چندی پیش یکی از کاوشگران عرضه دینی که تمام عزم خود را جزم نموده تا از لابلای کتابهای حوزه دینی چیزی بر علیه انسان و انسانیت یافته و آن را با برخی کم و زیاد کردنها به خورد علاقمندان این حوزه دهد!
نوشته؛
این جمله: «بشر غیر از اسلام همان حیواناتی هستند که روی زمین میچرخند و فساد میکنند» از علامه طباطبایی است!
و بعد برای اینکه به مخاطبی که به تفسیر "المیزان" دسترسی ندارد و یا به زبان عربی آشنا نیست، القاء کند که نسبت درستی به علامه طباطبائی داده، عبارتی عربی از جلد ششم المیزان را نقل نموده و مینویسد؛ "قلم از ترجمۀ عبارت علامه که در زیر میآورم با توجه به شخصیت والایش شرم دارد."
جدا نمیتوان از این سنخ بی اخلاقی که با روحیه پژوهش در تضاد است اظهار شگفتی نکرد!
بحثی که علامه طباطبایی در تفسیر "المیزان" در طول ۲۰ صفحه طرح نموده ، ایشان آمده سه سطر آن را انتخاب کرده و با تغییر روشن در معنا و مفهوم آن چنین نتیجه گرفته که علامه بر این نظر است که؛ "بشر غیر از اسلام همان حیواناتی هستند که روی زمین میچرخند و فساد میکنند!"
برای دستیابی به تفکر علامه طباطبائی در موضوع انسانیت و حرمت انسانیت ؛ مطالب ذیل را مورد توجه قرار دهید؛
برای ارزیابی تفکر یک اندیشمند درباره یک موضوعی لازم است مبانی فکری آن شخصیت بررسی شود و سپس خود بخود صحت و سقممطلبی را به او نسبت داده میشود ، نمایان خواهد شد.
علامه طباطبایی در جلد ششم تفسیر "المیزان" صفحه ۳۴۳ به مبنای فکری خود و برداشت خویش درباره "حرمت جان و مال و آبرو وشخصیت آدمی" چنین تصریح میکند: "شریعت احترام هر انسانی را واجب دانسته است ، خواه آن انسان مالک باشد و یا زیر دست، خواه حاکم باشد و یا یک شهروند، خواه فرمانده باشد و یا سرباز ، و خواه خادم باشد و یا رئیس، همگان در زندگی و حیات خویشتن؛ داری تساوی بوده و هیچ امتیازی کسی بر کسی ندارد و همه انسانها مال و جان و آبروی شان دارای حرمت است و از همه حقوق بهرمند هستند. و ضروری است که باید به انتخاب و درک و شعور آنان احترام گذاشت. و در اسلام حتی والی و حاکم نیز ؛ دارای ولایتی بیش از آنچه که اسلام در محدوده اجرای احکام و حدود شرعی به مقتضای رعایت مصالح عمومی جامعه اسلامی قرار داده، حق ورود ندارد."
این محورِ تفکر علامه طباطبائی در رابطه با "انسان و انسانیت" است که بسیار روشن و واضح است.
علامه طباطبائی بعداز روشن نمودن مبنا و محور تفکر اسلامی درباره "انسان و انسانیت" به این مطلب میپردازد که اگر کسی محور شخصیت و زندگی او از درون استکباری بود و در نتیجه در متن اجتماع کارش افساد باشد، یعنی؛ با همه همتش به دشمنی با انسانیت قیام کند و در این مسیر به هیچ تعهد و قراردادی پای بند نباشد و به کوچک و یا بزرگ رحمی نکند و بر هر کسی تیغ کشیده و بنایش بر "نابودی انسانیت" و انقطاع نسل انسانیت باشد، چنین شخصی با چنین شخصیت و رفتاری از حرمت و احترام لازم بیرون است و دیگر احترام انسانی شایسته او نیست ..."
روشن است که این سخن علامه طباطبائی ربطی به مسلمان و غیر مسلمان ندارد و هرکسی دارای این چنین معیارهای پلیدی و افساد و خونریزی و جنایت است از حوزه انسانیت خارج است . و این سخن کاملا منطبق بر فطرت سلیم آدمی است. کدام انسانی به مانند هیتلری که کافر است و صدام که به اسم مسلمان است ؛ مارک انسانیت می نهد؟!
نکته قابل دقت اینجاست که ؛ علامه طباطبائی از مدار ادب خارج نشده تا چنین بنویسد که: "بشر غیر از اسلام همان حیواناتی هستند که روی زمین میچرخند و فساد میکنند!" بلکه با عبارتی مودبانه تصریح میکند: "نمیتوان به وی ، نگاه انسان داشت و باید مانع از افساد و تباهی او در جامعه شد."
سخن آخر؛
این روزگار؛ روزگاری است تقطیع عبارات و تحریف مفاهیم به وفور دیده میشود! پس نباید و نمیتوان به سادگی به نوشته ها و نقل قولهائی که از بزرگان در فضای مجازی مطرح میشود، اعتماد نمود. راه درست و اندیشمندانه مراجعه به اصل متون و منابع بوده و یا سوال و پرسش از اهلش میباشد.
هادی سروش
پرستش در مستی است در کیش مهر
برونند زین حلقه هوشیارها
علامه طوری صورت به ضریح امام حسین علیه السلام می مالیدند که انگار فرد امی و پیشه ور بودند چرا که علم به همه قوت عاملی در کبر و غرور خواهد ولو اندک