سوالی که ممکن است مغز بعضیها را درگیر خودش کند؛ ما در این مقاله سعی داریم بهصورت مفصل به آن بپردازیم و سوالات دیگری هم که در همین چهارچوب ایجاد میشوند، را مطرح کرده و به آنها پاسخ دهیم.
دو سوال کلی وجود دارد:
١. چرا خدا انسانهای جهنمی را خلق کرد در حالی که میدانست جهنمی هستند؟ پس خدا مسئول جهنمی شدن آنان است.
٢. قبول کردیم که انسانها با اختیار خود جهنمی میشوند و آنها مسئول اعمالشان هستند، اما چرا خدا که از اول میدانست این افراد با اختیار خود جهنم را انتخاب خواهند کرد، آنها را خلق کرد؟
ابتدا باید بدانیم که انسان با اختیار خودش اعمال را انجام میدهد و مسئول سرنوشتش است. پس جهنمی شدن او طبق تصمیمها و کارهایی است که با اختیار خودش آنها را انجام داده است و اگر وارد جهنم شود نباید هیچ کسی غیر از خودش را سرزنش کند. خداوند راه درست و غلط را به انسان نشان داده (شمس/٨) و پیامبران را برایش فرستاده و دین و برنامه مورد تایید خودش را هم فرستاده است (آلعمران/١٩ ) و اگر کسی آن را انتخاب نمیکند، مسئولیتش با خودش است نه خداوند. (نساء/۱۶۵ - جاثیه/١۵ - روم/۴۴)
بلاتشبیه مانند معلمی که به دانشآموزان چیزی که لازم است را یاد میدهد و بعد در امتحان از آنها انتظار دارد هر کسی در حد تواناییاش پاسخ دهد، حال اگر عدهای از دانشآموزان به سخنان معلم توجه نکنند، عدهای اصلا ورقه امتحانی را پاره و به معلم بیاحترامی کنند، بهنظر شما اینجا مسئول مردود شدن دانشآموزان، معلم است یا خود آن دانشآموزان؟
پس تا اینجا معلوم شد که مسئول اصلی اعمال انسان، خودش است که با اختیار خودش این کارها را انجام میدهد. اما سوالی که ایجاد میشود این است که خدا از ابتدا میدانست که عدهای جهنمی میشوند چرا آن جهنمیها را خلق کرد یا سوال را اگر به گونهای دیگر بپرسیم اینکه خدا میدانست اگر به انسانها اختیار بدهد عدهای با اختیارِ خود کار بد میکنند و با اختیار خود جهنمی میشوند پس چرا به افراد جهنمی، این اختیار را داده است؟
از کسی که این سوال را مطرح میکند باید پرسید خب خداوند چه کار میکرد؟
(البته این ما نیستیم که برای خدا تعیین تکلیف کنیم بلکه اوست که انسانها را بازخواست میکند و کسی نمیتواند او را بازخواست نماید و اصلا انسان در حدی نیست که از خدا سوال کند.
لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ (انبیاء/۲۳)
خدا بخاطر آنچه انجام میدهد، مورد سوال قرار نمیگیرد و انسانها هستند که مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
اما در این مقاله برای روشن شدن قضیه، انواع خلقتها را بررسی میکنیم تا بخشی از حکمت خداوند را بدانیم)
در دو بخش خلقت، سوال پیش میآید: یکی در مورد خلق بهشت و جهنم و دیگری در مورد سرانجام انسانها است که چگونه باشد.
برای خلق بهشت و جهنم یا خلق انسانهای بهشتی و جهنمی سه مدل وجود دارد:
١. فقط بهشت را خلق میکرد. یا فقط انسانهایی که بهشتی میشوند را خلق میکرد.
٢. فقط جهنم را خلق میکرد.
۳. هم بهشت و هم جهنم را خلق میکرد و هر کسی بر طبق اعمالش محاسبه شود.
فقط خلق کردن بهشت چند اشکال دارد:
یکی اینکه امتحان بیمعناست چون از اول نتیجه معلوم است و همه بهشتی هستند و این با عدالت خدا هم در تضاد است که خوب و بد و پاک و ناپاک را مانند هم قرار دهد! (ص/٢٨ - جاثيه/٢١)
مانند سوالات امتحانی است که گزینه غلط در آن نباشد و هر گزینهای را انتخاب کنید و حتی اگر گزینهای را هم انتخاب نکنید باز شما قبول هستید! چنین آزمایشی کاملا بیمعناست و افرادی که درس میخوانند از افرادی که درس نمیخوانند، جدا نمیشوند.
نبود جهنم باعث میشود انسان از تلاش و انجام کارِ خوب هم سست شود چون یکی از دلایل ترک بدی و همچنین انجام خوبی، وجود جهنم است و اگر نعمت بهشت و عذاب جهنم هر دو با هم باشند بیشترین انگیزه و دلیل را در انسان برای انجام کارهای خوب ایجاد میکند. (انسان/١٠)
مورد دیگر اینکه هر چیزی با تضاد و مخالفش، معنا و مفهومِ قابل درک دارد. ما چرا وجود نور را درک میکنیم؟ چون تاریکی هم وجود دارد و با دیدن تاریکی، ارزش و وجود نور را کامل احساس میکنیم. با وجود ناآرامی و آشفتگی است که ما نعمت آرامش را درک خواهیم کرد. با وجود بیماری است که ما نعمت سلامتی را درک میکنیم. (و این یکی از دلایل وجود شر در دنیا نیز میباشد) و با وجود جهنم است که بهشتیان بهصورت کامل، نعمت بهشت را درک میکنند.
مورد دیگر اینکه بهشت باید اوج نعمت و لذت باشد اما هرچقدر هم این نعمت کامل باشد، اگر جهنمی نباشد باز هم ناکامل است چون بخشی از خوشی در بهشت، نجات از جهنم و بخش دیگر بدست آوردن بهشت است و اینها مکمل هم هستند. (فاطر/٣٣الی٣۵)
برای همین هم است که همه انسانها وارد دروازههای جهنم میشوند (مریم/٧١) و خداوند متقیان را آنجا نجات میدهد و به بهشت وارد میکند تا بعد از مشاهده دردناکترین شرایط، وارد آرامش بهشت شوند و آن اولین لحظاتِ قدم زدن در بهشت و نگاه به سختیهایی که انسان در زندگی و بعد از مرگ پشت سر گذاشته است، آرامش و لذتی وصف ناشدنی را به انسان میدهد. (آلعمران/١٨۵ - انعام/١۶)
همچنین جهنم نیز اینگونه است بخشی از عذاب آن، خودِ جهنم است و بخش دیگر، از دست دادن و محروم بودن از نعمتهای بهشت. و این یعنی اوج و بالاترین درجه از خوشی و ناخوشی که با نفسِ سیریناپذیر انسان مطابقت کامل دارد و مجازات یا پاداش عادلانه همینگونه باید باشد که با نفسِ انسان، سازگار باشد.
فقط خلق کردن انسانهای بهشتی (یعنی فقط خلق کردن کسانی که با اختیار خود بهشت را بدست میآورند و اینکه خداوند کسانی که با اختیار خود جهنم را بدست میآورند، خلق نمیکرد) هم دارای همان اشکالات گفته شده برای "فقط خلق کردن بهشت" است.
دیگر امتحان هم معنایی نداشت. همه، پیامبران را تصدیق میکردند و کافر و مشرکی وجود نداشت و کارها و اعمال انسانِ مومن، آن ارزشی را نداشت که با وجود کافران و مشرکان و پیروی نکردن از آنان وجود دارد. و اصلا غیر از آن قابل تصور نبود و دیگر این نه امتحان بود و نه ابتلا! و اگر هم امتحانی بود آن امتحان در درجهای نبود که انسان، واقعیتِ وجودی خود را نشان دهد و آزمایش و ابتلا به کاملی دنیای ما نمیبود و نوع ابتلا و آزمایش ناقص و ناکامل بود. دنیای ما، کاملترین نوع آن برای انجام ابتلا و آزمایش است. (کهف/٧ - ملک/٢ - عنکبوت/٢ و...)
ممکن است بعضی بپرسند خلق انسانهای جهنمی، استفاده ابزاری از آنان است و به آنان ظلم شده است همچنین عذاب دادن آنها با صفت ارحم الراحمین خدا در تضاد است.
در پاسخ میگوییم که این افراد، جهنمی خلق نشدهاند بلکه با اعمالِ اختیاریِ خودشان جهنمی میشوند. و اصولا واژه "خلق انسان جهنمی" دارای اشتباه معنایی است چون از اول جهنمی نمیشود بلکه این انسان است که با اراده و اختیار خودش، باعث بهشتی یا جهنمی شدن خود میشود. (یونس/۴۴)
فقط نعمت یک روز زندگی و وجود داشتن، بالاتر از هر نعمتی است و این نعمت را کسی درک میکند که بداند چند روزی بیشتر از عمرش باقی نمانده است. انسانی که در دنیا این فرصت عظیم به او داده شده تا نعمتی عظیم و تمام نشدنی (بهشت) را بدست بیاورد در حق او لطف بزرگی صورت گرفته است. اما او با پشت کردن به خالق و برنامهاش آن را نادیده میگیرد. در حالی که در دنیا لطف و رحم خدا شاملش شده و با وجود انواع نافرمانیها بازهم خدا به او فرصت بازگشت میدهد و سریع او را از میان بر نمیدارد.
در دنیایی که خدا صاحب آن است زندگی میکند از هوایی که خدا خلق کرده، نفس میکشد و از آبی که خدا خلق کرده مینوشد و کلا تمام ذرات وجودش (مادی و معنوی) را خدا خلق کرده و این نظم و دقت را برای خلق او و جهان اطرافش از ریزترین ذرات تا تمام سیستمهای عظیم به کار برده است اما او در مقابل تمام این لطفهای خداوند در حقش، در مقابل او گستاخی میکند و پاسخ او را نمیدهد و برنامهاش را نمیپذیرد. پس انسان، مسئول اعمالش است و باید برای کارهایی که در دنیا و طول زندگیاش انجام داده است، پاسخگو باشد.
شدیدترین نوع عذابدادن کافران در جهنم هم ربطی به رحم خدا ندارد چون رحمت خداوند در قیامت فقط شامل مومنان میشود و برای کافران در قیامت هیچ رحم و شفقتی وجود ندارد و فقط غضب خداوند برایشان است. رحمت و لطف در دنیا شامل حال کافران شده است اما عدالت خدا حکم میکند چنین رحمتی برایشان در قیامت وجود نداشته باشد چون آنها با کفرشان ورقه امتحانی را پاره کردهاند. (فتح/۶ - عنکبوت/٢٣ - مائده/٣۴-٣۶ - یونس/٧٠)
فقط خلق جهنم هم مانند فقط خلق بهشت، با عدالت خدا در تضاد است و گمان نکنم کسی موافق این خلقت باشد مگر افراد سادیسم. (اختلال روانی که فرد بدون دلیل، از آزار دادن دیگران لذت میبرد)
پس کاملترین و بینقصترین نوع خلقت برای سیستم جزا و پاداش، وجود بهشت و جهنم با هم است و مکمل هم هستند.
برای عاقبت انسانها هم چند مدل وجود دارد:
١. همگی بهشتی باشند.
٢. عدهای بهشتی و عدهای جهنمی باشند.
۳. عدهای بهشتی باشند، عدهای هم نابود شوند و حسابرسی نداشته باشند.
موارد دیگری هم وجود دارد که اشتباه بودن آنها بدیهی است مثل اینکه همگی برای همیشه جهنمی باشند یا موقتی بودن بهشت و جهنم و سپس به نیستی و عدم رفتن که با نفس و فطرت انسان سازگاری ندارد و نعمتی که محدود باشد، هرگز آرامش مطلق را به همراه ندارد. [البته موقتی بودن جهنم برای مومنان گناهکاری که خدا آنها را نمیبخشد وجود دارد که بعد از عذاب دیدن و پاک شدن گناهانشان، وارد بهشت میشوند]
اگر همه انسانها بهشتی باشند این موضوع با عدالت خدا در تضاد است و دیگر خوب و بد هم معنایی نخواهد داشت چون سرنوشت همه در آخر یکی است.
اگر عدهای بهشتی باشند و عدهی دیگر نابود شوند و عذاب و حسابرسی نداشته باشند، این هم با عدالت خداوند در تضاد است چون افراد بدکار و نافرمان، بدون اینکه هیچ مجازاتی در انتظارشان باشد، به نیستی میروند! کسانی که ممکناست باعث شده باشند افراد دیگری هم بهشت و آن نعمتهای ابدیاش را از دست داده باشند مگر غیر از عذاب جاودان چیزِ دیگری میتواند حقشان باشد؟! (جاثیه/٢١ - یونس/۵۴)
همچنین اشکالات و کمبودهایی که در بخش "فقط خلق کردن بهشت" گفته شد، برای این موضوع هم وجود دارد.
بعد از اینکه توضیح داده شد فقط خلق کسانی که بهشتی خواهند شد، بیمعنا است و امتحان و آزمایش برای آنها معنایی ندارد و باعث ناقص بودن امتحان میشود، بعضیها سوال دیگری در این مورد میپرسند که شما فرض کنید محصولی دارید و این محصول بسیار پرکاربرد است و نهایت آسایش را برای مردم فراهم میکند اما میدانید و مطمئن هستید که اگر آن را به مردمان شهری بدهید، اکثر آنها استفاده درستی از آن نخواهند کرد و به خودشان آسیب میرسانند، آیا باز هم آن را وارد آن شهر میکنید؟
در پاسخ میگوییم اگر همه چیز تحت کنترل باشد و اگر طبق راهنمایی که به آنها شده عمل کنند هیچگونه خطری برایشان ندارد و به نهایت آسایش و لذت میرسند، قطعا چنین کاری را خواهیم کرد. بیرحمی زمانی است که ما وسیله را به آنها بدهیم اما نوع استفاده درست از آن را آموزش ندهیم و آنها به خود آسیب بزنند. اما وقتی میگوییم اگر طبق مواردی که گفته شده، پیش بروید هیچ خطری برایتان نیست، آیا این بیرحمی است یا کسانی که طبق دستورعمل جلو نمیروند بیعقل و بیشعور هستند؟
چرا باید مردم را از این اختراع بینظیر محروم کنیم بخاطر افرادی که طبق راهنمایی عمل نمیکنند و خودشان را عاقلتر میدانند در حالی که این اطمینان به آنها داده شده که اگر طبق دستورعمل، اقدام کنند بهترین و آسودهترین زندگی را خواهند داشت؟
در خلقت، کیفیت مهم است نه کمیت (تعداد). اگر امتحانی برگزار شود که در آن یک میلیون نفر شرکت کنند اما ده هزار نفر تلاشگر از آن بیرون بیایند، این امتحان ارزشش را دارد و بعد از آن باعث ایجاد شغلهای مختلف و آن همه مزیتها میشود و ما هرگز بخاطر درس نخواندن بقیه، امتحان و کلا پروسه تحصیل را تعطیل نمیکنیم. البته در امتحان زندگی، محدودیتی هم در تعداد قبولشدگان وجود ندارد و هرکسی هم در حد توانایی واقعی خودش تلاش کند، از آن پیروز بیرون میآید. (بقره/٢٨۶) آیا تعطیل کردن پروسه خلقت و این جهانِ بینظیر و عظیم که انسان هر لحظهاش را اگر درک کند بالاترین لطف در حالش شده، عاقلانه است چون عدهای با اختیار خود نمیخواهند از آن موفق بیرون بیایند و یا کلا وجود امتحان را انکار میکنند، آن را تعطیل کنیم؟
اگر انسان فقط یک لحظه وارد بهشت شود آنگاه درک خواهد کرد که پروسه خلقت بزرگترین لطف در حق انسان است و کسانی که طبق دستورعمل، اقدام نمیکنند بزرگترین ظلم را در حق خود کردهاند.
آیا در جهان ما کسی به علت وجود تصادف ماشینها یا سقوط هواپیما، سازنده ماشین و هواپیما را سرزنش میکند و او را شخصی بیرحم میداند یا نقدش را متوجه افرادی میکند که از آن درست استفاده نمیکنند؟
آیا چون بعضیها درست رانندگی نمیکنند ما باید کلا سفر با وسایل نقلیه را تعطیل کنیم و با پا یا الاغ سفر کنیم؟ حال اینها شامل حوادث غیرمترقبه هم میشوند اما برای زندگی، خداوند تضمین کرده که اگر طبق برنامهای که برایش فرستاده جلو برود، او را از وارثان بهشت خواهد کرد. آیا تعطیلی چنین جهانی و عدم خلق آن بخاطر نافرمانی دستهای از انسانها، کار عاقلانه و درستی است؟ قطعا خیر.
سوال دیگری که ممکن است مخالفان بپرسند این است آیا خدا نمیتوانست کاری کند که همه با اختیار خودشان، بهشتی شوند و کارهایشان به گونهای میبود که شایسته بهشتی شدن، شوند؟
این سوال "اجتماع نقیضین" است و اجتماعِ نقیضین، محال است. چون میگوید هم خدا به انسان اختیار بدهد و هم اختیار ندهد!
هم انسان را در انتخابکردنِ اختیاری، آزاد بگذارد هم آزاد نگذارد!
و اگر پروردگار تو مىخواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها (بدون اراده و اختیار) يكسر ايمان مىآوردند پس آيا تو مردم را مجبور مىكنى كه مومن باشند؟! (یونس/۹۹)
خداوند ما را از کسانی قرار دهد که در آخر کار و پس از حسابرسی، این جملات بر زبانمان جاری باشد:
{الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ...} (اعراف/۴٣)
اللهم آمین.
نویسنده: دکتر م.ا.
▪تهیه شده در: «رد شبهات ملحدین»