هر شغلی و هر رشتهای اصطلاحات تخصصی مخصوص به خود را دارد. رشته تئاتر هم اصطلاحات مخصوص به خود را دارد. در این مقاله درباره آشنایی با اصطلاحات رایج در تئاتر صحبت میکنیم.
1- سن:محلی است كه در آن نمایش از روی متن نمایشی تمرین و در نهایت اجرا می شود و اغلب بصورت سكوئی بالاتر از سصح دید تماشاچی و در برخی اوقات در میان آنها ساخته میگردد.
2- پرده: هر نمایش به قسمتهائی تقسیم می شود اگر هر قسمت با باز و بسته شدن پرده اعلام شود به هر قسمت یك پرده گویند.یك نمایشنامه می تواند یك پرده یا بیشتر باشد.
3- صحنه: قسمتی از نمایش را كه از پرده كوچكتر است و با روشن و خاموش شدن نور اعلام می شود صحنه گویند.
4- آوانسن: بخش جلویی هر صحنه را كه اغلب بصورت نیم دایره طراحی و ساخته می شود را گویند.آوانسن مهم ترین قسمت یك صحنه است و هر چند در برخی مواقع با تمهیدات تئاتری می توانیم بخش انتهائی صحنه را مهم نمایش دهیم مثلا با نورپردازی موضهی انتهای صحنه كه اهمیت آنرا نشان می دهد اما حقیقتا مهم ترین بخش صحنه بدلیل نزدیكی با تماشاچی همان آوانسن است.
5- نویسنده: كسی است كه بدلایل شخصی یا غیر شخصی متنی را برای اجرا یا ثبت در تاریخ می نویسد.این متن می تواند در قالب داستان كوتاه، رمان یا داستان بلند و نمایشنامه كه از جمله متون اصلی ادبی هستند بگنجد.
6- كارگردان: وی كسی است كه مسئولیت اساسی اجرای یك نمایش را از تدارك مراحل آغازین تا اتمام اجرارا برعهده دارد و مسئول مطالعه متن، انتخاب بازیگران،تقسیم نقش هاو…تامراحل دیگر نظیر طراحی جزئیات حركات بازیگران و…می باشد.
7- بازیگر: كسی است كه مسئول اجرای حركات و … محوله توسط كارگردان به منظور ایفای یك نقش هنری است.
8- میزانسن: به مجموعه حركاتی كه یك بازیگر به طراحی و دستور كارگردان در صحنه اجرا می نماید می گویند.
9- دیالوگ: كلیه ی گفتگوهای دو یا چند نفره بازیگران در نمایش كه معمولا با احساسات گوناگون همراه است دیالوگ می گویند.دیالوگ بیشتر بصورت برون گرا ادا می شود.
10- مونولوگ: مجموعه گفتگوها و زمزمه هائی كه یك بازیگر با خود دارد و بصورت درون گرا ادا میگردد مونولوگ گویند.
11- میمیك چهره: به حركات ریز چهره ی بازیگر اطلاق می گردد.
12- دكور: هر آنچه كه در یك نمایش بعنوان ابزار صحنه در معرض دید تماشاچی قرار می گیرد دكور است و برای آن دو مسئولیت مهم طراحی دكور و ساخت و اجرای آن متصور است كه دو وظیفه و سمت طراح دكور و سازنده دكور عناوین آن می باشند.فردی كه كار دكور انجام میدهد دكوراتور نام دارد.
13- گریم: به عمل چهره پردازی بازیگران در نمایش گویندو دو مسئول طراحی گریم و اجرای آن برای گریم و چهره پردازی مقرر شده است كه در اكثر مواقع در نمایش های آماتوری بصورت تخصصی طراحی و اجرا نمی شود.این عمل با استفاده از وسایلی میسر است كه كار با هریك تخصص ویژه ای را می طلبد و نقش آن در نمایش بسیار بنیادی است.در نمایش های سطحی وآماتور از وسایلی شبیه ابزار های آرایش زنان مثل کرم سفیدکننده – مدادسیاه و قهوه ای- ماتیک های قرمز و قهوه ای و… استفاده می شود که تقریبا شکل بازیگران در چهره ی فرد نقاشی می شود!برای پاک کردن گریم قبل از شستن ضروری است با شیر پاک کن و پنبه گریم از چهره زدوده شود و سپس با آب و صابون شسته گردد.
14- افكت: به كلیه ی محیطی كه ممكن بصورت زنده یا توسط دستگاه پخش صوت در نمایش اجرا گردد افكت گویندو صداهائی مثل رعد وبرق، خش خش خرد شدن برگ زیر پای بازیگر، شلیك گلوله، ترمز ماشین، زوزه ی حیوانات وحشی یا باد و… كه در برخی نمایش ها لازم هستند می گویند.
15- نور: بدلیل اهمیت این مبحث آنرا به عنوان یك بحث نیمه تخصصی مطرح می نمایم.
از آنجائیكه نمایش در بیشتر اوقات در محلی سرپوشیده تمرین و اجرا می شود بحث نور یكی ار كلیدی ترین مباحث است كه هر فرد تئاتری بایستی تا حدی با آن آشنا باشد.
انواع نور:
الف: نور عمومی: این نور همان نوری است كه از روبرو به صحنه نمایش می تابد ویك نور اصلی است. خاصیت تخت كنندگی و فاقد بعد بودن به همراه وجود سایه های مزاحم در پشت سر بازیگران از محدودیت های این نور است ولی بقدری این نوع از نور اهمیت دارد كه تحت هیچ شرایطی در نمایش های ساده قابل اغماض نیست.حداكثر زاویه ی تابش این نور نسبت به خط افق بین 25 تا 45 درجه است كه بهترین زاویه همان 25 درجه می باشد.
ب: نور جانبی: این نور نوری است كه از طرفین به صحنه می تابدو سایه های مزاحم نور تخت را تا حدی تخفیف داده و كم می كند اما از بین نمی برد. این نور كه از چپ و راست صحنه می تابد با همان بهترین زاویه یعنی 25 درجه تا حداكثر 45 درجه قابل تابش است و به سوژه های موجود در صحنه حالتی سه بعدی می بخشد.
ج: نور پشت: این نور از بالا و پشت بازیگران بطرف تماشاچیان تابیده می شود به گونه ای كه از دید تماشاچیان مخفی باشد.این نور سایه های مزاحم نور عمومی روبرو و نورهای جانبی را در صورت تنظیم دقیق بصورت كامل حذف می كندو به نور بكراندیا بك گراند معروف است.
د: نور موضعی: یك نور مهم و اساسی در نمایش است كه بخش كوچكی از صحنه یا موضوع را روشن می كند و برای تاكید بخشیدن به یك شوژه ی انسانی یا غیر انسانی كاربرد دارد. با این نوع از نور می توان حتی در انتهای صحنه كه كم خاصیت ترین بخش صحنه است از آوانسن كه مهم ترین بخش صحنه است نقطه ای مهم تر ساخت!و نظر تماشاچیان را برای مدتهای مدید معطوف آن نمود.
و: نورهای رنگی: نوع دیگری از نور می باشد كه با وسیله های رنگی با نام فیلتر رنگی قابل طراحی و اجرا بر روی موضوعات بوده و حالات مختلفی را برای تماشاچی تداعی می نماید.شناخت نورها و رنگهای اصلی و كاربرد روانشناسانه آنها عمده ترین خاصیت است كه طراح نور بایستی از آن مطلع باشد تا بهترین نوع نورپردازی را ارائه نماید.
تذکر: لازم است در طراحی نور برای نمایش به گونه ای عمل شود که نور به صورتی بر موضوع تابیده شود که از ایجاد سایه در جلو بازیگر که تمرکز حواس تماشاچی را برهم می زند اجتناب شود.در ضمن از نورهای بسیار شدید استفاده نشود و نورها حالتی تقریبا ملایم داشته باشند.
تمرینات بازیگری:
بدلیل اینكه بازیگر كلیدی ترین عنصر در هر نمایش است بخش عمده ای از جزوه بایستی به این مقوله اختصاص یابد.به همین دلیل انواع تمرینات بازیگری را در ذیل ارائه می نمایم. لازم به تذكر است كه یك بازیگر بایستی همواره و بصورت روزانه این تمرینات را انجام بدهد تا آمادگی وی همواره حفظ گردد.ویژگیهای برجسته بدنی بعلاوه ی بیان مناسب و تمركز قوی در زمینه ی كنترل تنفس و صوت و در نهایت آمادگیهای روحی و روانی جهت شناخت شخصیت های متفاوت جامعه و به اجرا در آوردن آنها مهم ترین خصوصیات یك بازیگر توانمند است كه توسط تمرینات ذیل تا حدی با اصول اولیه ی آنها آشنا می شویم با ذكر این نكته كه صرف دانستن این اصول و تمرینات هیچ كس را بازیگر نمی كندمطالب را ادامه می دهیم.
الف) تمرینات بدنی
1- تمرینات فارتلك: یك بازیگر به منظور كسب و حفظ آمادگی بدنی اش بایستی هر روز مسافتی را بدود.
روزهای آغازین تمرین بعد از مشورت با پزشك خانوادگی برای كسانی كه مدتهای مدیدی است ورزش نكرده اند دویدن با مسافت های كوتاه و سه جلسه در هفته آغاز شده و به مرور و بدون عجله بر مقدار مسافت طولی افزوده می شود.مثلا اگر در روز اول تمرین 800 متر دویده شد در روز دوم تمرین و سوم آغاز دویدن بهتر است بسته به نظر شخصی 50 تا 100 متر به مسافت اضافه شود یا با استفاده از یك كرنومتر ورزشی و رعایت اصل فشار مسافت ثابت مثلا 800 متر را در زمان كمتر از روز تمرین قبلی طی نمائید. به عنوان مثال روز اول تمرین در 10 دقیقه و روز بعدی در 9 دقیقه و 45 ثانیه و همینطور ادامه یابد تا به آستانه ی فشار فرد كه همان ركورد دویدن اوست نزدیك شود. آنچه كه در تمرینات فارتلك اهمیت دارد دویدن های پیوسته و آرام و تركیب آن با دویدن های سریع و كوتاه در یك روز تمرین است كه بازیگران بعد از یك دوره ی تمرینی دو تا سه ماهه قادر خواهند بود انجام دهند.بهتر است این دویدن ها در قسمت های خوش آب و هوا ی شهر انجام گیردمثلا در میان درختان یك پارك جنگلی یا…
2-تمرینات نرمشی: تمرینات كششی یا ایزو متریك اساسی ترین نوع تمرینات بازیگری محسوب می شوند. در این نوع از تمرینات بازیگران بدون انجام حركات سریع یا ضربه ای با انجام حركات نرمشی آرام كششی بصورت ایستاده و نشسته می پردازند.اصل حاكم بر تمرینات ایستاده همان رعایت كشش عضله تا آستانه درد و در تمرینات زمینی روح حاكم بر تمرینات یوگاست.
ب) تمرینات آوائی: هر بازیگر بایستی برای بازیگر شدن ویژگی بیان خود را بهبود بخشد.بعنوان یك تمرین مناسب جهت افزایش قدرت بیان بازیگران لازم است روزانه با در نظر گرفتن حروف الفبا و حركات "آ-ا-ا-او-ای”به پرورش بیان خود بپردازند به اینصورت كه حروف الف تا ی فارسی را با حركات پنچ گانه با صدای بلند و مداوم تا آخرین ظرفیت شش خویش ادا نمایدو همواره با پایین و بالا بردن شدت صوت به غنای بیان خویش بیفزاید تا بتواند در هنگام اجرای نمایش بیان خود را با ریتم های مختلف و شدت و ضعف های گوناگون با اوج و فرود متنوع ادا نماید.
ج) تمرینات تنفسی: در این نوع از تمرینات بازیگران بایستی با كنترل تنفس خود تمام ظرفیت شش خویش را طی زمان مشخص تخلیه كرده و با زمان معین هم مجددا نفس گیری نمایند. بهتر است امر تخلیه شش ها در ابتدا معادل 5 ثانیه و زمان نفس گیری هم حدود15 ثانیه تنظیم شود و به مرور زمان و طی جلسات مداوم با رعایت دقت زمان تخلیه و پر كردن شش ها افزایش یابد. این تمرین بایستی در موقعیت نشسته ی یوگا و در كمال آرامش اجرا گردد. ((موقعیت نشسته ورزش یوگا نظیر همان حالت چهار زانو نشسته ی خودمان است.))
د) تمرینات میمیك چهره: این تمرینات شامل حركات تمرینی چشم، لب، بینی، چانه و دهان، گوش،پیشانی و سایر اجزای چهره می باشد.
1- تمرینات چشم:
این تمرینات شامل حركت دادن اجزای چشم نظیر پلك ها، ابروهاو گوشه های آن می باشد. باز و بسته كردن كامل و بكارگیری تمام عضلات چشمی یكی از انواع تمرینات است.حركات سریع ابروها به همراه در هم كشیدن هر دو یا یك ابرو و رها كردن آن یك نمرین مهم ابرو ست.بالا و پایین دادن ابروها هم همینطور و ….
2- تمرینات لب و دهان:
حركت غنچه كردن لب ها و چرخش حلقه ای در مسیر و خلاف حركت عقربه های ساعت، حركت دهان ماهی، باز كردن كامل دهان و لب ها و به چپ و راست كشیدن كامل لب ها ازحركات دیگر تمرینی هستند.
3- حركات بینی:
حركات ظریف بینی نظیر چپ و راست كردن آن و متسع كردن و منقبض كردن پرده ی بینی و… برخی از این نوع تمرین است.
4- حركات گوش و پیشانی:
این حركات هم مشخص است كه چه دامنه ای را شامل می شود و بیشتر به حركات ظریف گوش كه بسیار سخت و مراحل تمرین آن عذاب آور است و حركات كششی و جمع كردنی پیشانی معطوف هستند.
آشنایی با اصطلاحات رایج در تئاتر
تئاتر: تئاتر کلمهای یونانی است به معنای چیزی که به آن نگاه میکنند. در فارسی به نمایش روی صحنه تئاتر میگویند. تئاتر وسیله ایست برای بیان مشکلات و مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که به زبان تئاتر بیان میشود. مهمترین مهارتی که در تئاتر مورداستفاده قرار میگیرد فن بیان و نوع حرکت است. اغلب نمایشنامههای تئاتر از نمایشنامههای معروف ایرانی یا خارجی اقتباس میشوند. گاهی از یک نمایشنامه میتوان اقتباسهای متفاوتی اجرا کرد. گاهی میتوان برداشت آزادی از یک متن نمایشنامه را روی صحنه آورد. معمولاً در تئاتر به دلیل اجرای زنده، ممکن است بداههپردازیهایی نیز صورت گیرد که بازیگر باید به بداههپردازی بهصورت کامل مسلط باشد.
در فرهنگ ایرانی نوعی از تئاتر وجود دارد که همان شبیهخوانی یا تعزیهخوانی است. این نوع نمایشنامه در نوع اجرا و متن تفاوت زیادی با تئاتر ندارد. فقط ممکن است بهجای اجرا روی صحنه، در خیابان یا محلهها برگزار شود. معمولاً مکان شبیهخوانی جایی در میانه میدان است که همه تماشاچیان تسلط کامل به صحنه داشته باشند. این نوع نمایش داستانهای عاشورا و پیرامون آن را روایت میکند. گاهی ممکن است روایات دیگر امامان را نیز در برگیرد.
آوانسن: صحنهای که در دید تماشاچی قرار دارد و بخش جلوی صحنه هست را آوانسن میگویند. معمولاً همین بخش جلویی صحنه نورپردازی میشود و بازی مهم در این بخش صورت میگیرد. گاهی برخی کارگردانها ترجیح میدهند بخش انتهایی صحنه را مهم نشان دهند. در این مواقع با نورپردازی متمرکز در انتهای صحنه توجه تماشاگر تئاتر به آن نقطه جلب میشود.
افکت: با توجه به اینکه در تئاتر امکان اجرای هر کار یا صدایی نیست، گاهی با استفاده از افکت این تغییرات به صحنه اضافه میشود. مانند: رعدوبرق، خشخش برگهای پاییزی زیر پای تماشاگر، شلیک گلوله و تیربار، صدای حیوانات، باد و باران و…
اکتور: به بازیگران تئاتر میگویند.
آرتیست: معمولاً نقش اول اجرا را آرتیست میگویند.
پروژکتور: به نورافکن فیلم میگویند. این نورافکن در بالای سقف مکان اجرا نصب میشود.
پیس: به نمایشنامهای که برای اجرا در نظر گرفته میشود.
پرسوناژ: بازیگران تئاتر یا سینما. همان شخصیت یا نقشی که قرار است بازی شود را میگویند. پرسوناژهای ممکن است سیاه (نقش منفی)، سفید (نقش مثبت) یا خاکستری (نقش خنثی) باشند.
تراژدی: به معنای غمانگیز. وقتی یک نمایشنامه پایان غمانگیزی داشته باشد به آن تراژدی می گویند. مانند تراژدی رومئو و ژولیت.
دکور: شامل عوامل تزیینی مانند نقاشی، وسیله، اثاث، هر وسیله که در روی صحنه و میزانسن قرار دارد. گاهی دکور ممکن است شامل تمامی وسایل واقعی باشند. مثلاً لوازم منزل و…
درام: درام هنری تقلیدی است که شامل عوامل مختلفی مانند متن نمایش، شخصیتها، صحنهآرایی، بازیگری، افکت، لباس، دیالوگ و غیره میشود. هر نوع نمایشی را دراماتیک میگویند. اصطلاح هنرهای دراماتیک هم به هنرنمایشی میگویند.
دیالوگ: به مجموعه گفتگوهای دو یا چندنفره بازیگران در نمایش را که معمولاً با آمیخته شدن احساسات همراه است دیالوگ میگویند.
مونولوگ: به گفتگوهای یک شخص با خودش مونولوگ میگویند. معمولاً اجرای مونولوگ روی صحنه بهتنهایی کار مشکلی است. اما با تمرین میتوان به این مهارت دستیافت.
رل: به نقش مورداجرا رل میگویند.
سوژه: موضوع فیلم یا داستان سوژه نام دارد.
سن: صحنه یا محل نمایش.
سکانس: اجرای پیوسته و مداوم بدون مکث و توقف سکانس نام دارد. اگر نور خاموش شود و سپس صحنه دیگری شروع به اجرا شود سکانس بعدی است.
کمدی: به نمایش خندهدار کمدی میگویند.
چهرهپردازی (گریم): تغییرات اجرایی روی صورت و بدن بازیگر را گریم میگویند. توسط گریم اشخاص پیر و جوان میشوند. حتی زخمها و نقصهای جسمانی همه با گریم قابلاجرا هستند.
ملودرام: ملودرام نوعی از نمایش است که ترکیبی از عناصر متضاد و متفاوت است. مثلاً صحنههای کمدی با تراژدی آمیخته میشود.
میمیک چهره: به حرکات چهرهی بازیگر میگویند. این حرکات گاهی میتواند بهجای کلام احساسات بازیگر را انتقال دهد.
میزانسن: این اصطلاح بیشتر در تئاتر مورداستفاده قرار میگیرد. معنای آن چیدن صحنه و به صحنه درآوردن یک اجراست. در حقیقت مرتب کردن تمام آن چیزی که در صحنه وجود دارد؛ توسط کارگردان را میزانسن میگویند.
آکتور (actor or actress): هنرپیشه، بازیگر
آمفیتئاتر: محل نشستن تماشاچیان در ردیفهای نیمدایره
آرتیست (artist): هنرمند (معمولاً دارندهٔ نقش اول)
آوانسن: بخش جلویی هر صحنه را که اغلب بصورت نیم دایره طراحی و ساخته می شود را گویند.آوانسن مهم ترین قسمت یک صحنه است و هر چند در برخی مواقع با تمهیدات تئاتری می توانیم بخش انتهائی صحنه را مهم نمایش دهیم مثلا با نورپردازی موضهی انتهای صحنه که اهمیت آنرا نشان می دهد اما حقیقتا مهم ترین بخش صحنه بدلیل نزدیکی با تماشاچی همان آوانسن است.
افکت: به کلیه ی محیطی که ممکن بصورت زنده یا توسط دستگاه پخش صوت در نمایش اجرا گردد افکت گویندو صداهائی مثل رعد وبرق، خش خش خرد شدن برگ زیر پای بازیگر، شلیک گلوله، ترمز ماشین، زوزه ی حیوانات وحشی یا باد و… که در برخی نمایش ها لازم هستند می گویند.
پروژکتور: نورافکن فیلم
پیس: نمایشنامه
پرسوناژ: بازیگران تئاتر یا سینما
تراژدی: غمانگیز
دکور: عوامل تزیینی مانند نقاشی، وسیله، اثاث
درام: غمانگیز
دیالوگ: کلیه ی گفتگوهای دو یا چند نفره بازیگران در نمایش که معمولا با احساسات گوناگون همراه است دیالوگ می گویند.دیالوگ بیشتر بصورت برون گرا ادا می شود.
رل: نقش
سانسور: حذف کردن قسمتی از فیلم یا نمایش
سوژه: موضوع فیلم یا داستان
سن: صحنه یا محل نمایش
سکانس: عملیات ممتد و مداوم بدون مکث و توقف
کمدی: خندهآور
چهره پردازی (گریم): آرایش صورت هنرپیشه ها
لژ: محل مخصوص و مجزا
ملودرام: فیلم یا نمایشی که آمیختهای از صحنههای تفریحی و غمانگیز است.
میمیک چهره: به حرکات ریز چهره ی بازیگر اطلاق می گردد.
میزانسن: به مجموعه حرکاتی که یک بازیگر به طراحی و دستور کارگردان در صحنه اجرا می نماید می گویند.
مونولوگ: مجموعه گفتگوها و زمزمه هائی که یک بازیگر با خود دارد و بصورت درون گرا ادا میگردد مونولوگ گویند.
ارسطویی- غیرارسطویی (Aristotelisch / nichtaristotelisch) : واژهی مرکب «ارسطویی-غیر ارسطویی» برای نخستینبار توسط برتولت برشت به کار رفت. این واژه به منظور متمایز ساختن تآتر روایی (حماسی) وی از شکل متداول درام-ارسطویی- به کار گرفته شد! اما از آنجا که برشت در این کار کمتر به اصل تئوری ارسطو در تعریف درام، بلکه بیشتر به برداشت متاخرین از تئوری ارسطو توجه کردهبود! این برداشت به شکلی بسته و محدود از درام، به ویژه درام ناتورالیستی قرن ۱۹، متکی بود.
برشت با توجه به این نوع برداشت از تئوری درامِ ارسطو، تآتر روایی (حماسی) خود را تعریف میکند. وی میخواست در این تقابل_ میان تآتر ارسطویی و غیر ارسطویی- درامی غیرمتافیزیکی و ماتریالیستی، یعنی غیر ارسطویی، ارائه دهد. تآتری که در آن تماشاگر را بتوان فعال و منتفد ساخت.
تاتر آماتور-غیرحرفه ایتآتر آماتور (Amateur theater) : انواع تآتری را در برمیگیرد که هنرپیشگی شغل اصلی بازیگران آن نباشد. یعنی بازیگران از راه هنرپیشگی معاش خود را تآمین نکنند.
این نوع تآتر در «تآتر عاشقانه»ی اشراف ریشه دارد. در قرن ۱۹ میلادی در ترکیب جمعیت جامعه و نیاز مردم به تفریح و سرگرمی افزایش مییابد. به همین خاطر شماری، به ویژه در شهرها، گروهای تآتری، تشکیل دادند تا در اوقات فراغت خود بدان مشغول باشند.
تا قرن ۲۰ میلادی تآتر آماتور در خدمت امور اجتماعی بود. در آنها قبل از همه آثار خندهدار اجرا میِشد و معمولا این برنامهها به طور مشترک توسط انجمنهای تآتر و رقص انجام میگرفت.
چون این انجمنها به ندرت خود سالنی در اختیار نداشتند، برنامهها در سالن بزرگِِ رستورانها برپا میِشد.
برخلاف «تآتر مبتدی» سرپرست گروههای تآتر آماتور به هیچوجه در پی معیارهای آموزشی و هنری نبود. وی سعی داشت تا از سنت تآتر مردمی و دهقانی بهره گیرد. تآتری که به مرور زمان عاطفی و خلقی شدهبود. این نوع تآتر آماتور تا امروز نیز به عمر خود ادامه میدهد.
امروزه در مجموعهی تآتر آماتور همچنین تآتر مدارس، تآتر پداگوژیک، تآتر بازنشستگان و غیره جای دارند که هریک در تداوم کار خویش به نحوی به تآتر حرفهای سمتوسو میگیرند. یا به عنوان «تآتر گروه ویژه اجتماعی» ارتقاع مییابند. زیرا اینها توانستهآند به مرور علائق و نیازهای ویژه گروههایی چون بازنشستگان، زندانیان، بیکاران و امثالهم را عینیت و وضوح بخشند.
اتحادیه تآتر آماتور آلمان (BDAT) توانسته تاکنون ۱۲۰۰ گروه آماتور را به ثبت برساند. همچنین اتحادیه مجلهای با عنوان «بازی و صحنه» به طور ماهانه انتشار میدهد. ارائه دورههای آموزشی برای بازیگران، سرپرست گروهها، برنامهگزاران، همکاران فنی و ایجاد تماسهای بینالمللی گروههای تآتری آماتور و واسطه شدن در انعقاد قراردادهای انتشاراتی آثار نمایشی از جمله فعالیتهای این مرکز است.
14- افکت: به کلیه ی محیطی که ممکن بصورت زنده یا توسط دستگاه پخش صوت در نمایش اجرا گردد افکت گویندو صداهائی مثل رعد وبرق، خش خش خرد شدن برگ زیر پای بازیگر، شلیک گلوله، ترمز ماشین، زوزه ی حیوانات وحشی یا باد و… که در برخی نمایش ها لازم هستند می گویند.
نمایش های ایرانی (شبیه خوانی، نقالی، پرده خوانی و تخته حوضی)
شبیه خوانی یا تعزیه خوانی، عبارت از مجسم کردن و نمایش دادن شهادت جانسوز حضرت امام حسین(ع)، و یاران آن بزرگوار یا یکی از حوادث مربوط به واقعه کربلا می باشد. تعزیه و شبیه خوانی در ایران ریشه قدیمی دارد. شبیه خوانی ناطق در دوره ناصرالدین شاه در ایران رونقی بسزا یافت و شبیه خوان های زبردستی پیدا شدند.
واژههای تعزیه
موالف خوان؛ اصطلاحی برای بازیگر تعزیه که شبیه موافقان و خاندان پیامبر را در میآورد. عمل این شخص را موالف خوانی میگویند.
مخالف خوان؛ اصطلاحی برای تعزیه خوانی که شبیه مخالف خاندان و پیروان پیامبر(ص) را در میآورد. به کار این شبیه، مخالف خوانی میگویند.
مظلوم خوان؛ اصطلاحی برای شخصی که در تعزیه شبیه یکی از خاندان امام حسین(ع) را بازی میکند.
ابوالفضل خوان؛ نسخه خوان تعزیه که نقش حضرت ابوالفضل(ع) را بازی میکرد. به بازیگران این نقش، عباس خوان هم گفته میشد.
اسباب مجلس؛ وسیلههای ضروری که به هر شکل برای اجرای یک تعزیه به کار میرفت یا در صحنه تعزیه گذاشته میشد.
اشقیا؛ در تعزیه، بهطور اخص به دشمنان امام حسین(ع) و بهطور کلی به کسانی گفته میشد که مخالف پیامبر یا امامان و خاندان آنها بودند.
اشقیا خوان؛ کسانی که شبیه اشقیا را درتعزیه، در میآوردند و نسخه آنها در دست داشتند.
امام خوان؛ نسخه خوان تعزیه که نقش امام حسین(ع) یا شبیه امامان دیگر را بازی میکرد.
انبیا خوان؛ کسی که در تعزیه نسخه انبیا را میخواند.
بچه خوان؛ جوانان یا کودکان کم سالی که نقش کودکان همراه امام حسین(ع) را در تعزیه بهعهده داشتند.
تختگاه؛ تختگاه صحنه بازی و اجرای تعزیه بود. این محل بیشتر در محوطه باز مسجدها و تکیهها(حسینیهها) به شکل گرد یا چهارگوش ساخته میشد. ارتفاع تختگاه حدود نیم ذرع بود. برگرد همین محل بود که سواران تاخت میزدند یا بازیگران بازی میکردند. محوطه تختگاه محل نشستن تماشاگران بود.
تعزیه؛ مجموعهای از نمایشهای مذهبی که مبتنی بر مصیبتهایی است که بر خاندان پیامبر اسلام وارد شده است.
تعزیه گردان؛ عنوان کسی که تعزیه زیر نظر او برگزار میشود.
تعزیه گردان نسخههای تعزیه را تنظیم و جامه و وظیفههای هر شبیه را معین میکند. تنظیم صحنه، توزیع نقشها و نسخهها با او است. دستگاههای موسیقی را میداند و گاهی نقشی را خودش بازی میکند و سرانجام این تعزیه گردان است که هنگام اجرای تعزیه، با اشاره دست و عصا دستورهای لازم را به شبیهخوانها و دسته موسیقی میدهد. معینالبکا، ناظمالبکا و شبیهگردان عنوانهای دیگر تعزیهگردان است.
تعزیه نامه؛ متن یک تعزیه که تعزیهگردان تهیه یا جمعآوری میکند و پیش از آغاز تعزیه به شبیه خوانها میدهد.
حدیث کردن؛ حدیث کردن عبارت از خلاصه داستانی است که تعزیه گردان پیش از آغاز تعزیه شرح میدهد تا حاضران آماده تماشای تعزیه بشوند و در پایان حدیث هم برای حاضران طلب خیر میکند. حدیث کردن جزء نسخه تعزیه نیست.
حر خوان؛ شبیه یا نسخهخوان تعزیه که نقش موافقها و بهویژه حر را بازی میکند.
زن خوان؛ اصطلاحی برای پسران جوانی که صدای زیر دارند و در تعزیه، شبیه زنان را در میآورند.
زینب خوان؛ اصطلاحی برای پسر جوانی است که صدای زیر دارد و شبیه حضرت زینب(ع) را در تعزیه در میآورد.
شبیه؛ اصطلاحی برای شخص بازیگر در تعزیه. اگر این شخص در نقش ویژهای تسلط داشته باشد به نام شبیه خوانده میشود؛ مانند شبیه حر، شبیه شمر، شبیه ابوالفضل و… که بهطور معمول به آنها حر خوان، شمر خوان، ابوالفضل خوان و … میگویند.
شبیه خوان؛ اصطلاحی برای تعزیه خوان یا بازیگر تعزیه.
شمر خوان؛ اصطلاحی برای بازیگران تعزیه که نقش اشقیا و بهویژه شمر را بازی میکنند.
شهادت خوانی؛ صحنهای از تعزیه است که یک موالف خوان، پیش از رهسپار شدن به جنگ، با آگاهی از شهادت، وصیتهایش را میکند و سفارشهایش را شرح میدهد.
عباس خوان؛ اصطلاحی برای بازیگر تعزیه که بین موالف خوانها، بهویژه نقش حضرت عباس(ع) را بازی میکند. اصطلاح دیگری برای همین بازیگر ابوالفضل خوان است.
علی اکبر خوان؛ اصطلاحی برای بازیگر تعزیه که نقش حضرت علی اکبر(ع) و یا جوانان همسال ایشان را بازی میکند.
قاسم خوان؛ اصطلاحی برای شبیه خوان تعزیه که شبیه حضرت قاسم فرزند امام حسن(ع) و یا جوانان همسالشان را در میآورند.
مجلس؛ اصطلاحی برای رویداد کاملی که در یک تعزیه میگذرد.
مقتل نویس؛ اصطلاحی است که برای نویسنده یا گوینده تعزیه نامه به کار میرود. تعزیه نویس اصطلاح دیگری است به همین معنی.
نسخه؛ یک اصطلاح برای دست نوشتهای که گفتههای یک نقش در آن نوشته شده است. نسخه را شبیه یا نسخه خوان در اجرای یک نقش در دست میگیرد و برای دریافتن نقش به آن مراجعه میکند. دردست هریک از شبیهها یک نسخه است. شبیه بهطور معمول گفتههای نقش را از روی نسخه میخواند. به همین سبب به شبیه، نسخه خوان هم میگویند. تعزیه نامه، اصطلاح دیگری برای نسخه است.
نعش؛ اصطلاحی برای کسی که در تعزیه نقش بیاهمیت و بیسخنی را برعهده دارد، یا برای مدت کوتاهی ظاهر میشود و دوباره کنار میرود. بنابراین نعش نسخهای برای خواندن در دست ندارد.
واقعه؛ اصطلاحی برای ماجرای اصلی یک تعزیه. واقعه بهطور اخص شامل مصیبت و شهادت خاندان پیامبر میشود.
یزید خوان؛ اصطلاحی برای بازیگر تعزیه که نقش اشقیا و بهویژه یزید را بازی میکند.
نقالی را می توان به دو دوره پیش از اسلام و بعد از آن تقسیم کرد. از نخستین موارد مکتوب اشاره به نقالی، منسوب به گزنفون، تاریخ نگار یونانی سده پنجم پیش از میلاد است که از رواج تصنیف خوانی و قصه گویی در ایران دوره هخامنشیان می نویسد. نقالی به سبکهای متفاوت از جمله : خراسانی، اصفهانی و آذربایجانی اجرا می شود. به طور مثال: در پهنه خراسان بزرگ بیش از ۱۰۰ داستان برای نقالی وجود دارد که بعضی از آنها در کشورهای افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان نیز هم اکنون رواج دارد.
پرده خوانی که با نام های پرده داری، پرده برداری و شمایل گردانی نیز معروف است، نوعی نقالی همراه با تصویر است. یعنی گوینده حین تعریف داستان صحنه هایی از آن را هم که به شیوه خاصی ترسیم شده اند، نمایش می دهد. پرده خوانی ترکیبی از "قوالی” ( نقالی همراه با ساز و آواز) و نقاشی مردمی است. پرده، پارچه کرباسی است منقش با حوادث داستان که غالبا مربوط به شاهنامه یا رویدادهای مذهبی ای چون واقعه کربلا می شود.
تخته حوضی به صورت سنتی زبان توده ی مردم درد کشیده و ظلم دیده را دارد که برای برقراری عدالت تلاش می کند. هرگاه یک ستمگر ظلم هایی به قشرهای مختلف مردم روا می دارد این سیاه است که مانع اش می شود، افشایش می کند و او را به مضحکه می کشد و زبان گویای مردم می شود.
منبع: باشگاه اندیشه