...من در مقاله ای بحثی کردم درباره اینکه آنقدر فعل مجهول به کار نبریم. تصور خیلیها این بود که من گفتم مثلاً «شیر توسط شکارچی کشته شد» حتماً غلط است. من گفتم احتراز کنید از این جور فعل.
چرا؟ چون با چنین رواجی که فعل مجهول در این سالهای اخیر پیدا کرده دارد امکانات زبان فارسی را از بین میبرد. نه فقط فعل مجهول، خیلی از چیزهایی که ما از خارج گرفتیم، یعنی بر اثر گرتهبرداری، بر اثر ترجمه های بد، بر اثر ترجمه های تحت اللفظی، دارد کم کم امکانات زبان فارسی را از دست ما می گیرد.
اگر در زبان انگلیسی و فرانسه را بررسی کنیم میان فعل مجهول و معلوم و اگر آمارگیری بشود، میبینیم مقدار استعمال اینها شاید مساوی باشد، یعنی نمیتوانیم بگوییم فعل مجهول کمتر از فعل معلوم به کار رفته. یا جمله هایی که فعل مجهول در آنها هست کمتر از جملههایی است که فعل معلوم در آنها به کار میرود. اما سنت زبان فارسی را اگر از قدیم نگاه کنیم فعل مجهول یا جملههایی که در آن فعل مجهول هست بسیار نادر است، یعنی اصلاً قابل مقایسه نیست. یک درصد هم نیست در مقایسه با فعل معلوم. ببینید یک دلیلی دارد که زبان فارسی این کار را کرده.
اگر ما دنبال دلیلش به خواهیم برویم که چرا این کار را کرده، یک دلیلش و شاید مهمترینش این است که ما در فارسی یک امکانی داریم و آن استعمال حرف «را» است، که توضیح می دهم. به خاطر اینکه همۀ ترجمههای ما، کارهای ما، حرفزدن ما شده همین شیوۀ فعل مجهول به کار بردن. بگذارید مثالی بزنم. مثلاً به جای اینکه بگوییم «شیر را شکارچی کشت»، می گوییم «شیر توسط شکارچی کشته شد». ما این امکان را داریم که بگوییم «شیر را شکارچی کشت».
بنابراین چرا اساساً فعل مجهول به کار ببریم، در حالی که فعل معلوم می تواند مقصود را بیان کند؟ به یک دلیل. ببینید در فعل معلوم فاعل در اول جمله قرار می گیرد. مثلاً در انگلیسی وقتی بگویند «شکارچی شیر را کشت»، شکارچی اول می آید، ولی وقتی بگویند «شیر توسط شکارچی کشته شد»، دوم می آید. ما در اینجا این امکان را داریم که هر یک از این دو، به هر دلیلی، در اول جمله قرار بگیرد، یا برای اینکه توجه را بیشتر جلب کند یا هر چیز دیگری. ما این امکان را داریم، می توانید یک بار بگوییم «شکارچی شیر را کشت»، یک بار هم بگوییم «شیر را شکارچی کشت». به هر دلیلی که بخواهیم یکی زودتر گفته شود، خواه برای جلب توجه به آن یا هر دلیل دیگری. ما این امکان را داریم و واقعاً دارد این امکان از بین میرود. اصلاً وقتی می گوییم «شیر توسط شکارچی کشته شد» غلط نیست و حداقل اینکه یک جملۀ تصنعی را جایگزین یک جملۀ طبیعی «شیر را شکارچی کشت» کردهایم، بی اینکه هیچ چیزی به دست آورده باشیم. واقعاً چیزی به دست نیاوردهایم. یا مثلاً در یک برنامه تلویزیون که برای کودکان اجرا می شد، به مناسبت داستانی که مطرح بود، می پرسید: «پنیر توسط کی خورده شد؟» تصور کنید که مجری که دارد این را اجرا میکند برود خانهاش و درِ یخچال را باز کند و ببیند که پنیری که منتظرش بود آنجا نیست.
بیاید به جای اینکه بگوید «پنیر را کی خورد؟» بگوید: «پنیر توسط کی خورده شد؟» واقعاً این جمله تصنعی نیست به نظر شما؟ جملههای بسیاری با این ساخت تصنعی در روزنامهها دیده میشود یا از تلویزیون شنیده میشود: از جمله مثالهای زیر را برایتان میگویم.
باور بفرمایید هیچکدام اینها را جعل نکردهام. من ننوشتهام، فرض نکردهام. اینها را یکییکی از تلویزیون گرفتهام یا از روزنامهها. میگوید: «در این قبیله یک فرد سفیدپوست وجود دارد که توسط اعضای قبیله دست انداخته میشود.» یعنی آنها او را دست میاندازند. یا یک جملۀ دیگر: «او که پایش توسط مار گزیده شده بود در بیمارستان درگذشت». یا یکی دیگر که در همان داستان مربوط به کودکان بوده: «مسعود میترسیده که توسط نانوا شناخته شود.» خوب، «مسعود میترسید که نانوا بشناسدش». همین! مگر این را از ما گرفتهاند که اینجوری داریم حرف میزنیم. این تأثیرات مخرب و بدِ زبانهای خارجی است روی زبان ما.
یا یک جای دیگر میگوید: «شناگر توسط کوسه مورد حمله قرار گرفت.» خوب این چیست؟ خیلی راحت و کوتاهتر میتوانست بگوید «شناگر مورد حملۀ یک کوسه قرار گرفت». دقت بکنید در اینجا. ببینید چه شکلِ فارسینویسی در اینجا هست. گفتم اینها بیشتر برای مترجمان، نویسندگان و ویراستاران است، که آیا باید اصلاح بکنند یا همینطور بگذارند باشد.
برای اینکه، خوب، معنی اینها را ما میفهمیم. میگوید: «افسردگی روانی باعث غیبت از محل کار توسط کارگران میشود.» به طور راحتتر میتوانست بگوید: «باعث غیبت کارگران از محل کار میشود.» یا یک جای دیگر میگوید: «تیراندازی انجامگرفته توسط نیروی انتظامی به مصدوم شدن عدهای از تظاهرکنندگان منجر شد.» ببینید، «تیراندازی انجام گرفته توسط...» خوب، تیراندازی نیرومی انتظامی باعث این کار شده. «تیراندازی انجامگرفته توسط نیروی انتظامی» دیگر چیست؟
ابولحسن نجفی