استاد محمدرضا حکیمی به لقاء پیوست.

او صاحب "مکتب تفکیک" است و البته مکتب تفکیک او با اشکالات جدی مواجه است ، چرا که "معرفت دینی" از یک سوی به عقیده برخی عالمان؛ مقصد است و میتواند "طریق های" متفاوتی داشته باشد. و یا حقیقتی است که دارای درجات بوده و همانطوریکه کلام را در بر میگیرد، حکمت و عرفان نیز، در مراتب بالا و الاتر در خود جای میدهد.
با اینکه در طول مطالعه آثار ایشان مانند؛ معاد جسمانی ، مکتب تفکیک ، مقام عقل ، مطالبی در حاشیه ی این کتابهای استاد نگاشتهام، اما این "تفاوت اندیشی" ؛ نمیتواند ما را در دوچیز از شخصیت این استاد بزرگ، به سکوت وادارکند؛ اول در دانش وسیع او و احاطه اش به روایات، که هیچ جای انکار نمیرود.
و دوم؛ منش اخلاقی و زندگی زاهدانه ی حقیقی اوست که بر تارک زندگی زیبایش، جاودانه است.
متن ذیل به قلم ایشان است که در پاسخ به دعوت او برای اهداء جائزه جشنواره فارابی نوشته و از شرکت و دریافت جائزه خودداری نمود و توضیح داد:
《 باسمه الحکیم
اطلاع یافتم که به عنوان یکی از برگزیدگان جشنواره فارابی انتخاب شدهام. ضمن سپاسگزاری از اظهار لطف داوران، به استحضار میرساند که اینجانب در جشنوارهها حضور نمییابد. در جشنواره اخیر نیز حضور نیافته و جایزهای دریافت نکرده است.
همانگونه که پیشتر هم یادآور شدهام، بار دیگر تاکید میکنم که تا هنگامی که در جامعه ما فقر و محرومیت مرئی ونامرئی بیداد میکند، برگزاری چنین جشنوارههایی، از نظر اینجانب در اولویت نیست.
در این جشنواره از فاضلان و استادانی، به نام خدمت ۵۰ ساله به علوم انسانی تجلیل شده است. پرسش این است آیا این علوم برای ثبت در کتابها و در دنیای ذهنیت است یا برای خدمت به انسان و حفظ حقوق انسان و پاسداری از کرامت انسان است در واقعیت خارجی و عینیت؟ نصاب مقام انسان در معیشت و زندگی به منظور رشد متعالی، رسیدن به اقامه «قسط قرآنی» در حیات اقتصادی است (لیقوم الناس بالقسط) و برخوردار بودن انسانها از حیثیت و کرامت و آزادی در حیات اجتماعی و سیاسی (ولقد کر منا بنی آدم).
آری، باید بکوشیم تا جامعه ما چنان نباشد که دربارهاش بتوان گفت: «از دو مفهوم انسان و انسانیت، اولی در کوچهها سرگردان است و دومی در کتابها»! محمدرضا حکیمی》
هادی سروش