میلاد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم حادثۀ بسیار عظیمی است و هفدهم ربیع الاوّل روز نزول بزرگترین رحمت الهی است.
چراکه روز تولّد بزرگترین آفریدۀ خداست؛ یعنی خدای متعال در تاریخ آفرینش، آفریدهای به عظمت رسول الله خلق نکرده و نخواهد کرد. بنابراین بزرگترین رحمت الهی در چنین روزی نازل شد.
هفدهم ربیع الاوّل روز میلاد محبوبترین عبدِ خداست و لذا نزد خدا محبوبترین روز شمرده میشود. همۀ برکاتی هم که ما از اسلام، ایمان و ولایت داریم، از رهگذر این مولود و میلاد به دست ما آمد. بنابراین جا دارد انسان در روز هفدهم ربیع الاوّل، روز این حادثۀ خجسته، شاکر این نعمت عظیم باشد.
از آنجا که شکر همواره باید متناسب با نعمت باشد؛ در برابر چنین نعمتی، یقیناً هیچکس توان ادای شکر متناسب را نخواهد داشت؛ نه به این اعتبار که مُعطیِ نعمت، خداست؛ چرا که آن در رابطه با همۀ نِعَم مطرح است و نه به این اعتبار که هر نعمت شکری میطلبد و خود شکر نعمت هم شکر جدیدی میطلبد؛ در نتیجه حقّ شکر قابل ادا شدن نیست.
علاوه بر اینها، به اعتبار عظمت این نعمت، که در تاریخ خلقت، اعظم نِعَم الهیه وجود مقدّس پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است؛ هیچکس توانایی شکر این میلاد و مولود را ندارد.
منتها انسان باید در چنین روزی روحیۀ سپاسگزاری و تشکّر از خدای متعال را برای این عطیۀ بزرگ در سر حدّ توان داشته باشد؛ تا آنجا که میتواند، شاکر باشد و برای فراتر از آن حدّ در پیشگاه الهی اقرار به عجز و شرمندگی کند؛ که نمیتوانیم آنگونه که شایسته است آن شکر را ادا کنیم. تا آنجا که در توان است باید تلاش کرد؛ نه اینکه چون عاجزیم، هیچ تلاشی نکنیم.
در عبادات ظاهری اعتدال مورد تأکید است؛ یعنی انسان در اعمال ظاهریه زیاده روی نکند و اعمال را معتدل انجام دهد؛ ولی در عبادات قلبیه اینگونه نیست؛ در عبادات قلبیه هیچ حدّی وجود ندارد؛ هر چه بیشتر باشد، بهتر است.
عبادات قلبیه مانند معرفت، ذکر، یاد و توجّه به خدا، شکر و روح سپاسگزاری داشتن در پیشگاه الهی است. حکمی که در مورد عبادات قالبیه است، در مورد عبادات قلبیه وجود ندارد.
عبادات قالبیه باید در حدّ متعادل باشد و انسان افراط نکند؛ زیرا خسته و زده میشود و عمل او در اثر افراط در میزان عمل، بی روح و خالی از محتوا میشود؛ امّا در عبادات قلبیه اینگونه نیست؛ هرچه عمل بیشتر؛ بهتر.
لذا چون شکر هم از عبادات قلبیه است؛ تا آنجا که در توان انسان است، باید شاکر باشد؛ ولی در کنار آن هم به عجز از شکر نعمت میلاد پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم مُقّر باشد...
حقیقت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای مخلوق شناخته شدنی نیست و چون «شُکِرُ اِلنعَم دَِرِکُ اِلنعَمِ»، بنابراین چون درک حقیقت و منزلت رسول الله دسترسی پذیر نیست؛ شکر نعمت وجود پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هم دسترسی پذیر نیست.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم علّت خلقت همۀ عالم هستی است. خدای متعال فرمود:
«لَولاكِِ لَِما خَِلَقتِِ اِلاَفلاکَِ»
اگر تو نبودی، عالم و عالمیان را نمیآفریدم.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم علّت ایجاد عالم وجود است؛ همۀ ملائکه، انبیاء و اولیاء از نور ایشان خلق شدهاند؛ همۀ ماسویالله به هدایت پیامبر مهتدی شدند و نور پیامبر بود که انبیاء، اولیاء، ائمّه و ملائکة الله را راهبری کرد.
در حدیثی که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده است، حضرت فرمودند: در آغاز خلقت ما پنج نورِ پاک (یعنی نور پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین، فاطمۀ زهرا و حسنین علیهم السّلام) بودیم؛ خدا را تسبیح، تهلیل، تکبیر و تقدیس میکردیم و جز ما کسی نبود. سپس از نور وجود ما، نور شیعیان ما خلق شد. شیعیان ما از ما تکبیر، تقدیس، تهلیل، تحمید و تسبیح را آموختند. سپس از نور شیعیان ما ملائکة الله خلق شدند و ملائکة الله در عالم انوار از شیعیان ما تکبیر، تقدیس، تهلیل و تسبیح الهی را آموختند.
بنابراین در این عالم هر کس از ملائکة الله، اولیای خدا، انبیای عظام، مؤمنان، صالحان و برجستگان راه توحید ، به معرفت الله، ایمان، تقدیس، تسبیح، تحمید، تکبیر و تهلیل الهی راه پیدا کرده است، از برکت نور وجود پیامبرخاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم است.
به تعبیر قرآن کریم پیامبر خاتم کسی است که شرط پیامبر شدن سایر انبیاء اقرار به نبوّت ایشان بود.
قرآن کریم به صراحت بیان میکند که ما در عالم ذر و میثاق، ابتدا از همۀ انبیاء بر اقرار به پیامبری پیامبر اکرم و ولایت اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السّلام پیمان گرفتیم؛ سپس منصب پیامبری را به انبیاء و رسل دادیم.
به تعبیر قرآن، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم خُلقِ عظیمند و در کتب آسمانی و منشورهای الهی، تنها کسی هستند که از نظر خُلق به عظمت یاد شدهاند.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم کسی بودند که هر پیامبری که مبعوث میشد، بشارت بر ظهور ایشان در آخرالزّمان، جزء کارنامه و برنامۀ آیین و مکتب آن پیامبر بود.
پیامبر اسلام پیامبری هستند که کتاب ایشان مُهَیمِن بر همۀ کتابها و گواه و شاهد تمام آنهاست.
کتاب ایشان امّ الکتب است؛ یعنی همۀ کتابهای آسمانی از کتاب ایشان منشاء گرفته است و خدای متعال گوشهای از معارفی را که در کتاب ایشان است، در سایر کتابهای آسمانی در دسترس بشر قرار داد.
به تصریح قرآن، پیامبر اکرم «رَحْمَةً لِلْعَالَمِین» هستند. یعنی تنها رحمتی بر مؤمنان و مسلمانان نیستند؛ همۀ عالمیان و تمام مخلوقاتِ خدای متعال از رهگذر وجود پیامبر خاتم است که رحمت الهی شامل حالشان میشود؛ چه رحمت رحمانیّۀ خدا، که رحمت واسعۀ او در این عالم است و چه رحمت رحیمیّۀ خدا، که رحمت خاصّۀ او برای مؤمنان و دوستانش در هر دو عالم است. پیامبر «رَحْمَةً لِلْعَالَمِین» هستند.
در قیامت هم پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند که صاحب لواء حمدند؛ پیامبر اکرم هستند که صاحب مقام وسیلهاند و پیامبر اکرم هستند که صاحب شفاعت عظما هستند.
بنا به احادیث فراوانی که داریم؛ فردای قیامت امّتهای همۀ انبیاء برای نجات از شرایط مخوف و هولناک قیامت دست به دامن پیامبر خودشان میشوند؛ امّت عیسی علیه السّلام دست به دامن عیسی علیه السّلام، امّت موسی علیه السّلام دست به دامن موسی علیه السّلام و امّت سایر انبیاء هم دست به دامن پیامبران خودشان هستند؛ امّا همۀ انبیاء اظهارعجز میکنند؛ امّتهای خودشان را با خود برمیدارند و خدمت پیامبر اکرم میآیند و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند که با مقام عظیم شفاعتی که خدای متعال به ایشان عنایت فرموده است، سَرسلسله جُنبان جریان شفاعت در قیامت خواهند بود.
عظمت این نعمت، روشن و ضرورت شکر این نعمت، بسیار آشکار است؛ لذا باید روز هفدهم ربیع الاوّل را انشاءالله با توجّه بسیار زیاد، قدر بدانیم و بزرگ انگاریم.
استاد مهدی طیّب
اهلولا