موضوع خط فقر به یکی از موضوعات مهم جامعه تبدیلشده است.
اغلب کارشناسان خط فقر را در ایران ۱۰ میلیون تومان به بالا میدانند. این در حالی است که بر اساس اظهارات معاون وزارت رفاه خط فقر رقمی بین چهارتا پنج میلیون است. به نظر شما فقر به چه میزان در جامعه ایران فراگیر شده است؟
اقتصاددانی را نمیشناسم که خط فقر را ۱۰ میلیون عنوان کرده باشد. ارقامی که در این زمینه مطرح میشود توسط نمایندگان جامعه کارگری مطرح میشود که خط فقر را در حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون میدانند. عددی که معاون وزارت رفاه نیز اعلام کرد عددی نبود که توسط وی محاسبهشده باشد، بلکه توسط چند کارشناس محاسبهشده است.
نکته مهم اینکه عددی که معاون وزارت رفاه مطرح کرد بر اساس میزان فقر شدید در جامعه بود. فقر شدید به معنای این است که فرد گوشت نمیتواند بخورد و مجبور است کالری موردنیاز بدن خود را از طریق حبوبات تأکید کند. از سوی دیگر سیبزمینی و هویج که ارزانقیمت است زیاد بخورد و بخش خوراکی خود را به این شیوه تأمین کند. از سوی دیگر با چنین حقوقی نمیتوان در یکمنزل مسکونی متعارف زندگی کرد و باید اجارهنشین باشد که اجارهنشینی در اطراف تهران مانند تهران که نیست و شرایط خاص خود را دارد.
بر اساس این ملاحظات است که خط فقر تعریف میشود. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که اجاره خانه در شهرهای کوچک و روستاها پایین است و مانند تهران نیست. به همین دلیل نیز در حاشیه تهران میزان فقرا از همه مناطق ایران بیشتر است. کسانی که خط فقر را این عدد در نظر گرفتهاند باید مستندات خود را ارائه کنند که بر چه اساسی چنین ارقامی را در نظر گرفتهاند.
باید برآورد مشخصی از وضعیت خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و مسکن در این زمینه بر اساس استانداردهای جهانی در نظر گرفته شود تا خط فقری که مشخص میشود مبتنی بر واقعیتهای جامعه باشد.
در چنین شرایطی نمیتوان مدعی شد کسی که درآمدی در حدود شش میلیون تومان در ماه دارد در وضعیت خوب و متعارفی زندگی میکند و بههیچوجه چنین نیست. آن چیزی که در این زمینه مطرح شده فقر شدید است. به دلیل اینکه تصور اغلب افراد جامعه زندگی طبقه متوسط است این ارقام غیرعادی به نظر میرسد.
این در حالی است که وضعیت زندگی فقرا و طبقه پایین با طبقه متوسط متفاوت است. میزان خوراکی، آموزش و مسکن فقرا تا حدود زیادی با طبقه متوسط تفاوت دارد.
علی سرزعیم
جامعهشناسی