کد خبر: ۲۷۶۶۳
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۰ - ۰۷:۱۷-04 October 2021
بی گمان، بر سر زبانها و کتابهای بسیاری در روزگار ما افتاده است: «کلّ یوم عاشوراء و کلّ أرض کربلاء» (هر روزی عاشورا و هر زمینی کربلاست).
و گمانی نیست در آن که این سخن نادرست از ساخته‌های زیدیان یا کسانی است که پیرو روش آنان اند؛ کسانی که باور دارند قیام با شمشیر برای فرزندان فاطمه (علیها السّلام) و جز ایشان روا می باشد، هرچند نگاه‌داشته‌شده از لغزش و ناگمارده از سوی خداوند نباشند، و در کتابهای پیشینیان نمی شود، بلکه ناسازگار با احادیثی است که در بارۀ جایگاه روز عاشورا، روز شهادت امام حسین (علیه السّلام)، و روایاتی که در برتری زمین کربلا، جای شهادت وی، آمده اند، که «خداوند آن‌جا را برترین زمین در بهشت می کند»(۱).

از صادق، جعفر ابن محمّد، از پدرش، از نیای وی(علیهم السّلام) روایت شده است: که حسین ابن علیّ ابن ابی طالب(عليه السّلام) روزی نزد حسن(علیه السّلام) آمد، و هنگامی که سویش نگاه کرد، گریست. پس، به وی گفت: چه چیز تو را می گریاند ای ابو عبدالله؟ گفت: برای آن چه با تو می شود. 

حسن(علیه السّلام) به او گفت: بی گمان، آن‌چه نزد من آورده می شود، زهری است که جاسازی می گردد و با آن کشته می شوم، ولی روزی چون روز تو نیست ای ابو عبدالله. سی هزار مرد سوی تو پیشروی می کنند که می گویند آنان از گروه مردمان نیای ما محمّد(صلّى الله عليه و آله) می باشند و خُد را پیرو آیین اسلام نشان می دهند، پس، گرد می آیند بر کشتنت و ریختن خونت و دست‌اندازی به خانواده‌ات و دربندکردن فرزندان و زنانت و به یغما بردن بار و بنه‌ات؛ پس، در آن هنگام، دورباش از مهربانی خداوند بر بنی اُمیّه فرود می آید، و آسمان خاکستر و خونی می باراند، و بر تو هر چیزی، از جانوران گریزان در بیابانها تا ماهیان در دریا، می گریند.(۲)
 
از ثابت ابن ابی صفیّه روایت شده است که گفت: سیّد العابدین علیّ ابن الحسین(عليهما السّلام) به عُبَیْدالله ابن عبّاس ابن علیّ ابن أبی طالب(عليه السّلام) نگاه کرد و اشک چشمش روان شد، سپس فرمود: بر رسول خدا(صلّى الله عليه و آله) روزی سخت‌تر از روز اُحُد نبود که عمویش حمزه ابن عبدالمطّلب، شیر خدا و شیر رسولش، در آن کشته شد، و پس از آن روز موته بود که پسر عمویش جعفر ابن أبی طالب در آن کشته شد. 

سپس او(علیه السّلام) فرمود: و روزی چون روز تو نیست ای حسین(عليه السّلام) که پیشروی کردند سوی تو سی هزار مرد، در حالی که می‌پنداشتند آنان از این گروه مردم (مسلمانان) می باشند و هر کدام سوی خداوند (عزّ و جلّ) با خون وی نزدیکی می‌جست، و او خداوند را به آنان یادآور می شد، پس، پند نمی گرفتند تا آن‌که وی را با کجروی و ستم و دشمنی کشتند...(۳).



۱. الأُصول الستّة عشر، ص ۱۷، ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. 
۲. الأمالي، الصدوق، ص ۸-۱۷۷، المجلس ۲۴، ح ۳، ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.  
۳. الأمالي، الصدوق، ص ۵۴۷، المجلس ۷۰، ح ۱۰، ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی.

برگرفته از کتاب: آیینۀ پژوهش؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی



کانال آخرالزّمان

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان