قربان خاکپای جواهرآسای مبارکت شوم آقامیرزاعلی شیروانی پسر مرحوم حاجی زینالعابدین شیروانی که معروف است، از شیراز کاغذی به این بندۀ درگاه نوشته و از گرانی شیراز و از حالت خودش که خیلی پریشان است نوشته و یکی از دستخطهای شاهنشاه مرحوم را که به حاجی زینالعابدین پدرش نوشته پیدا کرده، او را وسیلۀ روزی مثل پار و پیرار کرده، فرستاده بود که اینک در جوف عریضه به نظر همایون میرسد. خدا میداند این دستخطها را گرفتن به هزار تومان انعام میارزد، تا به صدتومان چه برسد. یک نفر مثل سابق حوالۀ جناب امینالسّلطان بفرمائید، مشارالیه در شیراز آدم دارد، به مشارالیه میرساند. دیگر امر امر همایون روحنافداه است. امر همایون مطاع.
[دستخطّ ناصرالدین شاه:] دستخطّ شاه مرحوم خیلی بامزّه بود و گرفتن این نوع دستخطها از دست اینها بسیار خوب است. باز هم داشته باشد بدهد انعام میدهم. حالا هم به امینالسّلطان همین دستخط را نشان بدهید، پنجاه تومان بدهد. سنۀ ۳۰۳[۱]
نامههایی به ناصرالدین شاه، به کوشش مجیدعبدامین. نشر سخن.