بزرگان ما، مانند شهید آیت الله مطهری معترفاند؛ ما شیعیان در مورد حضرت امیرمومنان (ع) شرمندهایم.
البته استاد بزرگوار آیت الله وحید خراسانی تعبیر تندی در درس داشتند و میفرمودند؛ ما درباره حضرت علی (ع) ظلم کرده ایم! البته واضح است که ظلم دارای معنای وسیعی است و همین که آدمی حق کسی را ادا نکند، به یک معنا؛ ظلم است.
اجازه دهید به صورت کوتاه و گویا نکاتی تقدیم نمایم. یکی از وظائف ما "توجه و تذکر" نسبت به مقام حضرت امیر (ع) است. پیامبر خاتم و افضلِ رُسُل (ص) فرمود:《ذِکرُ علیّ عِبادةُ》این حدیث کوتاه درخور توضیح است.
ذکر و تذکّر و مذاکراه درباره حضرت امیر (ع) ، دارای دو مرتبه است:
یکی؛ "آشنایی" و دانستن فضائل است.
و دیگری؛ "معرفت" و شناختن است.
آشنایی و ذکر فضائل او ؛ "آشنائی" و "علی دانی" است و تردیدی نیست که کمال است. و شیعه در این بخش دارای موفقیت و نقطه قوت است.
اجازه دهید دو نمونه از صد ها و بلکه هزاران نمونه از فضائل آن حضرت تقدیم دارم ؛
رسول الله (ص) فرمود:
"اگر عمل تمام خلائق را در یک کفه ترازو گذاشته و تنها عمل یک روز تو را در کفه دیگر ترازو بگذاریم، عمل یک روز تو بر عمل همه خلائق برتری دارد.
لو وضع إيمان الخلائق و أعمالهم في كفّة ميزان، و وضع عملك يوم أحد في الكفّة الأخرى، لرجح عملك يوم أحد على جميع ما عمل الخلائق.." (مأة منقبه ابن شاذان)
امام باقر (ع) به نقل صاحب کتاب بصائرالدرجات به سند صحیح فرمود :
"در حقیقت امیرمومنان سنت هزار پیامبر نهفته است ؛ كَانَتْ فِي عَلِيٍّ سُنَّةُ أَلْفِ نَبِيٍّ .."
استاد آیت الله وحید خراسانی در درس میفرمودند:
"این حدیث این نکته را در بر دارد که شناخت امیرالمؤمنین متوقف بر شناخت نبوت است و بلکه بالاتر ؛ متوقف بر شناخت هزار نبی است که یکی از آن هزار نبی ؛ حضرات آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم است؛ و در واقع حضرت امیرمومنان عطرِی از عصاره هزار پیامبر است."
مناقب و فضائل حضرت امیر (ع) پایان ناپذیر است؛ یکی از مورخین نام آشنای شیعه جناب ابن شهرآشوب مازندرانی است ایشان در قرن هفتم زیست میکرده و صاحب کتاب معروف و ارزشمند "مناقب" است . درباره ایشان و کتابخانه اش می نویسند؛ هنگامی كه كتاب " مناقب " را می نگاشته ، هزار كتاب به نام "مناقب" در کتابخانه اش داشته كه همه درباره حضرت علی (ع) نوشته شده بوده .
اين نمونه نشان دهنده این حقیقت است كه شخصيت حضرت امیر (ع) در طول تاريخ چه قدر نگاه ها و تفکرها و قلم ها را به خود جلب نموده است. اما "ذکرِ" بالاتر درباره امیرالمومنین ؛ آنچیزی است که "شخصیت ساز" باشد ، که "معرفت" است و نه صِرف آشنایی و این مهم است که میتواند برای ما یک "همگونی" با آن عالیجناب ایجاد کند.
روشن است که "همگونی"، با ایجاد "سنخیت" پدید میآید و راه آن فقط در "نهج البلاغه ی مجسم" شدن است. در این بخش است بدون تعارف؛ شرمنده حضرت امیر(ع) هستیم!
راه برای الگو گیری و تحققِ تجسم عملی بر اساس منش و رفتار حضرت امیر (ع) باز است و واقعا میتوانیم به اندازه اراده و توفیق و گنجایش خویش "تغییر" کنیم و حال مان را به خوبی های حالِ علی (ع) در آوریم.
در زیارت نامه اش میخوانیم ؛ "السلام علی میزان الاعمال و مقلب الاحوال"
حضرت امیر (ع) این توانایی ملکوتی را دارد که قلبِ انسانی را از جائی بکَند و به جای دیگری منتقل کند .
اصلا به تعبیر فلاسفه بزرگی چون ابن و سینا و ملاصدرا خاصیت نفسِ انسانی این است که در مواجه با جرقه ای شعله ور میشود. فقط کافی است که در مجاورت نور و شعله قرار گیرد.
بر اساس نهج البلاغه راه در دو جمله خلاصه میشود:
اول؛ فقط گوشِ دل را به زبان علی (ع) بشماریم که فرمود:
"از آن انسانِ الهی که خدا برای تان قرار داده بشنوید و بس ؛ واستمعوا من ربانیکم".
دوم؛ آنچه از او شنیدیم در خود محقق کرده و پیاده کنیم که فرمود :
"مرا یاری کنید در اینکه خوب باشید یعنی پرهیزکار ، پرتلاش ، پاک و مستحکم باشید ؛ اعینونی بورع و اجتهاد و عفة و سداد"
علی دان و علی شناس از هم متفاوت و متمایز است. آشنائی با فضائل بی نهایت امام علی (ع) آدمی را 'علی دان' میکند و این با 'علی شناس' بودن فاصله دارد گرچه آن هم فضیلت است.
سخن استاد مطهری چنین است:
ما شیعیان باید اعتراف کنیم نخواسته و یا نتوانستهایم علی(ع) را بشناسیم. بیشترین تلاش ما درباره فضائل اوست نه درباره آشنائی با شخصیت عینی او. اگر مشکل امروز فردی خود را با علی حل وفصل کردیم 'علی شناس' هستیم ، در غیر این صورت 'علی دان' هستیم.
هادی سروش