اگر با مباحث انسانشناختی در باب دین آشنا باشید، یحتمل شنیدهاید که در یک نگاه کلان گویی که سَر و سِرّی بین جادو و آیین دینی هست. ا
البته که چندان گزافه نیست این حرف؛ چه اینکه میتوان هر دو را از این حیث همنوا دانست که ماورایی را در نظر میگیرند که اصیلتر از اینجا و مؤثر بر آن است. انگار که طبقهی دومی برای عالَم متصورند که مثل صاحبخانههای کنجکاو و قَدَرْ رتقوفتقِ امور طبقهی همکف را بر عهده دارد. (در این باب، شاید اپیزود پانزدهم پادکستِ لوگوس با عنوان «سفر به جهانِ خرافه» شنیدنی باشد.)
علیایّحالٍ، اخیرا یکی، دو نکتهی بامزه خواندهام که مرزی ولو مبهم و محو میان جادو و آیین دینی ترسیم میکند. آنچه میگویم از کتاب
«راهنمای دینپژوهی: آشنایی با ده رویکرد در مطالعهی ادیان » است. این کتاب تجمیع چند مقاله در معرفی رویکردهای ناظرِ به دین است که ویراستاریاش (به آن معنایی که در غرب رایج است نه اینجا) بر عهدهی رابرت سگال بوده و به قلمِ محسن زندی و محمد حقانی فضل به فارسی برگردانده شده. من صرفا دو نقلقول از دو بخشِ این کتاب میآورم و عرضم تمام. نقلقول اول از فصل چهارم ـــ«انسانشناسی دین»ـــ آمده که نویسنده میگوید:
«درواقع تمایزگذاشتن بین مناسک دینی با اعمال جادویی دشوار است. ... در بیشترِ مواقع عناصر دینی و جادویی در همتنیده به نظر میرسند ... مثلاً هدف از یک آیین تدفینْ رهاساختنِ روح و جلوگیری از بازگشت و ظاهرشدنِ او بر زندگان است. ... چنین آیینی را هم میتوان عملی جادویی تلقی کرد (عملی که بهخودیخود مؤثر است) و هم یک مراسم دینی (که در آن از یک موجودِ بالاتر درخواست میشود که روح فردِ درگذشته را ... بپذیرد و زندگان را آرامش بخشد.» (ص۲۱۳)
آن دو تکهی درپرانتزآمده بهخوبی تفاوت مفهومیِ جادو و آیین دینی را نشان میدهد هرچند که نویسنده معتقد است که در مانحنفیه این دو مصداقاً یکی شدهاند. اما برای اینکه این نکته روشنتر شود، اجازه بدهید نقلقول دوم را اضافه کنم. این نقلقول از بخش اول کتاب ـــ «اقتصاد دین»ـــ میآید و از آن حرفهایی است که تا چند دقیقه، بل چند ساعت، فکر و ذهنِ آدم را درگیر میکند. شما هم شریکِ این لذت (اضافاتی بر ترجمهی متن دارم تا راحتتر فهمیده شود):
«[در یک سرِ طیف،] جادوگریِ آیینی قرار دارد که به سوی [هویتهای] ماوراءالطبیعی که فاقد آگاهیاند و یا به سوی موجودات ماوراءالطبیعیای که ظرفیت بسیار محدودی دارند ـــاز قبیل بچهشیطانها یا اجنّهـــ سمتوسو دارند. در اینجا فرض بر آن است که هر آیینی را باید با دقتی حداکثری به جا آورد؛ زیرا عاملِ ماوراءالطبیعی قادر نیست که نیتِ بهجاآورندگانِ آیینها را بداند و آن سوی خطاهای اجرای آیینها را ببیند. [آن سرِ طیف] خدایانِ قادرِ مطلقِ یکتاپرستان ... قرار دارند که ممکن است مومنان را حتی در نتیجهی دعاهای فیالبداههای که عملا فاقد ویژگی آیینیاند (مأثور نیستند)، مورد اجابت و بخشش قرار دهند؛ زیرا چنین خدایانی کاملا از نیات درونی درخواستکنندگان باخبرند.» (ص۵۳)
شاید با کمی تسامح بتوان گفت که جادو چونان تکنولوژی است که انسان با اموری فاقدشعور (صرفا برای تقریب به ذهن: مثل دکمهها و چرخدندهها!) مواجه است اما آیین دینی چونان مخاطبه با موجودی آگاه است. با این حال، همچنان باید گفت که جادو و آیینِ دینی درهمتنیدهاند و نهایتاً در ساحتِ مفهومْ مرزی بس ناواضح و مبهم بینشان است. والله اعلم بالصواب.
حامد قدیری
.