در رابطه با مرگ امور مورد تایید و بلکه تحریص و تشویق است و اموری مورد منع قرار گرفته است. آمادگی مرگ و یادآوری مرگ امرممدوحی است و در روایت بدان سفارش شده چرا که اثر تربیتی دارد.
مانند این روایت؛ «وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ؛ / از مرگ و بعد از مرگ بسیار یاد کنید.» اما "آرزوی مرگ" مقوله ای ممدوح مرجوح نیست.
مولای مان امام علی (ع) می فرماید: «وَأَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَمَا بَعْدَ الْمَوتِ، وَلاَ تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلاَّ بِشَرْط وَثِیق؛بسیار به یاد مرگ و منزلهاى پس از آن باش، امّا هرگز آرزوى مرگ مکن مگر آنگاه که صددرصد به رضایت الهى مطمئن باشى.» (نهج البلاغه نامه ۶۹)
آرزوی مرگ در قرآن
قرآن ، طلب مرگ را معیاری برای اثبات ادعای جایگاه عالی در نزد خدا بیان می کند:
«إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ المْوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ؛ / اگر مى پندارید که شما دوستان خدایید نه مردم دیگر، پس آرزوى مرگ کنید اگر راستگویید» (جمعه/۶)
اما یهودیان از آرزوى مرگ خود داری میکنند چرا که اعمال زشتی گریبان گیرشان است؛
«و لن يتمنّوه أبدا بما قدّمت أيديهم ...؛ ولي آنها هرگز به خاطر اعمال بدي كه پيش از خود فرستاده اند آرزوي مردن نخواهند كرد ....»
نهی پیامبر خدا (ص) از آرزوی مرگ
پیامبر خدا بصورت صریح از آرزوی مرگ در مواجه با سختی ها نهی نموده است .
نمونه ای از آن چنین روایت شده؛ روزی پیامبر الهی (ص) به عیادت بیماری رفت و آن شخص شروع به ابراز ناراحتی و گله و شکایت از درد و بیماری نمود و آرزوی مرگ خودش را کرد! رسول خدا (ص) به او فرمودند:
« آرزوی مرگ نداشته باش، چراکه اگر تو انسان نیک و نیکوکاری باشی با طولانی شدن عمرت بر کارهای خوب و خیرت افزوده میشود و اگر گناهکار باشی، فرصت پیدا میکنی تا مورد رضایت خدای تعالی قرار بگیری. پس آرزوی مرگ نکنید./ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ فَإِنَّکَ إِنْ تَکُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً وَ إِنْ تَکُ مُسِیئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ فَلَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ» (امالی صدوق)
آموزههای قرآن و حدیث اهل بیت علیهمالسلام مشخص است، اگر آرزوی مرگ ناشی از کمصبری و بیتابی در برابر مشکلات دنیایی باشد، به هیچ عنوان جایز نیست.
آرزوی مرگ در فقه و فتوا
آرزوی مرگ از دیدگاه اخلاقی روا نیست ، همانطوریکه از نگاه فقه نیز ، مورد پرهیز است؛ فقیه نامور صاحب کتاب العروه الوثقی بر این نظریه فقهی است که آروزی مرگ داشتن گناه نیست، ولی از مکروهات است.(العروة الوثقی، ج ۲، ص ۲۲)
عمر طولانی فرصت است
از دیدگاه وحی که در کلاممعصومین(ع) نمایان است ؛ عمر طولانی یکفرصت بزرگی است که خدا در اختیار آدمیان میگذارد. چون روشن است که عمر انسان فرصتی است برای انجام کارهای خیر و نیک تا آدمی توشه بیشتر و پربارتری برای زندگی ابدی و همیشگی خود داشته باشد.
در دعای امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه توجه خاصی به "فرصت عمر" شده است .
به عنوان نمونه در دعای مکارم الاخلاق چنین دعا میکند؛ «خدایا فرصتِ عمر به من عنایت کن و عمرم را در مسیر طاعت قرار ده / وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ». و در جای دیگری وارد شده است؛ «عمرم را افزایش ده و نقاط ضعف ام را تبدیل به قوت و سلامتی فرما / أَنْ تُطِیلَ عُمُرِی، وَ أَنْ تُقَوِّیَ ضَعْفِی.»
و خود حضرت (ع) تصریح میکند: «از تو میخواهم عمرم را زیاد کنی ولی در خیر و عافیت.»
بله؛ اگر عمر در مسیر شیطانی باشد ، دعای برای طولانی شدن عمر نارواست .
امام سجاد (ع) چنین دعا میکند: «چون بخواهد عمرم چراگاه شیطان شود، جانم را بستان قبل از آن که دشمنیت به من رو کند، یا خشمت بر من مستحکم شود /
فَإِذَا کانَ عُمْرِی مَرْتَعاً لِلشَّیطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیک قَبْلَ أنْ یسْبِقَ مَقْتُک إِلَی، أوْ یسْتَحْکمَ غَضَبُک عَلَی .»
چرا اولیاء الهی آرزوی مرگ داشتند؟
طبق گزارش قرآن شریف برخی از اولیاء خدا آرزوی مرگ داشته اند و ملاحظه آن در خور اهمیت است.
حضرت مريم(ع) یکی از آن نمونه هاست. وی وقتی خود را بدون همسر ، مادر عيسی دید در فكرش اين تصور آمد كه تمام آبرو و حيثيتش در برابر مردم بي خرد با تولد اين نوزاد در خطر است واين جا بود كه آرزوی مرگ كرد و فرمود: اي كاش پيش از اين مرده بودم و بكلّي فراموش ميشدم ؛ قالّت يا ليتني مِتُّ قبلْ هذا و كنتُ نسياً مّنسيّاً . (مريم/۲۳)
مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان از امام صادق(ع) نقل میکند که علت تقاضای مرگ از سوی حضرت مریم(س) چنین بود: « این زن بزرگوار در تمام قومش یک مرد سراغ نداشت که با خرد و زیرکی از او دفاع کند و بگوید که مریم به گناه آلوده نشده است و از اینکه مردم به او گمان بد ببرند خجالت میکشید گفت: ای کاش مرده بودم تا مردم به گناه قرار نگیرند و دینشان را از دست ندهند، /انّها لم تر فى قومها رشيداً ذا فراسة ينزّهها من السّوء ، إنما تمنت الموت كراهيةلان يعصى الله فيها»
نمونه دیگر حضرت زهرا است که طبق برخی روایات آرزوی مرگ کرد. البته بنده برای روایت مشهوری که میگویند ؛ حضرت زهرا دست حسنین (ع) را گرفت و کنار مرقد نبی خدا (ص) چنین دعا کرد: "اللهم عجل وفاتی سریعا"، مآخذ و منبعی نیافتهام.
بله؛ حضرت زهرا در خطبه مفصل که به خاطر اعتراض بر حاکمیت داشت ، وقتی دید در روز روشن به خاندان وحی ظلم میکنند و بر خلاف قرآن فتوا میدهند ؛ طلب مرگ می کند و می فرماید: "ای کاش در این لحظه مرده بودم".
نمونه دیگر امام رضا (ع) است که پس از سختی های شدیدی که از طرف مامون به حضرت تحمیل میشد ، روزی بعد آز بازگشت از نماز جمعه در حالیکه عرق و غبار بر پیشانی مبارک نشسته بود. دستان مبارک را بالا بردند و دعا کردند: «خدایا اگر خروج از این وضعیت با مرگ است، مرگ من را برسان».
علامه مجلسی در جلد ۷۹ بحارالانوار در ذیل این روایت می فرماید: «امام رضا آرزوی مرگ کرد، چون بعضی از مردم نادان خیال می کردند امام رضا با مامون خوش است و از ولایتعهدی راضی است و به خاطر دنیا دین اش را از دست داده است. امام آرزوی مرگ کردند تا مردم با این سوءظن به هلاکت نیفتند و دینشان را از دست ندهند / كان الرضا(ع) إذا رجع يوم الجمعة من الجامع وقد أصابه العرق والغبار، رفع يديه وقال: «اللهم إن كان فرجي ممّا أنا فيه بالموت، فعجله إلى الساعة»
با توجه به این نمونه ها تقدم شده نتیجه میگیریم وقتی بودن انسان به نوعی برای "دین خدا" میتواند خطر آفرین باشد ، آرزوی مرگ از نظر اخلاقی و فقهی بلااشکال است.
در سیره علماء هم چنین چیزی قابل رویت است.آیت الله آقا مجتبی تهرانی میفرمودند: در گذشته مرجعیت را بر دوش یکی از اهل معرفت گذاشتند... و او تعدادی از خوبان را جمع کرد و گفت: من دعایی میکنم و شما آمین گویید. گفت: خدایا اگر من از عهده این مسئولیت بر نمیآیم، مرگ من را برسان. آیت الله تهرانی میفرمود: چهل روز نگذشت که من در مجلس ترحیم او شرکت کردم.
شوق لقاء الله
نکته مهم عرفانی در بحث "آرزوی مرگ" باید طرح شود ؛ شوق لقاء الله است. رسول الله (ص) فرمودند: "ملاقات با خدا پس از مرگ تحقق می یابد / ان احدکم لن یری ربه حتی یموت."
امیرالمومنین (ع) هم میفرمود: "من به مرگ مشتاق ترم تا کودک به سینه مادر / ان ابن ابیطالب والله لآنس بالموت من الطفل بثدیین امه".
و نیز در خطبه ی همام می فرمایند: "اهل تقوا و پرهیزکاران آنانی می باشند که اگر اجل معین آنها و مدت عمری که در دنیا برای آنها تعیین گردیده نبود روح شان حتی یک لحظه نیز در بدنشان قرار نمیگرفت، به خاطر شوق به رحمت و بهشت خداوند."
بعد بیانات اولیاء خدا؛ شوق به مرگ در کلام عارفان هم بوضوح دیده میشود بگونه ای ملاقات با خدا در گرو گذر از مرگ میدانند. به عنوان نمونه عارف بزرگ "ابن عربی" و شارحان کلام او در شرح فصوص الحکم در فص محمدیه تصریح دارند؛ یدل علی ان الملاقات بین العبد وبین ربه مترتبه علی موت العبد ... الموت لتصل الی مقام جمعه و تخلص عن مضائق الامکان و عوارض حدثان .."
آرزوی مرگ و خودکشی
اگر مرگ مورد آرزوست چرا خودکشی مانند کشتن هر انسان دیگر گناه کبیره است؟ و کسی ولو به همین خیال، خودش را بکشد، تا ابد در عذاب الهی است؟ استاد مطهری میگوید: "در عین اینکه مرگ برای اولیاءالله یک امر مورد آرزوست، ولی معنایش این نیست که آنان مجازند این فرصت را از دست بدهند، بلکه هر وقت آن فرصت به قضا و قدر الهی تمام شد آرزو دارند به آنجا بروند." (آشنایی با قرآن، ج ۷، ص۷۷)
جمع بندی؛
آرزوی مرگ در برابر مشکلات دنیا و مصائب پدیدآمده امر مطلوب و ممدوحی نیست و حکایت از روح ناراضی انسان از خدا را دارد و البته "شوق به لقاءالله" عارفان قصه ای دیگر است ..
هادی سروش