یکی از موضوعهایی که برای اثبات آسیب زدن به بدن در عزاداری همچون قمهزنی به آن استناد فراوانی میشود، چند روایتی است که مرحوم مجلسی آنها را در جلد ۴۴ بحارالانوار و در بابی با عنوان «إخبار الله تعالی أنبیاءه و نبینا(ع) بشهادته» آورده است.
عصراسلام: این روایتها بیان میکنند که بعضی از پیامبران الهی(ع) در هنگام عبور از کربلا در اثر سوانح و حوادثی ناخواسته آسیبی به بدنشان وارد میشد و چون علت آن را از خداوند جویا میشدند، خداوند آنان را به واقعه شهادت امامحسین(ع) در کربلا آگاه میکرد و علتِ آن سانحه را نیز همدردی با امامحسین(ع) بیان میفرمود. دراینمیان معمولاً طرفداران قمهزنی به سه روایت تمسک میکنند:
۱. در روایت اول آمده است که حضرت آدم ابوالبشر در سرزمین کربلا زمین خورد و پای او مجروح و خون از پایش جاری شد. آنگاه حضرت آدم(ع) به خدای متعال عرضه میدارد: پروردگارا خطایی از من سر زده که مرا عقاب نمودهای؟ خداوند به او میفرماید: ای آدم گناه تازهای نکردهای، لکن در این سرزمین فرزند تو حسین(ع) از روی ظلم کشته خواهد شد. پس خون تو بهجهت موافقت با خون حسین(ع) جاری شد و... (بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۴۲).
۲. در روایت دوم نیز آمده است که حضرت ابراهیمِ خلیل(ع) درحالیکه سوار بر اسب بود از زمین کربلا میگذشت. پس اسب او لغزید و ابراهیم افتاد و سرش شکست و از آن خون جاری شد. حضرت ابراهیم(ع) عرضه داشت: پروردگارا خطایی از من سر زده که اینچنین مرا عقاب نمودی؟ خداوند به او میفرماید: گناهی نکردهای، لکن در اینجا سبط خاتمالانبیا، فرزند خاتمالاوصیا کشته میشود. پس خون تو بهخاطر موافقت با خون او جاری شد... (بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۴۳).
۳. روایت سوم نیز درست مانند دو نقل قبلی است! در آن حضرت موسی(ع) بههمراه یوشعبننون از سرزمین کربلا عبور میکند که بند نعلین آن جناب پاره شده و خار داخل آن میرود و پای آن حضرت زخم و خون از آن جاری میشود و... [در این روایت نیز همانند دو نقل قبلی تعبیر «فَسَالَ دَمُک مُوَافَقَةً لِدَمِهِ» بهکار رفته است] (بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۴۴).
این چند روایت در بحارالانوار تقریباً پشتسرهم آمدهاند و گویا منبع آنها نیز یک کتاب بوده است؛ اما نکته مهم این که این روایات نهتنها هیچکدام سند و راوی ندارند، بلکه حتی مرحوم مجلسی منابعِ آنها را نیز معرفی نمیکند و دربارهی آنها تنها به آوردن تعبیر «وَ رُوِی» و «وَ رُوِیَ مُرْسَلا»اکتفا نموده است؛ گویا ضعف و گمنامی منبع این روایتها نیز بهگونهای بوده است که مرحوم مجلسی بهتر دیده نامی از آنها نبرد.
از همهی اینها که بگذریم هیچکدام از این روایتها در مقام بیان این مطلب نیستند که این پیامبران الهی با اراده خویش به بدنشان آسیب میرساندند یا اینکه از سوی خداوند متعال مأموریت داشتند تا بهجهت مواسات با امامحسین(ع) به بدنشان آسیب بزنند؛ بلکه در این روایتها سخن از حادثههایی است که ناخواسته برای انبیا الهی(ع) اتفاق افتاده است و هیچکدام از این سوانح متعلّق تکلیف آنها نبوده و امر و نهیای هم در مورد آن وجود نداشته است؛ پس قیاس آنها با قمهزنی و رفتارهای مشابه آن قیاسی معالفارق است.
نویسنده: مهدی مسائلی