از عمارياسر نقل است:من با اميرالمومنين در بعضي از جنگهاي او با او بودم؛تا عبورمان افتاد از بياباني كه سرشار از مورچه بود.
من گفتم : «اي اميرالمومنين آيا كسي را مي شناسي از خلق خدا كه شمارش اين مورچه ها را بداند؟»فرمود : «آري اي عمار. من مي شناسم مردي را كه تعداد آنها را مي داند و نيز مي داند چه اندازه ميان آنها نر است و چه اندازه ماده!»
من گفتم: «اي مولاي من آن مرد كيست؟»فرمود: «اي عمار! سوره يس را نخوانده اي كه مي گويد: « وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ» و هر چيز را ما در امام مبين به شمارش آورديم؟»گفتم: »آري اي آقاي من!»فرمود: «من آن امام مبين هستم!»
تفسير برهان.ج۲.ص