کد خبر: ۲۹۵۸۴
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۲-13 March 2022
هر چه سن و سالمان بالاتر می‌رود، بر جمعیّت ِ «مُردگان»ی که پیشتر می‌شناختیم افزوده می‌شود.
نخستین ساکنان ِ جهان ِ «مُردگان» ِ ما، احتمالاً عمه‌ها، خاله‌ها، دائی‌ها، عموها، دوستان نزدیک ِ خانوادگی، همسایه‌های قدیمی و البته پدر و مادرمان باشند. هرچند این روزها به لطف ِ «کرونا» ترتیب و نوبت ِ صف ِ «مرگ» تا حد زیادی به هم خورده است.

امّا مثل همیشه‌ی انسان ِ چند هزارساله، ما همچنان امکان ِ نفس‌گیر ِ ملاقات ِ «مردگان»مان را داریم. «خواب»های ما، تنها دژهای هنوز اشغال‌نشده توسط ِ تکنولوژی و دولت و جامعه‌ی توده‌وار، گذرگاه یا گاه حتّا وعده‌گاه ما و مردگان ِ ما هستند. امّا دریغ، که ما کمترین نقشی در ترتیب و تنظیم ِ زمان و مکان این قرار‌های بی‌بدیل ِ عاشقانه داشته باشیم. تا «بخت» چه بگوید و «اتّفاق» چگونه «بیفتد».

امّا این، همه‌ی مشکلات ِ ما نیست:

اول آن که ما هیچ اختیاری در «روند» ِ این دیدارها نداریم. ما نمی‌توانیم تعیین کنیم که در خواب به آن مهمانان ِ عزیز چه بگوییم یا با آن‌ها به کجا برویم.

دوم آن که ما در خواب اغلب حتّا یادمان نمی‌ماند که آن مهمانان «مرده‌اند». ما با آن‌ها همچون زندگان برخورد می‌کنیم و آ‌ن‌ها هم اغلب بدشان نمی‌‌آید که زنده به نظر بیایند.

سوم آن که تقریباً در همه‌ی موارد، ما حتّآ متوجه نمی‌شویم که داریم خواب می‌بینیم و از آن‌جا که از مُرده بودن ِ آن عزیزان هم بی‌خبریم، ممکن است دیدن آن‌ها برایمان اهمیتی هم نداشته باشد. انگار که مثل همه‌ی زمان‌های گذشته‌ داریم حرف می‌زنیم یا کنار هم راه می‌رویم.

چهارم آن که حتّا اگر بدانیم که آنان مرده‌اند، ممکن است آنقدر جا بخوریم که از خواب بپریم و از دستشان بدهیم. یعنی همزمان با آگاهی به فقدان‌شان، دوباره گمشان کنیم.

پنجم آن که به احتمال زیاد وقتی از خواب بیدار شویم خوابمان را هم فراموش کنیم. خواب‌های کودکی و نوجوانی و حتّا جوانی (یعنی زمانی که مردگان ِ کمتری را می‌شناسیم یا اصلاً نمی‌شناسیم) اغلب به یاد می‌مانند اما خواب‌های زمان میانسالی به بعد، معمولا کمتر در یاد می‌مانند.

ششم آن که حتّا اگر بعد از بیداری، مو به موی آن خواب‌ها را هم به یاد بیاوریم، از آن جا که در خواب، نه ما می‌دانسته‌ایم که آن‌ها مرده بوده‌اند و نه آن‌ها اگر هم می‌دانستند می‌توانستند به ما بگویند، عملاً جز افسوس بر از دست دادن ِ آن «ملاقات» ِ بی‌نظیر کاری نمی‌توانیم کرد.

اینها را گفتم تا یادمان باشد که پس از مرگِ خودمان، اگر به خوابِ عزیز ِ‌ زنده‌ای رفتیم، یادمان باشد که او چقدر به این لحظه‌های فرّار و عاشقانه نیاز دارد، که چقدر دوست دارد حرفی به او بزنیم یا دستی بر سر و گونه‌‌اش بکشیم، که چقدر دوست دارد بوسه‌ای به پیشانی‌مان بزند و بیدار که شد، طعم آن بوسه را تا ابد در خاطر داشته باشد و تا دم ِ مرگ همچنان فکر کند که بعد از مرگ هم می‌تواند در خواب زندگان زندگی کند.



فیس بوک خالد رسول پور
برچسب ها: روایت مرگ ، خواب مرگ
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان