عمده گرهها و اضطرابات ما در ساحات مختلف بخاطر ضعف در شناخت خداوند متعال است.
خدایی که ما پرستش میکنیم و میخوانیم یک خدای تخیلی است و وجود خارجی ندارد.
گروهی محضر پیشوای ششم مشرف شدند و عرضه داشتند که ما هر چه دعا میکنیم پاسخی نمیشنویم! امام فرمودند: زیرا آن کسی را که میخوانید، نمیشناسید.
انسان باید همتش را بر این بگذارد که خداوند متعال را به درستی بشناسد.
چهارده مکاتبه میان مرحوم سید احمد کربلایی و مرحوم آیت الله غروی پیرامون توحید رد و بدل شد. آیت الله قاضی میگوید از استادمان سید احمد کربلایی سوال شد با اینکه داب و سیره سلاک و اولیای معرفت بر اختصار و سکوت است، چرا شما این نامهنگاریهای مفصل را انجام دادید؟ پاسخ دادند خواستم تا خدای خیالی از ذهن خارج شود. خدایی که فلاسفه از روی قواعد ذهنی خودشان تراشیدهاند و میپرستند، این را میخواستم از ذهنشان خارج کنم.
مرحوم آقای بهاری گفته بودند فلانی عادل کافر است، گفتند یعنی چه؟ گفت: عادل است چون معصیت نمیکند و کافر است چون خدایی را که میپرستد خدا نیست.
ما هم که معصیت نکنیم نهایتش میشویم یک انسان عادل کافر.
حمد کردن، دو معنا داره:
۱. سپاسگزاری. مثلاً ما از کسی که برای ما کاری انجام داده تشکر میکنیم.
۲. ستایش کردن. مثلاً ما شجاعت و قدرت افراد رو ستایش میکنیم. چرا که برتر از دیگران هستند.
یک گام مهم توحید این است که بفهمیم الحمد لله. یعنی اساسا جز خدا رو نمی شود ستایش کرد چون:
شنواترین فرد به حرفهای من هست که به زبان میارم یا ازته دلم میگذره. پس از صفت شنوایی، باید فقط او را ستایش کرد.
مهربان ترین فرد نسبت به تمام موجودات به من هست
قادر ترین است و قدرت بقیه در مقابل او صفر است
صادق ترین است و بهوعده اش که دعاها را مستجاب میکنه، عمل میکنه.
عالم و حکیم ترین است و مصلحت من را بهتر از همه میفهمد
در همه موارد بالا، وقتی خدا را با بقیه مقایسه میکنم، تنها میتوانم. خدا را بستایم.