بارها درباره خواص سنگهای تزئینی مطالبی شنیدهایم. افرادی برای رفع شدن مشکلات و بنبستهای مادی و معنوی دست کردن انگشتری با سنگی خاص را توصیه میکنند و همراه با بیان این خواص این سنگها، ریزهکاریهای نجومی و رَمالی را در برش یا حکاکی آنها ضمیمه میکنند.
بیان این توصیهها برای دینداران غالبا با یک روایت همراه میشود. اما خواص بیان شده برای سنگهای تزئینی در روایات را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
۱. وجه تزئینی سنگها و تاثیر روانی که این موضوع بر زندگی افراد دارند. مثلا کسی که سنگهای تزئینی همچون عقیق و فیروزه و... بر دست میکند به زندگی خوب و زیبازیستن اهمیت میدهد و این امر موجب دوری فقر از او میشود. افزون بر این، پوشش انگشتر با سنگهای تزئینی، او را محل توجه دیگران قرار میدهد و نفوذش را میان مردم بیشتر میکند.
۲. خواص معدنی که شاید بعضی از این سنگها داشته باشند و قابل ارزیابی آزمایشگاهی و مادی است.
۳. خواص تکوینی که برای این سنگها بیان میشود و جز خواص ماوراءالطبیعه آنها است.
توصیف این خواص، گاهی از تاثیرات جزئی و ناقص بر زندگی آغاز میشود و به تاثیرات تامه و کامل بر زندگی آنها میرسد، آنگونه در این توصیفات، وجود یک سنگ تزئینی، عامل خوشبختی فرد بیان میشود.
قاطبهی روایاتی که دسته سوم از خواص سنگها را بیان میکنند نامعتبر هستند و از طُرُق قابل اطمینان به دست ما نرسیدهاند. پس این خواص قابل اثبات نیستند و نباید توجه به آنها را امری دینی تلقی کرد.
اما از جهتی میتوان بیان و توجه به این خواص را مردود نیز دانست؛ خصوصا خواص تام و گستردهای که برای آنها بیان میشود. چون بسیاری از توصیفهای تکوینی که درباره سنگهای تزئینی بیان میشود، با توصیههای قرآن درباره توکل و توسل به خداوند و راهگشایی به وسیلهی معنویت اصیل، تزاحم دارند.
این گونه توصیفها نوعی معنویت شانسمحور را ترویج میکنند که فرد حداقل برای رستگاری مادی به یک سنگ متمسک میشود، و این عمل نوعی شرک خفی است. اگر کسی واقعا به تعابیری همچون: (حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ) (نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیر) اعتقاد داشته باشد، میداند که راهکار رستگاری مادی و معنوی تمسک به سنگها نیست.
به هر حال، در میان دینداران عدهای هستند که باورشان به سنگهای تزئینی قویتر از باور به اصول قطعی معنوی است.
توجه به اشیاء شانسآور، سنگها و حرزها در میان غیر دینداران نیز وجود دارد بلکه در میان آنها پررنگتر است چون کسی که از معنویت اصیل فاصله گرفت، به معنویتهای غیراصیل متمسک میشود.(الغريق يتشبث بکل حشيش؛ غرق شونده، به هر شاخهی خشکيدهای چنگ میزند)
مهدی مسائلی