اما اندر حصار گرفتن، حیلت آن است تا دل حصاریان به سوی خویش آری. به رقعه درون انداختن و پیغام فرستادن و سخن نیکو گفتن و وعدههای خوب کردن، به هر وجهی که بتوان.
و دیگر، اخبار اراجیف انداختن، چنان که گویی: «منجنیقها خواهند نهاد» و «خرکها تراشند تا زیر دیوار نهند» و «دیوارها سوراخ خواهند کرد و ستون خواهند نهاد و در او آتش خواهند زد تا دیوارها فرود آید» و «نفت و آتش خواهند انداخت در حصار تا همه بسوزند» و «فلان لشکر فردا خواهد رسید» و شب از لشکرها گروهی بیرون روند و بامداد با طبل و عَلَم درآیند و بگویند که جنگ قوی فلان روز خواهد شد. و بیرون حصار به آواز بلند گویید که «ای بیچارگان با خود ستم مکنید! بدان قدر علف و کاه و آب که در حصار است، شما را چند روز بر خواهد گرفت؟»
و در پای حصار هر روز درودگران بر کار دارند که «منجنیق مینهیم» و «خرک در زیر حصار خواهیم آورد تا دیوار سوراخ کنیم» و گرد حصار میگردند که «این جا بر توان رفت و این جا نردبان باید نهاد و این جا سوراخ باید کرد» تا حصاریان دلمشغول شوند.
و رقعههای دروغ نویسند به هر کسی از مقدّمان حصار که «شما بر ما یارید موافق، و آن چه نوشته بودید بر آن وقوف افتاد و تدبیر آن کرده میشود، چون کار حصار کرده شد تشریف فاخر و صِلَت و انعام خواهیم داد» تا ایشان دو گروه شوند. و حصار را هیچ چیز بدتر از دو گروهی نیست.
و رقعهها نویسند بر وجه شفقت، که «دوستداری نوشته است که زینهار، هزار زینهار که به فلان سرهنگ و دربان و پاسبان اعتماد مکنید که ایشان فریفته شده و فلان در بخواهند داد. از مکر و غدر ایشان ایمن مباشید.»
منبع: آداب الحرب و الشجاعة
مبارکشاه محمد بن منصور
کتابخانه بابل