ده سال بارداری، بیست سال شیر دادن و هزاران صفحه بازنویسی آثار همسر.
تولستوی در حالیکه ۳۴ سال داشت با سوفیای ۱۸ ساله ازدواج کرد. سوفیا دختر یک داروساز آلمانی و اشراف زادهای بود که پیش از ازدواج نیز تحصیلکرده و روشنفکر بود.
سوفیا ۱۴۰۰ صفحه کتاب "جنگ و صلح" را هفت بار برای همسرش پاکنویس کرد. بالطبع سوفیا در این دوره آنچنان در کار کتابت به همسرش و اسناد وی نزدیک شده بود که دفترچه خاطرات دوران مجردی تولستوی به دستش افتاده و میخواند. بنابر روایت دیگر تولستوی خود در ابتدای ازدواج، دفترچه خاطراتش را در اختیار سوفیا قرار میدهد.
در این دفترچه گزارش خوشگذرانی ها و هوسرانی های تولستوی، آن هم با ذکر جزئیات نوشته شده بود. خواندن این نوشتهها و شرح جزئیات آن برای سوفیا سنگین آمد بگونه ای که این دوره از زندگی تولستوی برای سوفیا زننده، ناخوشایند و نپذیرفتنی شد. نتیجه آنکه تا مدتی سردی روابط فی مابین دو طرف حاکم میشود. گرچه گذر زمان، مجددا صلح را به مدار زندگی نویسنده "جنگ و صلح" برگرداند اما غرق شدن تولستوی در مسایل فلسفی در سالهای بعدی مجددا دردسرهای فراوانی برای زندگی مشترک این دو به همراه آورد. سوفیا نیز دفترچه خاطرات روزانه داشت.
تصویری که فیلم "آخرین ایستگاه" از یکسال آخر زندگی این دو نفر میدهد تا حدودی آدمی را بفکر فرو میبرد.
سوفیا ۹ سال پس از تولستوی درگذشت و ۱۳ فرزند حاصل زندگی مشترکشان بود.
در طی ۹ سال آتی پس از مرگ ِ تولستوی، سوفیا که نوشتن بخشی از زندگیش شده بود، هشتصد صفحه از خاطرات و احساساتش در زندگی مشترک مینویسد. دلنوشته هایی که از مرتب کردن دفترچه خاطرات روزانه اش تدوین شده است.
وی در خاطراتش نوشته که:
"تا چند سال دیگر برای خودم دنیای جدیدی به منزله یک زن خواهم ساخت که در آن شوهر و فرزندانم جای خودشان را خواهند داشت. تنها کمی حوصله باید. من دوباره مثل سابق خواهم شد."
اما در زندگی واقعی، همسر و فرزندان همه جا را اشغال میکنند و فضایی برای او باقی نمیگذارند و او بر این موضوع آگاه است و اعتراف میکند که:
"آدمی قادر است هزار دنیای متفاوت را به تصویر بکشد، اما مجبور است در پیرامون تنگ خویش زندگی کند."