کد خبر: ۲۸۲۶۶
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۲-19 November 2021
ویژگی حکومت جبار امویان را می توان در چند امر خلاصه کرد.
۱ -  از میان بردن ارزش های اسلامی (زهد، تقوا، وارستگی، علم و فضیلت، پیشگام بودن در اسلام و ایمان و مانند این ها)؛

۲ - احیای سنت های جاهلی و روی آوردن به تجملات پر هزینة سلاطین ساسانی و فراعنة مصر و قیصرها، مانند ساختن کاخ های پر زرق و برق[۱]و هر گونه اسراف و تبذیر؛[۲]

۳ - پنجه افکندن بر بیت المال مسلمین و هزینه کردن آن در اموری که تنها پایه های حکومت آن ها را تقویت می کرد و نه تنها سودی به حال جامعة اسلامی نداشت، بلکه شلاقی بود بر پشت مستمندان، و همچنین بخشیدن پول های کلان به دار و دستة فاسد و تبهکارشان و محروم ساختن مستحقان واقعی بیت المال؛

۴ - مسلط ساختن جمعی از اوباش و افراد بی ایمان و بی سر و پا و بی تقوا بر سر مردم و عقب زدن چهره های پاک و باتقوا از صحنة اجتماع و خانه نشین کردن صحابه و یاران پیامبر صلی الله علیه و آله[۳]؛

۵ – اختناق و فساد و ظلم بی حساب و مبارزة بی رحمانه با هر چیز و هر کس که در مسیر خودکامگی آن ها قرار می گرفت.[۴]

سرانجام، مردم مسلمان از این وضع به تنگ آمدند و قیام ها پشت سر هم شروع شد و بیشتر این قیام های خونین مخصوصاً از داستان طف و وقایع کربلا الهام می گرفت. اموی ها با قساوت و خشونت بی نظیری به سرکوب این قیام ها برخاستند، تا این که سرانجام با قیام ایرانیان و رزمندگان شجاع خراسان به سرکردگی ابومسلم، این شجرة خبیثه به مصداق ((اجتثّت من فوق الارض ما لها من قرارٍ))[۵] ریشه کن شد و به زباله دانی تاریخ افتاد.

۱. جرج جرداق می نویسد: «بارزترین نمونة امویین برای نشان دادن صفات و روحیة بنی امیه، معاویة بن ابی سفیان است. ما وقتی که دربارة او دقت کنیم، می بینیم که او از اخلاق اسلامی فاصلة بسیار داشت، لباس ابریشمی می پوشید و در ظرف طلا و نقره غذا می خورد و هنگامی که ابو درداء به او می گوید: از رسول خدا علیه السلام شنیدم کسی که در ظرف طلا و نقره غذا بخورد، شکم او را از آتش جهنم پر می کنند، در پاسخ، بدون هیج ملاحظه ای می گوید: اما من اشکالی در این کار نمی بینم!» (الامام علی، ج۴، ص۷۷۵).

۲ . معاویه، بنیان گذار رژیم اموی، خلافت اسلامی را به سلطنت موروثی به سبک پادشاهان ایران و روم تبدیل کرده بود. پروفسور استاسیلاس کویارد فرانسوی می گوید: «معاویه کاخ با عظمتی در شهر دمشق برافراشت و تخت خلافت را در تالار آن برای جلوس خود گذاشت و به رسم شهریاران بیگانه، دربانان و سرایدارانی در آن جا برگماشت. و هنگامی که بیرون می رفت یک دسته پاسبانان مخصوص (اسکورت) گرداگردش را گرفته، برای نگاهداری وی به دنبالش می رفتند. معاویه پسرش یزید را جانشین تاچ و تخت خود نمود» (سازمان های تمدن امپراتوری اسلام، ص۱۸-۱۹ ).

از این جا بود که عمر به او می گفت: «تو کسرای عرب هستی» و خودش نیز در برخی مجالس خصوصی از حکومت خود با ملک و پادشاهی تعبیر می کرد (تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۲) و بعضی از کسانی که به حضور وی بار می یافتند، به عنوان پادشاهی به او ادای احترام می نمودند (همان، ج۲، ص ۱۹۳).

خلفای اموی تجمل پرستی و اسراف در بیت المال را جزء برنامة خود قرار داده بودند و کارگزاران و مأموران آن ها نیز همین رویه را داشتند و این روش در تمام شئون دولت، در میان کارکنان معمول شده بود.

ابن خلود می نویسد: «حجاج بن یوسف برای آن که ختنه سوران باشکوه برای پسرش برپا کند، از ایرانیان دربارة بزرگ ترین جشن هایی که دیده بودند، پرسش می کرد و آنان از مراسم جشن های پرخرج و پرتجمل که دیده بودند، برای او تعریف کردند. او هم به تقلید آن ها چنان جشن باشکوهی برپاداشت!» (مقدمة ابن خلدون، ج۲، ص۲۴۰).
۳ . در عصر خلیفة سوم عمار را آن قدر کتک زدند که غش کرد و ابوذر را به شام و ربذه و اشتر و صعصعه را به شام و یمن تبعید کردند و بعداً در زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس کار بالا گرفت.

معاویه حجربن عدی و عمربن الحمق را کشت و دستور داد هر که شیعة علی است، اگر لعن علی علیه السلام نکند، باید کشته شود (النصائح الکافیه، ص ۷۱، ۸۲، ۸۹، ۹۱، ۱۲۲و ۱۲۳؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۳، ص ۱۴ – ۱۷؛ مروج الذهب، ج ۳، ص ۶۹، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص ۱۸۷ – ۱۹۴).

۴ . در دو حکومت وحشت انگیز اموی که نزدیک به هفتاد سال طول کشید، جنایات و مظالم اموی ها به حدی بود که اگر به تفصیل بیان گردد، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود، از قساوت و خشونت امویان داستان های بسیار شگفت انگیزی در تاریخ آورده اند که حکایت ذیل نمونه ای از آن هاست. مسعودی می نویسد: مردم اصفهان چند سال نتوانستند خراج مقرر را بپردازند. حجاج، عربی بدوی را به ولایت آن جا گماشت و از او خواست که خراج اصفهان را گردآوری کند. 

اعرابی چون به اصفهان رفت، چند کس را ضامن گرفت و ده ماه به آن ها مهلت داد. چون در موعد مقرر خراج را نپرداختند، آن ها را که ضامن بودند، بازداشت و خراج را مطالبه کرد. آن ها باز اظهار عدم توانایی نمودند. اعرابی سوگند یاد کرد که اگر خراج را نیاورند، آنان را گردن بزند. یکی از آن ها پیش او رفت و اعرابی دستور داد تا گردنش را بزنند و بر آن نوشتند: فلان بن فلان، بدهی خود را دادی! پس فرمان داد تا آن سر را در کیسه ای نهادند و بر آن مهر زد و دومی را نیز چنین کرد. مردم ناچار از هر طریق که بود، خراجی را که بر عهده داشتند، جمع کردند و ادا نمودند (مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۸۰، چاپ قاهره).

دربارة دوران حکومت حجاج بن یوسف که یکی از دژخیمان رژیم منفور اموی بود و استیلای او بر مردم به منزلة تازیانة عقوبت و شکنجه تعبیر می شد، داستان های هولناکی نقل کرده اند که مایة نفرت هر انسانی است. مؤلّف تجارب السلف می گوید: در زندان او چند هزار کس از قاریان قرآن و فقها و بزرگان محبوس بودند و گفته بود تا به آنان آب آمیخته با نمک و آهک بدهند! (تجارب السلف، ص ۷۵). 

از رسوایی های بزرگ امویان خشونت و قساوتی بود که دربارة زیدبن علی و فرزندش یحیی بن زید نشان دادند. آنان جنازة زید را از قبر بیرون کشیدند و سرش را جدا کردند، آن گاه به دمشق و از آن جا به مکه و مدینه بردند و بدنش را به دار آویختند و سه سال هم چنان بر سر دار بود! پس از آن، بدنش را پایین آوردند و آتش زدند و خاکستر او را در فرات ریختند (مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۱۷ – ۲۱۹؛ تاریخ یعقوبی ج ۳، ص ۶۶).
۵ . ابراهیم / ۲۶.
 


پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان