دکتر فرشاد مؤمنی، اقتصاددادن برجسته کشور چند روز قبل در مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم مباحث کلان اقتصادی قابل توجهی را مطرح کرد. به لحاظ اهمیت، بخشهایی از این جلسه را که یادداشت کردم، ملاحظه میفرمایید:
بنیه تولید ملی به شدت دچار ضعف شده و بی سابقه ترین صنعت زدایی طی 50 سال گذشته رقم خرده و حکومت در بدترین وضعیت مالی قرار گرفته است.
شعارهای زیادی علیه نظم بین الملل داده می شود اما روز به روز وابسته تر از گذشته شده ایم.
تحریم به عنوان براندازی رژیم مستقر، برای اولین بار است که مطرح می شود، در حالی که تا به حال تحریم به عنوان تأدیب برای هر کشور دیگری مطرح می شده است. تحریم کنندگان با دست رو بازی قمار می کنند و ما از داخل به آنها پاس گل می دهیم. استراتژی آنان پیش رو قراردادن فروپاشی از درون است و سازوکار عملیاتی آن را تهیه کرده و از گزینه نظامی بهره نمیبرند. در این فرایند، اتخاذ سیاستهای کاذب و تکراری و تورمزا و اشتغالزدا اجتناب ناپذیر است.
تورمِ نامتعارف، به جز فرو ریختن بنیه تولید، در شیوه حکمرانی و کیفیت زندگی مردم، هم راستا با جرم و جنایت، طلاق، بزهکاری اجتماعی و... پدیدار می شود.
افراد ذی نفوذ و پر نفوذ، هزینه میکنند تا سیاستهای تورمی استمرار داشته باشد. حاکمیت، گاهی بایستههای بقای خودش را نیز رعایت نمیکند. یک از حیاتیترین کارها در ایران شناسایی کانونهای باز تولید تورم و مانعین از توسعه است.
بحث کنترل و مدیریت نرخ ارز طی 30 سال گذشته 350 میلیارد دلار از سرمایه کشور را دود کرده و به هوا رفته است و هنوز ادامه دارد.
یکی از کانونهای اصلی سوداگری اقتصاد، تصدیگری و سرمایهگذاری روی مستقلات شهری، زمین و مسکن بوده و وزات مسکن طی گزارشی در سال 93 می گوید: 30 سال گذشته معادل 200 میلیارد دلار فقط اتلاف منابع در بخش مسکن داشتهایم.
در کنار اتلاف منابع، تسلسل فساد هم وجود دارد و جایگاه پاکدستی اقتصادی ایران در میان دیگر کشورهای جهان، باعث شرمندگی است.
اندیشه توسعهگرا میگوید کانونهای اصلی باز تولید فساد و اتلاف سرمایه باید شناسایی شود. برخی، ساحت سیاست استبدادی را باعث شکلگیری چرخه شومی میدانند که باعث ناکارآمدی و مشروعیتزدایی خواهد شد.
در سال 95 وزرات کشور اعلام خطر کرد که شدت بیاعتمادی میان حکومت ـ مردم و مردم ـ مردم، به جایی رسیده است که به مرحله امتناع همکاری رسیده و از دستاوردهای معجزه همکاری جامعه محروم میشویم. بودجهای که در خشونت خرج میشود باید برای به دست آوردن اعتماد و معجزه همکاری مردم هزینه شود.
خود فریبی و دیگر فریبی یکی از مشخصهها و معضلات جوامع عقب مانده از توسعه است.
از یک دستی قدرت اظهار شادمانی میکنند! اما راه نجات، توزیع عادلانه قدرت است. زور و قدرت غیر علم، بیش از زور و قدرت علم است و باید مطالبه کرد که زور دانایی و توانایی از قدرت غیر علم و ناتوانایی، بیشتر شود.
با اینکه همیشه از تولید و رفع موانع تولید سخن گفته میشود اما روز به روز این کشتی بیشتر از قبل به گِل مینشیند.
در تصمیمات کلان، حداقل باید سه مؤسسه پژوهشی مستقل آنرا بررسی کرده و پشتیبان آن باشند و به 15 پرسش بنیادین پاسخ دهند.
شادمانی از یک دست شدن قدرت، یعنی عدم توازن در توزیع قدرت که پیامدهای امنیتی، اجتماعی، تسلسل مشکلات و آسیب پذیری کشور در مقابل مطامع خارجیهاست.