ریشه شناسی از جمله زیرمجموعههای دانش زبانشناسی است که به بررسی نحوه شکل گرفتن واژهها و ریشههای آنها و سیر تاریخی تغییر و تحول آنها میپردازد.
شاید گمانمان این باشد که «زمان» کلمهای عربی است، خصوصاً که این کلمه در زبان عربی هم وجود دارد و جمع مکسرش «ازمنه» است. اما «زمان» اصالتی فارسی دارد که به زبانهای آرامی راه پیدا کرده و به عبری و از آنجا به عربی رسیده. احتمالاً چنین مسیری را رفته باشد:
ایرانی باستان ← آرامی ← عبری (זְמַן) ← عربی
زمان در فارسی میانه همان «زمان» [zamān] است و به همین صورت به فارسی نو رسیده است. ریشهٔ آن ظاهراً از واژهٔ «جَمانَه» [ǰamāna] در ایرانی باستان گرفته شده باشد.
جَمانَه از ریشهٔ گَم- [-gam] به معنای «آمدن» مشتق شده و در کلمات زیر حضور دارد:
۱. انجام: گرفتهشده از ایرانی باستان: هم- [-ham] + جامه [ǰāma]: به پایان آمدن، تمام شدن.
۲. انجمن: گرفتهشده از ایرانی باستان: هم- [-ham] + جمنه [ǰamana]: گرد هم آمدن، گردهمایی.
۳. فرجام: گرفتهشده از ایرانی باستان: فرا- [-fra] + جامَه [ǰāma]: فرا آمدن، فرارسیدن، بهپایانرسیدن.
۴. هنگام/انگام: گرفتهشده از ایرانی باستان: هم- [-ham] + گامه [gāma]: به فرجام آمدن، تمام شدن.
۵. هنگفت: گرفتهشده از ایرانی باستان: هم- [-ham] + گمته [gamᶠta]: به هم آمدن، جمع شدن.
بنابراین، «زمان» یعنی آنچه در حال آمدن است، آمدنی یا آیان.
در پایان ممکن است این سؤال پیش بیاید که چرا /ǰ/ (ج) در جَمانه تبدیل به /z/ (ز) در زمان شد. پاسخ این است که همخوان /ǰ/ (ج) آغازی در فارسی باستان، در برخی مواقع، تبدیل به همخوان /z/ (ز) میشود، مانند:
جَن [-ǰan]، فارسی باستان > زَتَن [zatan]، فارسی میانه > زدن [zadan]، فارسی نو
ریشه واژه جشن
ریشهٔ «جشن» بازمیگردد به واژهٔ «یَسن» [yasn] در زبان فارسی میانه (پهلوی). یسن به معنای «پرستش و ستایش» است و بن ماضی آن، [yašt]، در معنای «پرستش و دعا و نیایش».
ریشهٔ واژهٔ یَسن نیز برمیگردد به واژهٔ «یَسنا» [yasnā] در زبان اوستایی. بنابراین سیر تحول این واژه چنین میشود:
یَسنا (اوستایی) ← یَسن (فارسی میانه) ← جشن (فارسی نو)
یسنا در فارسی نو نامی است که بعضی خانوادهها، چه زردشتی چه غیر زردشتی، برای دخترانشان انتخاب میکنند. ریشهٔ واژهٔ یسنا «یزَ-» [-yaz] به معنای «ستودن و پرستیدن» است، که در کلماتی مانند «یزد» و «یزدان» و «ایزد» هم دیده میشود. همچنین یسنا با واژهٔ «یَجنه/یَجنا» [yajñá] در زبان سنسکریت، که خواهر زبان اوستایی محسوب میشود، همریشه است.
یسنا از آیینهای مهم دین زردشتی است. این مراسم آداب خاصی دارد که یکی از آنها قربانی کردن در مقابل آتش است. یجنه/یجنا نیز در هندوییسم مراسمی است که در مقابل آتش و اغلب همراه با مانترا برگزار میشود. اکنون درمییابیم که «جشن» مربوط به مراسمهای مذهبی بوده، اما در فارسی نو «گسترش معنایی» پیدا کرده و به «هر گونه مجلس و مراسم شادی و شعف» اطلاق میشود.
شاید سؤال پیش بیاید که چگونه یسنا به جشن تحول مییابد. پاسخ این است که قواعد آوایی و واجی در این تحولات نقش اساسی را ایفا میکنند. برای نمونه، نیمهمصوت /y/ (ی) در فارسی باستان باقیماندهٔ /y/ هندواروپایی است و اگر در آغاز واژه قرار بگیرد معمولاً در فارسی میانه نیز به همین صورت باقی میماند ولی در فارسی نو اغلب تبدیل به /ǰ/ (ج) میشود، مانند تبدیل یام [yām] به جام [ǰam]، یو [yov] به جو [ǰōw]، یاویت [yāvēt] به جاوید [ǰāvēd]. به همین دلیل است که «ی» در یسن تبدیل به «ج» در جشن میشود.
سجاد سرگلی
زبان شناسیک